امام علی (ع) در بیان اوصاف شیعیان می فرماید: من علامه أحدهم أن تری له حرصاً علی علم و فهماً فی فقه و علماً فی حلم؛ (نهج البلاغه/ خ193) یعنی شیعیان حریص بر علم هستند. روشن است که هر مؤمنی، بلکه هر انسان عاقلی فطرتاً طالب علم است. پس این چه ویژگی ممتازی است که حضرت برای شیعیان عنوان فرموده اند؟
جایگاه علم و عالم
درباره فضیلت علم و تعلیم و تعلم، علم مطلوب، علم مذموم، مقایسه علم با سایر امور دنیوی و اخروی، وظیفه عالم و… روایات فراوانی در مجامع روایی نقل شده و گاهی چند جلد از یک کتاب به این موضوع اختصاص داده شده است. ما در این جا فقط به این موضوع می پردازیم که چرا شیعیان حریص بر علم هستند.
در بحارالانوار روایتی از پیغمبر اکرم (ص) نقل شده که خطاب به ابوذر فرمودند: یا اباذر الجلوس ساعه عند مذاکره العلم أحب الی الله تعالی من قراءه القرآن کله اثنا عشر ألف مره: (بحار/1/203) گمان نمی کنم در هیچ کتابی، هیچ عالم، حکیم یا فیلسوفی، در هیچ قومی و به هیچ زبانی چنین تکریمی نسبت به علم وارد شده باشد. گاهی از تحصیل علم تعریف می شود؛ همچنان که روایات زیادی در این خصوص نقل شده؛ مثل: طلب العلم فریضه علی کل مسلم؛ (کافی/1/03) یا اطلبوا العلم ولو بالصین؛ (بحار/1/771) یا روایاتی که درباره فضیلت تعلیم و فضیلت علما نقل شده؛ اما این که کسی بنشیند و بحث علمی چند دانشمند و عالم را تماشا کند و گوش فرادهد، این کار چه مقدار فضیلت دارد؟ پیغمبر اکرم (ص) به ابوذر می فرماید اگر کسانی مشغول مذاکره و بحث علمی باشند و کسی مدتی را پای بحث و گفتگوی ایشان بنشیند، ثواب این کار از 21 هزار ختم قرآن بیشتر است. روایات فراوانی در این باره نقل شده که- حتی اگر در سند بعضی از آنها هم خدشه وارد شود- مجموع آنها مفید تواتر اجمالی است، یعنی هیچ شکی نیست که این مضامین از اهل بیت (ع) وارد شده است.
در روایت دیگری رسول اکرم (ص) می فرماید: کسی که در راه تحصیل علم قدم بردارد، پرندگان هوا و ماهیان دریا برای او استغفار می کنند و فرشتگان آسمان به عنوان احترام و اظهار خوشحالی از این کار، بال هایشان را زیرپای او پهن می کنند. (کافی/1/43) نقل شده که مرحوم شهید ثانی- رضوان الله علیه- صاحب کتاب شریف شرح لمعه- که از صدها سال پیش از این یکی از کتاب های درسی تمام حوزه های علمیه بوده است- در دوران طلبگی، مسیر خانه تا مدرسه را با پای برهنه طی می کرد و با استناد به این روایت می گفت من نمی خواهم با کفش روی بال ملائکه راه بروم.
سنت های نیکو
کسانی که انبوه فضایل نقل شده در روایات برای علم و عالم و تعلیم را باور دارند، جا دارد تمام لحظات عمر خود را- غیر از زمانی که مشغول کارهای واجب و سایر عبادات هستند- صرف تحصیل علم کنند. یکی از سنت های خوب حوزه های علمیه، مخصوصا حوزه های نجف این بوده که در هر مجلسی که چند نفر از علما و فضلا گردهم جمع می شدند، مسئله ای علمی را مطرح کرده و درباره آن بحث و گفتگو می کردند. این اهتمام به علم از این روست که باور دارند در مجلس بحث علمی، فرشتگان برای حاضران استغفار می کنند. لذا شیعیان و مومنین ممتاز بر تحصیل علم حریص هستند و هیچ گاه تحصیل علم را رها نمی کنند، حتی اگر شغل اصلی آنها کار دیگری باشد. پیش از این در بسیاری از شهرهای مذهبی سنت بود که اغلب افراد، به خصوص کسبه بازاری قبل از شروع کار روزانه خود، در جلسه درسی حاضر شده و به خصوص مسائل شرعی مربوط به کسب و کارشان را از استاد فرا می گرفتند. متأسفانه امروزه این سنت های خوب در جامعه ما ترک شده؛ کاش می شد- مخصوصا با استفاده از وسایل جدید کمک آموزشی- این سنت ها بار دیگر زنده می شد و افراد مختلف جامعه در اوقات فراغت خود روزانه ساعتی را به تحصیل علم اختصاص می دادند. فضیلت انسان بر سایر حیوانات این است که امکان تحصیل علم برای او فراهم است. البته این فضیلت، برای رساندن انسان به کمال و سعادت، مستلزم رعایت شرایطی مثل اخلاص در تحصیل و همراهی آن با عمل است؛ اما این شرایط، شرط کافی است؛ شرط لازم برای تکامل، تحصیل علم است و کسی بدون علم به جایی نمی رسد. کسانی که این مسایل را باور کرده اند، سعی می کنند هر چه بیشتر بر علمشان افزوده شود؛ هم چنان که حریص هستند که آموخته های خود را به دیگران هم یاد بدهند. دو نکته دیگر هم درباره علم در این روایت ذکر شده: فهما فی فقه و علما فی حلم. اغلب کسانی که در پی آموختن مطالب علمی هستند به یادگیری سطحی اکتفا می کنند؛ لذا آموخته هایشان عمیق نیست. ولی بعضی دیگر- مانند مومنینی که حضرت امیر (ع) توصیف می فرماید- به فهم سطحی اکتفا نمی کنند و سعی می کنند فهمشان عمیق و موشکافانه باشد؛ مطلبی را که از معلم می شنوند، تا جایی دنبال می کنند که کاملا به عمق مطلب پی ببرند و برایشان هیچ ابهامی درباره آن باقی نماند؛ تا بتوانند سؤالات و شبهات را پاسخ دهند.
حلم، زینت علم
اگر کسی به صورت جدی در پی علم باشد، در مراحل مختلف با دشواری های زیادی روبرو می شود و اگر بردبار نباشد، ممکن است زود از میدان در برود، زود نتیجه گیری و قضاوت کند و در برابر مخالف تحمل نداشته باشد. چنین کسی کارش به نتیجه نمی رسد. هم چنان که کسی که مراتبی از تحصیل را گذرانده، اگر فقط به آموخته ها و فهم خودش اکتفا کند و پذیرش بحث و گفتگو با دیگران را نداشته باشد، چنین کسی غالبا یک سونگر بار می آید و حتی گاهی علمش جهت انحرافی پیدا می کند و هرچه پیش می رود، بیشتر از مسیر حق جدا می شود؛ درحالی که خود او هم متوجه انحراف نیست. اما اگر بنا داشته باشد نظریات خود را با دیگران مطرح کند و حرف های آن ها را هم بشنود، و در صورت لزوم در آراء خود تجدیدنظر کند، – تا شاید یکی از مصادیق آیه شریفه فبشر عبادالذین یستمعون القول فیتبعون احسنه (زمر/81) باشد- نیازمند سعه صدر است. چون اگر انسان در بحث و گفتگو با مخالف کم تحمل و بی حوصله باشد، بحث به نتیجه نمی رسد و همان کج روی ادامه پیدا می کند.
برای این که عالم به این آفت ها مبتلا نشود، باید حوصله، تحمل و سعه صدر داشته باشد؛ نظر دیگران را جویا شود و خوب به آنها گوش بدهد. نمونه ای از این شیوه پسندیده، جلسات شورای استفتاء مراجع محترم تقلید است. مرجع تقلیدی که درباره مسئله ای تحقیق کرده و فتوا داده، در عین حال، فتوای خود را برای عده ای از علما مطرح می کند و نظر ایشان را جویا می شود، چه بسا آن ها اشکالاتی به این فتوا داشته باشند که در این جلسه پیرامون آن بحث و گفتگو می شود. پس عالم برای رفع اشکالات احتمالی نظراتش نیازمند حلم است.
هم چنین در مقام تعلیم، وظیفه استاد این است که شاگرد را پرورش دهد تا او هم از لحاظ علمی رشد کند. اما اگر استاد حوصله نداشته باشد، پاسخ های سرسری به اشکالات و سؤالات شاگرد بدهد، یا اجازه بحث به او ندهد، شاگرد رشد نمی کند. بنابراین در مقام تعلیم نیز استاد باید حلیم باشد.
نقل شده که روزی کنیزی خدمت حضرت زهرا (س) رسید و مسأله ای پرسید و جواب گرفت. اما وقتی از محضر حضرت صدیقه طاهره (س) خارج شد و مسأله را در ذهن خود مرور کرد، متوجه شد درست یاد نگرفته؛ لذا نزد آن حضرت برگشت و بار دیگر مسئله را از ایشان پرسید. حضرت زهرا (س) مجددا سؤال او را با توضیحات بیشتری پاسخ دادند. آن کنیز هم که تصور می کرد جواب سؤالش را فرا گرفته، از منزل حضرت خارج شد؛ اما بار دیگر که مسأله را مرور کرد، مجددا متوجه شد که درست نفهمیده؛ لذا باز نزد حضرت زهرا (س) برگشت. این مسأله چندین بار تکرار شد؛ تا جایی که خود آن کنیز سرافکنده و خجل شد. اما حضرت با خوشرویی جوابش را با توضیحات بیشتر فرمودند و پس از آن برای دلگرمی او افزودند: اگر کسی بار سنگینی را به تو بدهد که به بام منزل ببری، و در برابر آن صدهزار درهم به تو بپردازد، آیا از حمل آن بار احساس خستگی می کنی؟ هر مسأله ای که ما به شما بیاموزیم، اجر و ثواب آن بیش از آن است که فاصله زمین تا عرش را پر از لؤلؤ کنند. بنابراین هر چه هم سنگین باشد، تحمل آن سخت و دشوار نیست. (بحار/23) این دستورالعملی است برای معلم که باور کند آموختن علم به دیگران مثل خریدن کیسه ای از جواهرات برای خود است که خستگی ندارد و نباید انسان از سختی های آن ناراحت و دلسرد شود.
بنابراین عالم هم در مقام نظریه پردازی و تحقیق، نیازمند حلم، بردباری، سعه صدر و تحمل کلام دیگران است، هم در مقام بحث با همتایان نباید صبر و تحمل از کف بدهد و هم در مقام تعلیم آموخته های خود به دیگران باید حوصله داشته باشد و در برابر مشکلات خسته نشود.
منبع: / روزنامه / کیهان ۱۳۸۸/۱۱/۰۴