در حال حاضر اين حوزه در مرحله يكپارچگى سلسله مراتبى قرار دارد. بعضى از ديدگاههاى نظرى مطرح شده در اين كتاب به وضوح تحت تأثير نظريه هاى وسيع قرار دارند و در عين حال جهت گيرى هاى جالب و بديعى يافته اند. نظريه يادگيرى اجتماعى به يك چشم انداز تعاملىتر و تبادلىتر تبديل شده است كه نقش شناخت و حالات روانىِ درونى را نيز مورد توجه قرار مىدهد. نظريه شناختى ـ تحولى نيز در چند مسير مختلف به پيش مىرود، از ديدگاههاى مرحلهاى گرفته تا چشم اندازهاى قلمرويى، مثلاً در برنامه هاى تحقيقات شناختى ـ تحولى، تحليلهاى مفصلى در مورد تأثير والدين بر تحول اخلاقى، نقش تعاملات و تجارب اجتماعى و نقش فرهنگ گنجانده شده است. همچنين محققانى كه تحت تأثير توصيفات فرويدى در مورد احساس گناه درونى شده قرار داشتند، شناخت اخلاقى و روابط با همسالان را ــ كه زمانى شاخصه رويكرد ساختارى ـ تحولى به حساب مىآمد ــ نيز مورد بررسى قرار مى دهند.
همچنين از مقالات اين كتاب مى توان دريافت، مجموعهاى از چشماندازهاى نظرى ديگر نيز به بخشى از گفتمان رايج در موضوع تحول اخلاقى تبديل شده اند. رويكردهاى تكاملى، تطبيقى و اجتماعى فرهنگى، همگى در سالهاى اخير رشد كرده و ديدگاههاى نظرى متفاوتى را ارائه كردهاند. در حقيقت، پلوراليزمى كه وضعيت فعلى اين حوزه را مشخص مىكند به خطوط نظريهپردازى و تحقيقىِ تلفيقى، با تفاوتهاى ظريف، پيچيده و چندبعدى منجر شده است.
نظريههاى پيوندى از شدت مباحثات فكرى قابل ملاحظه و فراگير نمى كاهند؛ تفاوتهاى آشكارى در توصيفات موجود از اكتساب اخلاق در جريان تحول در كودكان، نوجوانان و بزرگسالان وجود دارد. آنچه تغيير كرده است پيچيدگى نظريهها و ميزان همپوشى آنها در توصيف وضعيت اخلاقى افراد است. جديدترين نظريه ها نوعا اذعان مىكنند كه اخلاق، شناخت، قضاوت، هيجانات و بيولوژى را در بر مىگيرد. افزون بر اين، بيشتر نظريه ها، سهم روابط اجتماعى مختلف در فراگيرى اخلاقى را بررسى مىكنند، مانند نقش خانواده (والدين و خواهران و برادران)، روابط با همسالان (همچون دامنه وسيع دوستان، غير دوستان و آشنايان) و بزرگسالان غير فاميل. بيشتر نظريه ها، زمان تحول اخلاقى را در اوائل كودكى تا نوجوانى يا اوائل بزرگسالى مىدانند، نه صرفا در اوائل كودكى يا اواخر نوجوانى.
برشی از کتاب رشد اخلاقی