هدف علم چیست؟

0
91

« شناخت » حاصل برخورد انسان با محیط است. از تأثیر محیط بر ارگانیسم اول احساس و سپس ادراکات حاصل می شود. اگر ادراکات حاصل سنجیده و رده بندی شده سازمان یابند به شناخت علمی یا منطقی تبدیل می گردند. اما اگر شناخت در سطح احساسی و عاطفی باقی بماند سطحی و جزیی بوده و از تجمع ادراکات فراتر نمی رود. در صورتی که ادراکات عمق و وسعت بیشتری پیدا کنند مقرون به واقعیت می گردند و آنگاه شناخت منطقی یا علمی دست می دهد. (1)
هدف علم تبیین است و این کار به یاری تجربه در معنای وسیع آن میسر می گردد. شناخت احساسی بیشتر بر عواطف احساسی استوار است و هر چه از جنبة عاطفی آن کـاسته شده و بر جنبة منطقی آن افزوده می گردد به شنـاخت و تبیین علمی نزدیکتـر می شود. (2)
علم منحصر به فرد است نه بخاطر اینکه با موضوعاتی متفاوت و جدید سر و کار دارد و نه بخاطر اینکه سنت و فلسفه و حکمت عامیانه رد شده اند، بلکه بخاطر اینکه توضیحات علمی بر شواهد قابل مشاهده، تکرار و نظم استوارند. از این رو ممکن است در اثر تفحص علمی، افکاری که در طی قرون پذیرفته شده بودند دور ریخته شوند. (3)
علم معرفتی است که از اتفـاق و احتمـال به دور است و به قطعیت نزدیک است. علم معرفتی است منظم که با روشهای معینی به دست می آید و قوانین یا روابط پایدار و واقعیتها را بیان می کند. (4)
نقشی که علم بر عهده دارد این است که قوانین و اصول کلی را در زمینة چگونگی وقایع و پدیده هـایی که به علم مورد بحث ارتبـاط دارد ایجاد کند و از این رهگذر مـا را قادر سازد تـا دانستنی های خود را پیرامون مسائل مختلف به یکدیگر مرتبط سازیم و نسبت به وقـایعی که هنـوز برایمـان نـاشنـاخته است، بـه درستی و به طـور قـابل اعتمادی
پیش بینی نماییم.
هدف علم ایجاد تئوری است. به عبارت دیگر، هدف علم تشریح کلی و کشف روابط علت و معلولی وقـایع طبیعی است که تئوری خوانده می شود. علـم از چگونگی و روابط بین پدیده ها بحث می کند یعنی از آنچه که هست و بدین ترتیب در پی این است که ایده آلها را تعیین کند و حصول به غایت مطلوبی را منظور قرار نمی دهد، چنانکه عالم فیزیک وظیفه دارد که چگونگی فعل و انفعالات اتمی و انرژی حاصل را مورد مطالعه قرار دهد، و بر او نیست که به کـار بردن این انرژی را در راه تخریب مانند سـاختن بمب اتمی توصیه نمـاید. (5)
درباره وظیفه علم دو نظریه وجود دارد، شخصی که عمل و مفید بودن علم را در نظر دارد ( و معمولاً غیر دانشمند است ) علم را نظام یا فعالیتی برای بهبود و پیشبرد می داند. برخی از دانشمندان نیز بر همین باورند. وظیفة غلم از این نقطه نظر کشف کردن یادگیری ( اکتشاف ) واقعیات و پیشبرد دانش و منظور بهزیستی، بهسازی چیزها و بهبود وضع آدمی است. (6)
دیدگاه دیگر توسط کرلینجر (7) به نقل از بریت ویت(8) به خوبی بیان شده است. وظیفه علم عبارت است از کشف قوانین کلی که رفتار چیزها یا رویدادهای تجربی را که علم با آنها در ارتباط است در بر می گیرد، و بدین وسیله ما را قادر می سازد که دانش خود، دربارة رویدادهای شناخته شده و مجزا را با یکدیگر پیوند دهیم و دربارة رویدادهایی که تا کنون برای ما ناشناخته بوده است پیش بینی های معتبر به عمل آوریم. وقتی پیشامد مشاهده شده تحت یک قانون در آید، عمل تبیین صورت می گیرد، قانون معرف یک رابطه ثابت است و تبیین یک پدیده یعنی مربوط ساختن آن با یک قانون تجربی از این طریق است که تمامی شاخه های علوم تبدیل به کاوش و جستجو در موارد قوانین بنیادی می شود که هر گاه همه انها کشف شود، همه پدیدههای طبیعی را توجیه خواهد کرد.(9)
عام ترین هدف علم مسیری را نشان می دهد که فرد را از نادانی به دانایی می رساند. مسیری که نـا شنـاخته ها را شنـاسـایی می کند و نـا دانسته هـا را به دانستنی مبدل می نماید. مسیری که در آن می آموزیم، به آنچه که معتقدیم، درست است یا غلط؟
اساساً علم بدنبال مسأله ها و معماها و فرضیه هایی بوجود آمده که برای حل آن مسأله ها پیشنهاد شده و به دنبال آن فرضیه ها، تجربه هایی صورت گرفته است. بنابراین علم از مسأله شروع می شود و در راه حل مسأله به کمک خلق فرضیه ها رشد می کند.(10)
از نظر کارل پوپر تنها هدف علم پیدا کردن تفاسیر رضایت بخش برای پدیده های محتاج به تفسیری است که با آنها مواجه می شویم. منظور از تفسیر آن دسته از قضایا است که شخص به کمک آنها وضعیت امور محتاج به تفسیر را توصیف می نماید. تفسیری که شامل قوانین کلی آزمایش پذیر و ابطال پذیر به علاوه شرح شرایط خاص امر مورد تفسیر باشد، و هر چه این قوانین درجه آزمایش پذیریشان بالاتر بوده و از آزمایش سربلندتر بیرون آمده باشند، تفسیر ما مقنع تر خواهد بود. (11)

پی نوشت ها:
1. امیر حسین آریان پور، زمینه جامعه شناسی، تهران: امیر کبیر، 1356، ص 9
2. محمود طالقانی، روش تحقیق نظری در علوم اجتماعی، تهران: پیام نور، 1371، ص 17
3. ابوالقاسم طاهری، روش تحقیق در علوم سیاسی، تهران: نشر قومس، 1381، ص32
4. پیشین، امیر حسین آریان پور، صص 22 ـ 25
5. ابوالقاسم طاهری، روش تحقیق در علوم سیاسی، تهران: نشر قومس، 1381، ص 35
6. حیدر علی هومن،شناخت روش علمی در علوم رفتاری، تهران: دینا، 1373، ص 5
7. Kerlingar
8. Braith waite
9. پیشین، ابوالقاسم طاهری، ص 36
10. عبدالکریم سروش، علم چیست، فلسفه چیست، تهران: مؤسسه فرهنگی صراط، 1379، ص 11
11. K. R. Popper , Objective Knowledge ( Oxford University Press , 1975 ) , pp 191-205

*شعیب بهمن:
عضو انجمن علمی علوم سیاسی دانشگاه تاکستان

تماس با نویسنده:
SHUAIBBAHMAN@YAHOO.COM

منبع: / سایت / باشگاه اندیشه
نویسنده : شعیب بهمن