تبیین الگوی مدیریت سیاسی امام خمینی رحمه الله

0
90

مقدمه

پیروزی انقلاب اسلامی، تحول سیاسی اجتماعی بزرگی بود که اگر بگوئیم مسیر تاریخ را عوض کرد و فصلی جدید در حیات بشریی گشود، سخن به گزافه نگفته ایم، این رخداد عظیم، بیش از هر چیز مرهون شخصیت عظیم و گرانقدر رهبر این انقلاب، حضرت امام خمینی(ره) بود که هم در پیروزی انقلاب اسلامی، نقش آفرین بود و هم در تداوم آن، به طوری که راه و روش ایشان در میان ما و نیز پیروان ایشان الگو و نقشه راه می باشد، چنانکه مقام معظم رهبری نیز در این زمینه فرمودند: «راه او راه ما، هدف او هدف ما و رهنمود او مشعل فروزنده ماست» (مقام معظم رهبری، 10/ 3/ 1369).

امام خمینی(ره) شخصیتی بودند که به خوبی نسبت به اقتضائات عصر خود، آشنایی وافری داشتند و با روشن بینی نسبت به مسائل روز و آینده نگاه می کردند و جامعه را با توجه به همین نگاه و مقتضیات عصر و زمانه رهبری می کردند، مطابق همین بینش عمیق بود که برای أدای تکلیف قیام نموده و برای تأسیس حکومت اسلامی اقدام کردند، ایشان برای این کار هم به قدرت و ظرفیت و توانایی مردم مسلمان آگاه بودند و هم نسبت به وضعیت اردوگاه شیطانی آمریکا و رژیم وابسته به آن؛ یعنی هم نسبت به وضعیت حکومت مستبدی چون رژیم پهلوی اطلاعات خوبی داشتند و هم دست آمریکایی ها را خوب خوانده بودند و می دانستند نسبت به آنان باید چه موضعی داشته باشند و برای همین تلاش می کردند تا مردم را نسبت به وضعیت زمانه خویش آگاه نمایند، تأمل در سیر تحولات سیاسی اجتماعی دهه های چهل تا شصت در کشور ما گواهی می دهد که امام خمینی(ره) چگونه هدایت و رهبری انقلاب را با موفقیت به سرانجام رسانده و توطئه های دشمنان را به خوبی مهار کرده اند، گرچه امام خمینی(ره) در دروس به اصطلاح امروز ما چه در علم سیاست و چه علم مدیریت تحصیل نکرده بودند، ولی شناخت خوبی از وضعیت و زمانه خودش داشتند و با بصیرتی که نسبت به اوضاع جهان داشتند به نحو شایسته ای توانستند مردم را برای دستیابی به هدفشان مدیریت و هدایت کنند و ملّت را سرآمد و پیروز گردانند، این موفقیت را حتی دشمنان هم به آن اعتراف دارند و نمی توانند آن را مخفی و انکار نمایند (احمدرضا حاجتی، 1382، ص 37).

با پیروزی انقلاب اسلامی، دشمنان داخلی و خارجی در تلاش بودند تا از پیشرفت ها و پیروزهای چشمگیر این انقلاب، به هر نحو ممکن جلوگیری کنند، لذا دست به اقداماتی از قبیل ایجاد نا امنی، آشوب، کودتا، تفرقه افکنی و تحریم می زدند که امام هوشمندانه با اعتماد به نفس و با استعانت از قدرت بی منتهای الهی و با پشتیبانی مردم متدین موفق به اداره این بحران ها گردیدند و در شرایط دشوار جنگ تحمیلی و وجود تحریم های اقتصادی و نظامی با درایت و استراتژی خاص ایشان و نیز با مقاومتی که مردم از خود نشان دادند، توانستند موانع را پشت سرگذاشته و جهانیان را متعجب و دشمنان را مأیوس نمایند. ارتباط بسیار قوی بین امام خمینی(ره) و تودۀ ملت ایران و سبک مدیریت و رهبری خاص ایشان، که برخاسته از اسلام ناب محمدی و جهاد در برابر استعمار و ظلم و بی عدالتی بود، موجب گردید تا هیچ قدرتی نتواند این حرکت و انقلاب عظیم را متوقف نماید، البته انسان هایی که چنین تأثیرگذاری عمیقی دارند، طبیعتاً دشمنانی هم دارند که تلاش می کنند تا به هر نحو ممکن، جلوی این تأثیرات را گرفته و یا تأثیرگذاری آن را، در قلوب مردم کاهش دهند و یا با انکار و نادیده انگاشتن واقعیت ها، در صدد القای نادرست خود، نسبت به نسل های آینده هستند. از این رو، برخی متأسفانه مدعی شده اند که امام خمینی(ره)، شخصیتی داشت که هیچ شناختی نسبت به جهان و برنامه ای متناسب با دنیای جدید، برای توسعه و آبادانی نداشتند (محمد رهبر، 16/ 3/ 97)، این در حالی است که با مطالعۀ شیوه های مدیریتی امام خمینی(ره)، در طول دوران رهبری انقلاب می توان دریافت که اصول و مبانی دانش مدیریت از قبیل هدف گذاری، برنامه ریزی، سازماندهی، تقسیم سازی، تصمیم گیری، کنترل و نظارت در تصمیمات وی، به کار گرفته شده است و ایشان از آن ها در سیاست کلان کشور و امر توسعه و سیاست خارجی و عدالت اجتماعی، در کنار آرمان های اسلامی و انقلابی و اصول دینی به خوبی استفاده کرده اند، مدیریت بحران های سیاسی و جنگ برآیند چنین مدیریتی بود که توانست مردم را در تمام صحنه های انقلاب حفظ کند، بدین جهت بررسی و مطالعه نسل جوان در این باره ضروری است و تلاش ما در این نوشتار در واقع یک دریچه ای است که می تواند راه را برای مطالعه بیشتر، هموار سازد.

بینش و شناختی که امام خمینی(ره)، نسبت به اسلام و انسان و کرامت او و همچنین رابطه هستی با انسان داشته، رهبری بر توده های مردم را مدیریت می کردند، چرا که ایشان بر این باور بودند که تا زمانی که انسان بر نفس خویش مدیریت پیدا نکند، نمی تواند بر دیگران مدیریت و در آن ها نفوذ نماید.

تحلیل مدیریت و رهبری امام خمینی(ره)

تحلیل مدیریت و رهبری امام خمینی(ره) را می تواند در چند محور مورد بررسی قرار داد.

1. زمان شناسی

هر رهبری که بخواهد جامعه را به سوی آرمان هایش سوق دهد، باید زمان شناس باشد، مقصود از زمان، همان موقعیت شناسی از نظر شرایط و مقتضیات زمانی است که جامعه در آن قرار دارد، بدیهی است که مقاطع مختلف تاریخ از لحاظ شرایط و مقتضیات زمانی حاکم بر جامعه، ویژگی ها و قوانین خاصی دارد که رهبری با در نظر گرفتن آن ها و رعایت ملاحظات آن، می تواند در تصمیم و عمل خویش موفق باشد. هر چه انسان بیشتر زمان شناس باشد، بهتر می تواند حوادث را پیش بینی کند و به فرموده امیرالمؤمنین علی (ع)، در اوج معرفت زمان، انسان از هیچ حادثه ای شگفت زده نمی گردد، «أَعْرَفُ اَلنَّاسِ بِالزَّمَانِ منْ لَم یتَعَجَّبْ مِنْ أَحْدَاثِهِ» (محمدی ری شهری،1362، ج4، ص235)، امام خمینی(ره) به عنوان یک رهبر مذهبی با توجه به شناختی که نسبت به عصر و زمانه خویش داشت، با بصیرت و اشراف کامل به مسائل، وارد میدان مبارزه با رژیم وابسته به استکبار شد، همچنین با شناخت کافی نسبت به هجمه های غرب سکولار و حکومت وابسته به آن، به خوبی دانسته بود که حکومت پهلوی به دنبال خشکاندن ریشه های مذهبی در ایران است و اگر مردم مسلمان دیر اقدام کنند، چیزی به غیر از نام اسلام باقی نمی ماند.

یکی از ویژگی های مدیریتی امام خمینی(ره) سرعت تصمیم گیری در زمان مناسب است؛ چنانکه پیام سرنوشت ساز ایشان در 21 بهمن 57، گواه این مطلب است. برابر اسناد موجود، در آن روز دولت، ساعت منع عبور و مرور را 5/ 4 بعد از ظهر اعلام کرد تا در خلال آن، ارتش در نقاط حساس شهر مستقر شود و با دستگیری و اعدام رهبران انقلاب، آن را سرکوب کند (جلال الدین مدنی، 1387، ج2، ص 467)، این توطئه با پیام و فرمان تاریخی امام خمینی(ره) خنثی شد، این پیام چنین بود: «اعلامیه امروز حکومت نظامی خدعه و خلاف شرع است و مردم به هیچ وجه به آن اعتنا نکنند» (امام خمینی، 1389، ج6، ص 122).

عنصر زمان موضوعی است که ایشان حتی دربارۀ اجرای احکام متعالی اسلام، آن را لازم دانسته و معتقد بودند که باید احکام دین را، با توجه به مقتضیات عصر و زمانه، از منابع دینی استنباط و با تشکیل حکومت دینی، بسیاری از احکام معطل مانده دین اسلام، امکان اجرای آن فراهم خواهد گردید، امام خمینی(ره) با همین رویکرد و باتوجه به پویایی فقه معتقد بودند:

«زمان و مکان دو عنصر تعیین کننده در اجتهادند، مسئله ای که در قدیم دارای حکمی بوده است، به ظاهر همان مسأله در روابط حاکم بر سیاست و اجتماع و اقتصاد یک نظام ممکن است حکم جدیدی پیدا کند، بدان معنا که با شناخت دقیق روابط اقتصادی و اجتماعی و سیاسی همان موضوع اول که از نظر ظاهر با قدیم فرقی نکرده است، واقعاً موضوع جدیدی شده است که قهراً حکم جدیدی می طلبد. مجتهد باید به مسائل زمان خود احاطه داشته باشد» (امام خمینی، 1389،ج21، ص 289).

امام خمینی(ره) با یک نگاه واقع بینانه نسبت به عصر و زمانه خویش که می توانست انگیزه آرمانی مبارزه را برای اندیشه و رفتار سیاسی تقویت کند، معتقد بودند که «وجود شاه و بستگانش به هیچ اصلاحی، ممکن نخواهد بود» (امام خمینی، 1389، ج3 ص 467)، با ترسیم واقع بینانه ای که ایشان از وضعیّت دوران پهلوی داشته اند، هشدار می دهند که «هدف اصلی دولت های استعمارگر، محو قرآن، اسلام و علمای اسلام است و برای وصول به اهداف استعماری…. نغمه سپاه دین در شرایطی ساز می شود که دستگاه جبّار هر روز ضربه های پیگیری به پیکره اسلام وارد می کند… اگر خدای نخواسته ایادی اجانب و دشمنان اسلام در این مقصد شوم و کمر شکن توفیق پیدا کنند، اولاً علمای اعلام و وعاظ و مروجین اسلام را کنار زده و ثانیاً اسلام و احکام آن را محو و نابود می نمایند، خطر این سپاه نامیمون… بزرگترین خطری است که مسلمین و در رأس آن ها علمای اعلام با آن مواجه شده اند» (امام خمینی، 1389، ج2، ص 396  397).

امام خمینی(ره) با توجه و عنایتی که به دخالت اقتضائات زمان و مکان در اجتهاد و احکام دینی داشتند، دین اسلام را پاسخگوی عصر و زمانه ای که در آن زندگی می کنیم می دانستند و به راستی یک عالم دینی نواندیش بودند، تلاش وی در جهت تأسیس حکومت دینی در این عصر هم یک حرکتی برخاسته از تفکر نواندیشانه ایشان می باشد، این تفکر نواندیشانه حاصل یک بازخوانی و بازسازی روشمند و بر اساس ضابطه های معینی است که آموزه های دینی و ظرفیت های آن در اجتهاد و فقه کلان مورد بازبینی قرار گرفته است، بدون تردید فهم آموزه های دینی با توجه به فراوانی داده های موجود از متون دینی، روش ها و ضابطه های خاص خودش را دارد و امام خمینی(ره) با شناخت دقیق و جامع از مبانی و معارف مکتب اسلام جامعه را هدایت و رهبری نمودند.

2. آینده نگری

از اسرار موفقیت امام خمینی(ره) آینده نگری و عاقبت سنجی ایشان بود، عده ای تنها به وضع موجود می اندیشند و برخی به مدت کوتاهی پس از زمان فعلی فکر می کنند، امّا رهبری امام خمینی(ره) شعاع وسیعی از آینده نگری را به همراه خود داشت، به گونه ای که می فرمود: فعالیت های ما اگر هم برای نسل آینده نتیجه بدهد، باید دنبال شود. چون خدمت به اسلام است و در راه سعادت انسان هاست و امر شخصی نیست که بگوئیم چون حالا به نتیجه نمی رسد و دیگران بعدها نتیجه آن را می گیرند، به ما چه ربطی دارد (امام خمینی، 1381، ص 134). امام خمینی(ره) به خوبی می دانستند که اگر آگاهی های اسلامی و سیاسی مردم بالا برود آنان خود کار را تمام خواهند کرد، لذا با انتخاب این روش و اعتماد به وعده های الهی، مبارزه را ادامه دادند، ایشان با توجه به آرمان ها و اهدافی که در پیش رو داشتند، با بلند نظری نسبت به آینده روشن اسلام تأکید ورزیده و می فرمودند: اسلام همه جای جهان را خواهد گرفت و پرچم پرافتخار آن، در همه جا به اهتزاز در خواهد آمد (امام خمینی، 1389،ج21، ص 429)، ایشان با اعتقاد راسخ می فرمودند: اکنون ملّت های محروم جهان بیدار شده اند و طولی نخواهد کشید که این بیداری ها به قیام و نهضت و انقلاب انجامیده و خود را از تحت سلطه ستمگران مستکبر نجات خواهند داد (امام خمینی، 1389، ج21، ص 441).

شواهد تاریخی به خوبی گواهی می دهد؛ امام خمینی(ره) با آینده نگری و دوراندیشی که نسبت به مسائل داشتند، با بصیرت تمام افق های دور را مد نظر قرار می دادند و با توجه به آن به تکلیف خود عمل می کردند، به عنوان نمونه، بینش امام نسبت به سقوط رژیم پهلوی و نیز شکست شوروی سابق در افغانستان و فروپاشی کمونیسم و تجاوز طلبی صدام حتی نسبت به کشورهایی مثل کویت از جمله مواردی می باشند که گویای بینش قوی ایشان نسبت به آینده است، به هر حال امام خمینی(ره) با توجه به شناختی که به سنّت های الهی دربارۀ آینده جوامع داشتند، نسبت به آینده مسلمانان اطمینان خاطر داشتند، افزون براین که وی معتقد بودند؛ مردمی که در میدان مبارزه حضور یافته و دین اسلام را یاری نمایند، مشمول نصرت الهی خواهند بود، چنانکه طبق سنت الهی نوید پیروزی به آنان داده شده است.

شناخت تکالیف آینده، یکی دیگر از نکاتی است که حضرت امام (ره) آن را مهم دانسته و معتقد بودند: ما گذشته را پشت سر گذاشتیم و بحمدالله موفقیت آمیز بود، به گذشته خیلی نباید نظر کرد، عمده آینده است، تکلیف فعلی ما و تکلیف بعد از این و آینده ما چیست؟ فرق نیست بر این که ما همه مکلف به تکلیف های الهی برای حال و برای آینده هستیم (امام خمینی، 1389، ج8، ص37). بنابراین ایشان مبنای آینده گرایی خویش را با تکلیف گرایی هماهنگ ساخته و با بینش نافذ خود و احساس تکلیفی که نسبت به جامعه داشتند می فرمودند: ما مکلفیم تا علاوه بر این که وضع فعلی را حفظ کنیم، نگهبان آینده نظام و اسلام باشیم، ما باید پایه گذار خوب آینده باشیم (امام خمینی، 1389، ج 19، ص 42). ما باید همه چیز را به همان قوّتی که امروز دارد، تحویل دسته بعد بدهیم و آن ها هم کوشش کنند که به همان قوّت تحویل دسته بعد دهند، ما باید بنیان را محکم کنیم و به دسته بعد بدهیم تا پیش خدا مقصر نباشیم (امام خمینی، 1389،ج18، ص242)، درباره رهبری آینده انقلاب، ایشان آن چه تکلیف خود می دانست به انجام رسانید و رهبری انقلاب را از جریان های منحرف دور کرد، با وجود این، معتقد بودند: «من…هیچ نگرانی ندارم راجع به انقلاب؛ انقلاب راه خودش را پیدا کرده و پیش می رود و بستگی به وجود هیچ کس ندارد» (امام خمینی، 1372، ص 97)، ولی در عین حال با توجه به احساس تکلیفی که نسبت به آینده انقلاب داشتند، با آینده نگری می فرمودند: «من در میان شما باشم یا نباشم به همۀ شما وصیت می کنم که نگذارید انقلاب به دست نااهلان و نامحرمان بیفتد» (امام خمینی، 1372، ص 97).

چنانکه مقام معظم رهبری در توصیف این مردی الهی می فرمایند: آنچه در زمامداران مختلف عالم، مایه امتیاز آن ها می شد، اغلب آن صفات را، ما در امام مجتمع می دیدیم، او هم عاقل بود، هم دوراندیش بود، هم محتاط بود، هم دشمن شناس بود، هم به دوست اعتماد می کرد، هم ضربه ای را که به دشمن وارد می کرد، ضربه قاطع وارد می کرد، همۀ آن چیزهایی که برای یک انسان لازم است تا بتواند در چنین جایگاه حساس و خطیری انجام وظیفه کند و خدا و وجدان خود را راضی بکند، در این مرد جمع بود (مقام معظم رهبری، 14/ 3/ 1378).

3. برخورداری از تئوری و برنامه برای حکومت

امام خمینی(ره) با درایت و روشن بینی ویژه ای که از برکت تقوا و عرفان و احکام نورانی اسلام کسب کرده بودند، به خوبی اسلام را می شناختند و دریافته بودند که دین اسلام تمام شؤون زندگی بشر را در برگرفته است، قوانین همه جانبه اسلام، گواه روشنی بر حضور دین در اجتماع و ادارۀ جامعۀ بشری است، ایشان در این باره می فرمایند:

«احکام شرع، حاوی قوانین و مقررات متنوعی است که یک نظام اجتماعی را می سازد. در این نظام حقوقی هر چه بشر نیاز دارد فراهم آمده است، از طرز معاشرت با همسایه و اولاد و عشیره و قوم و خویش و همشهری.. و امور خصوصی و زندگی زناشویی گرفته تا مقررات مربوط به جنگ و صلح» (امام خمینی، 1381، ص 23).

دین اسلام از نگاه حضرت امام(ره) به عنوان خاتم ادیان، از جامعیت برخوردار بوده و تمامی ابعاد زندگی فردی و اجتماعی انسان را در بر می گیرد و از آن جا که هدف دین، تأمین سعادت مادی و معنوی انسان است، دستیابی به این هدف، بدون ارائه برنامۀ دقیق و جامع در تمامی ابعاد زندگی انسان از جمله مسایل سیاسی اجتماعی امکان ندارد، اگر راه آخرت از دنیا می گذرد و سعادت انسان با زندگی سیاسی  اجتماعی گره خورده است، خود به خود امور اجتماعی و سیاسی در قلمرو دین حق و جامع خواهد بود و همین جامعیت دین اسلام اقتضا می کند که به ابعاد سیاسی و اجتماعی دین نیز توجه شود، زیرا مسایل سیاسی اجتماعی، از ابعاد مهم دین محسوب می گردد، چنانکه امام خمینی(ره) می فرماید: «نسبت اجتماعیات قرآن در مقابل عبادیات و آیات عبادی آن، از صد به یک هم بیشتر است» (امام خمینی، 1381، ص 11) و نیز ایشان می فرمایند: «کتاب های قطوری که از دیر زمان در زمینه های مختلف حقوقی تدوین شده، از احکام قضا و معاملات و حدود و قصاص گرفته تا روابط بین ملت ها و مقررات صلح و جنگ و حقوق بین الملل عمومی و خصوصی، شمه ای از احکام نظامات اسلام است» (امام خمینی، 1381، ص 6).

نکتۀ مهم و اساسی در این است که نگرش و رویکرد متعالی حضرت امام(ره)، یک نگرش نواندیشانه و پویا نسبت به فقه اسلام است و بدین منظور ضرورت گذر از نگاه فردگرایانه فقه مطرح شد، چرا که رسیدن به نگاه جامع به دین و دستورها و آموزه های آن زمانی فراهم می شود که فقه از نگاه فردگرایانه بیرون آید، این نگرش بر این باور است که فقه می تواند با توجه به مقتضیات زمان، افق هایی قابل اعتنا در جهت تعالی جامعه بگشاید، فقه، توانمندی و ظرفیت آن را دارد تا از صرف تولید احکام فردی بیرون آید و مهندسی اجتماعی را مورد دقت و بررسی قرار دهد و در حقیقت می توان از فقه، انتظار ارائه نظام را داشت و این نظام وارگی فقه ناشی از وجود عناصر هماهنگ در شریعت اسلام است، چون دین منظومه ای هماهنگ است که عناصر آن با هم متلائم هستند، با این نگاه؛ فقه مجموعه ای از عناصر سازگار و به یکدیگر وابسته است که با مبانی منسجم و هماهنگ، در یک جهت، حرکت می کند و طبعاً برای آن حرکت دستورهایی پیش بینی شده که اجرایی کردن آن ها به یک فقه نظام و یک فقه کلان نیاز دارد؛ چنانکه امام خمینی(ره) می فرماید: «احکام شرع حاوی قوانین و مقررات متنوعی است که یک نظام کلی اجتماعی را می سازد» (امام خمینی، 1381، ص 28).

به هرحال حاصل این نگرش و رویکرد نواندیشانه به فقه اسلام همان رویکردی است که ضرورت حکومت و اقامه حکومت دینی را به دنبال دارد، این نوع نگاه به فقه اسلام، در واقع رویکرد فقه فردی را به سطح فقه کلان ارتقاء و به آن تعالی بخشید، گستره این فقه از نگاه امام خمینی(ره) به اندازه ای است که ایشان در تعبیری چنین آورده اند: «فقه، تئوری واقعی و کامل ادارۀ انسان از گهواره تا گور است، هدف اساسی این است که ما چگونه می خواهیم اصول محکم فقه را در عمل فرد و جامعه پیاده کنیم و بتوانیم برای معضلات جواب داشته باشیم» (امام خمینی، 1389ج21، ص 289).

با توجه به این مطالب، باید گفت که امام خمینی(ره) با یک نگاه واقع بینانه جهت تجدید و احیای عزّت از دست رفته مسلمانان، تئوری حکومت اسلامی در عصر غیبت معصوم را مطرح کرده و می فرمایند: «برای این که وطن اسلام را از تصرف و نفوذ استعمار گران و دولت های دست نشانده آن ها خارج و آزاد کنیم، راهی نداریم، جز این که تشکیل حکومت بدهیم» (امام خمینی، 1372، ص117). ایشان در ابتدای مبارزه نسبت به وضعیت حکومت و جامعه، ضرورت تحولی اساسی را احساس می کردند، از این روی یکی از مهم ترین دغدغه ها برای ایشان، «طرح آینده» بود، امام خمینی(ره) با طرح تئوری حکومت اسلامی که در سال 1348 در شهر نجف ارائه و بین انقلابیون انتشار داد، در واقع هدف از مبارزه را به خوبی روشن کرد، که سال های پس از آن، این تئوری به عنوان خواسته جدی عموم مردم انقلابی در بین شعارهای مردم مطرح گردید، بر همین اساس، علاوه بر طرح بحث ولایت فقیه در کتاب فقه «البیع»، سلسله بحث های ولایت فقیه را مجدداً در نجف مطرح کردند که خلاء طرح جایگزین و حکومت در عصر غیبت را پر می نمود، این نظریه نشان می داد؛ استراتژی مبارزه امام، استراتژی آینده نگر، واقع بینانه و دراز مدت است و حرکت امام(ره) فراتر از جنبۀ سلبی، دارای جنبۀ اثباتی و ایجابی هم هست، این عامل قطعاً در شکل گیری رهبری بلامنازع امام خمینی(ره) مؤثر بود و چشم انداز روشنی را برای آینده ترسیم کرد.

البته امام خمینی(ره) پیش از آن زمان، براساس همان نگاه واقع بینانه، البته به اصل «عمل به قدر مقدور» عنایت داشتند، از این روی ایشان می فرمودند: «این طور نیست که حالا نمی توانیم حکومت عمومی و سراسری تشکیل بدهیم کنار بنشینیم، بلکه تمام امور که مسلمین به آن احتیاج دارند، از وظایفی است که حکومت اسلامی عهده دار شود، هر مقدار که می توانیم باید انجام دهیم» (امام خمینی، 1372، ص42).

بنابراین نگاه حضرت امام (به دین و حفظ دینداری مردم، یک نگاه جامع، پویا و واقع گرایانه ای است که حاصل آن طرح و اعمال ولایت فقیه در سطح حکومت است، نظریۀ ایشان در خصوص ولایت فقیه علاوه بر اینکه دارای مبنای محکم، مستدلّ و دارای پیشینه فقهی است، در واقع حاصل یک نگاه واقع گرایانه ای است که برای زدودن استبداد و حفظ دین داری مردم و نیز حفظ عزت مسلمین از یوغ مستکبرین و حکومت های سکولاری غرب و شرق ارائه گردیده است، بنابراین واقع نگری یا واقع گرایی، همواره مد نظر امام بوده، مخصوصاً در مسائلی که با جامعه مرتبط می گردید.

4. توجه به مصالح و ترجیح عقلانی آن

امام خمینی(ره) دربارۀ رعایت مصحلت اسلام و نیز عموم مردم تأکید فراوان داشتند و نسبت به اهمیت و ترجیح عقلانی آن توجه و همواره این موضوع را در هدایت و رهبری جامعه مد نظر قرار می دادند، لذا می فرمودند: اگر من خدای نخواسته یک وقتی دیدم که مصلحت اسلام اقتضا می کند که یک حرفی را بزنم، می زنم و دنبالش راه می افتم و از هیچ چیز نمی ترسم، بحمدالله تعالی والله تا حال نترسیده ام (امام خمینی، 1389، ج1، ص293)؛ چراکه ایشان معتقد بودند «سیاست این است که جامعه را هدایت کند و راه ببرد، تمام مصالح جامعه و تمام ابعاد انسان و جامعه را در نظر بگیرد و این ها را هدایت کند به طرف آن چیزی که صلاحشان هست» (امام خمینی، 1389، ج13، ص 432).

امام خمینی(ره) در عین پایبندی به اصول سیاست اسلامی، برای مصالح عمومی که منافع ملّی و منافع ملّت را در بر دارد جایگاه شایسته ای قائل بودند (اصغر افتخاری، 1386، ص47 و 49)، ایشان در چهارچوب مقتضیات زمانی و مکانی معاصر سعی داشتند تا بر اساس «عقلانیت دینی»، افقی از آرمان گرایی را همراه با واقع گرایی در سیاست و حکومت ترسیم نماید، لذا فرمودند: «روابط خارجی ما براساس حفظ آزادی، استقلال و حفظ مصالح و منافع اسلام و مسلمین است» (امام خمینی، 1389، ج5، ص 80)، ایشان همچنین دربارۀ اهمیت و جایگاه منافع ملّی و منافع ملّت فرمودند: «اصل، منافع ملّت ایران است که باید به بهترین وجه رعایت شود» (امام خمینی، 1389، ج5، ص474)، یا تأکید داشتند که «سیاست ما همیشه بر مبنای حفظ آزادی و استقلال و حفظ منافع مردم است که این اصل را هرگز فدای چیزی نمی کنیم» (امام خمینی، 1389، ج4، ص364)؛ یعنی «در تمام زمینه ها، ما در جهت منافع مردم گام بر می داریم و با آنچه صلاح آنان است پاسخگوی آرمان اسلامی آنان باشد، عمل می کنیم» (امام خمینی، 1389، ج4، ص356). البته این تعامل تنها می تواند در یک عقلانیتی تعریف شود که برای رسیدن به هدف متعالی، این دو رویکرد را در راستای هم قرار داده و در یک جهت باز تعریف نماید، این همان عقلانیت دینی است که در فقه کلان به آن می توان دست یافت.

5. اهتمام به توسعه و آبادانی کشور توأم با خودکفایی و قطع وابستگی ها

امام خمینی(ره) معتقد بودند که «دولت اسلامی قهقرگرا نیست و با همۀ مظاهر تمدن موافق است، مگر آن چه که به آسایش ملّت لطمه وارد آورده و با عفت عمومی ملّت منافات داشته باشد» (امام خمینی، 1372، ص118)، حضرت امام(ره) در خصوص توسعه و پیشرفت عنایت ویژه ای به خودکفایی و قطع وابستگی ها داشتند، ایشان دربارۀ توسعه و پیشرفت، استقلال را مدنظر داشتند و هیچ گاه توسعه ای که مظاهری از وابستگی را در برداشته باشد را قبول نداشته و می فرمودند: «حاضر نیستیم که دولتی بخواهد مبادلات اقتصادی را اهرمی برای نفوذ سیاسی و تحمیل اغراض استعمارگرانه خود قرار دهد» (امام خمینی، 1389، ج5، ص384)، همچنین فرمودند: «در خصوص صنعتی کردن، مملکت ما کاملاً با این امر موافقیم ولی ما خواستار یک صنعت ملّی و مستقل هستیم…. نه یک صنعت وابسته…» (امام خمینی، 1389، ج3، ص370).

امام خمینی(ره) توانمندی مردمی که در راستای اراده خداوندی باشد را، از مهم ترین عوامل موفقیت دانسته و می فرمایند: «شما ببینید در همین قضایای انقلاب عده ای می گفتند؛ مگر می شود بدون اسلحه با آن ها طرف شد؟ امّا وقتی که ملّت اراده کرد، موفق گردید» (امام خمینی، 1389، ج17، ص282)، ایشان در جای دیگر می فرمایند: «غیر ممکن ها با اراده ملّت ها، اراده ای که تبع اراده خداست، اراده ای که برای خداست، غیر ممکن ها ممکن می شود» (امام خمینی، 1389، ج11، ص 323).

امام خمینی(ره) نه تنها بر اعتماد به نفس به عنوان مقدمۀ پیشرفت و توسعه تأکید می کند بلکه برای کسب و تقویت آن راهکار و برنامه می دهد و مراحل کسب اعتماد به نفس فردی و جمعی را، بیداری، اراده و امید و پشتکار می داند و می فرمایند: «باید بیدار بشوید، بروید دنبال این که آن صنایع پیشرفته را خودتان درست بکنید، وقتی این فکر در یک ملتی پیدا شد و این اراده در یک ملتی پیدا شد، کوشش می کند و دنبال کوشش این مطلب حاصل می شود» (امام خمینی، 1389، ج13، ص536)، هم چنین می فرمایند: «اول قدم این است که ما بیدار بشویم… تا نخواهیم یک کاری را، نمی توانیم و تا بیدار نشویم، نمی خواهیم… اگر ما به این معنا توجه کنیم و بیدار شویم، دنبال بیداری، اراده پیش می آید» (امام خمینی، 1389، ج13، ص 534)، ایشان دربارۀ توسعه اقتصادی تأکید می کنند و می فرمایند: «عمده این است که… افکار شما از وابستگی به قدرت های بزرگ آزاد بشود، اگر افکار شما آزاد شد و باورتان آمد که ما می توانیم صنعت‎ مند و صنعت کار باشیم، خواهید بود… اگر کشاورزان ما باورشان این باشد که می توانیم در کشاورزی به جایی برسیم که صادر کنیم و وابسته به غیر نباشیم، بلکه دیگران محتاج به ما باشند می توانند، اگر شماهایی که در صنعت هستید… این باور را داشته باشید… که می توانید صنّاع باشید و می توانید کارهای ابتکاری بکنید خواهید توانست» (امام خمینی، 1389، ج14، ص 309). افزون بر این، ایشان برنامه‎ریزی را به عنوان یک اصل مهم در ادارۀ کشور تلقی کرده و بر ضروری بودن آن تاکید می فرمایند: «مسئلۀ برنامه از مهمات یک کشور است و چنانچه بدون برنامه یک کشوری بخواهد اداره شود نمی شود، باید برنامه باشد» (امام خمینی، 1389، ج17 ص121).

در خصوص سیاست‎گذاری دربارۀ بازسازی و سازندگی کشور، امام خمینی(ره) ضمن توصیه و ابلاغ برخی اولویت ها، توجه به چند نکته را ضروری می دانند که از جمله آن:

الف) توجه به بازسازی مراکز صنعتی، نباید کوچک‎ترین خللی بر ضرورت رسیدن به امر خودکفایی کشاورزی وارد آورد؛

ب) مهم‎ترین عامل در کسب خودکفایی و بازسازی توسعه مراکز علمی و تحقیقات و تمرکز و هدایت امکانات و تشویق کامل و همه جانبه مخترعین و مکتشفین و نیروهای متعهد و متخصص است… و نشان داده اند که می توانند کشور را روی پای خود نگه دارند؛

ج) برنامه‎ریزی در جهت رفاه متناسب با وضع عامه مردم توأم با حفظ شعائر و ارزش های کامل اسلامی و پرهیز از تنگ نظری ها و افراط گرایی ها و نیز مبارزه با فرهنگ مصرفی که بزرگ‎ترین آفت یک جامعه انقلابی است و تشویق به تولیدات داخلی و برنامه‎ریزی در جهت توسعه صادرات و گسترش مبادی صدور کالا و خروج از تکیه به صادرات نفت و…؛

د) استفاده از نیروهای عظیم مردمی در بازسازی و سازندگی… و توسعۀ حضور مردم در کشاورزی و صنعت و تجارت و بازسازی (امام خمینی، 1389، ج21، ص 159).

6. موقعیت شناسی دشمن و جبهه استکباری

امام خمینی(ره)، با شناخت درستی که از وضعیت حاکم بر روابط بین الملل داشتند، با یک واقع بینی نسبت به این موضوع می فرمودند: «امروز وضع سیاسی دنیا طوری است که تمام کشورهای عالم در تحت نظر سیاسی ابرقدرت ها هستند» (امام خمینی، 1372، ص 152)، از این روی بر این باور بودند که «تمام گرفتاری هایی که ملّت ها پیدا کردند، از دست این ابرقدرت‎هاست» (امام خمینی، 1372، ص 152)، ایشان معتقد بودند: قدرت های بزرگ با استفاده از تاکتیک ایجاد جوّ ترس و رعب و تهدید، ملت ها را منفعل می کنند و سپس به استثمار و تداوم روند سلطه‎گری خود بر آنان می پردازند، به همین دلیل ایشان تأکید می کردند: «قدرت های جهان بدانند، امروز مثل دیروز نیست که با یک تشر، ملت ها چون دولت ها از میدان عقب نشینی کنند» (امام خمینی، 1372، ص152)، «قدرت ها هر چه هم بزرگ باشند، وقتی مقابل با ملّت می شوند، نمی توانند کاری بکنند» (امام خمینی،1372، ص 123)، امام خمینی(ره) با توجه به هوشیاری و بیداری ملّت ها نسبت به نظام سلطه معتقد بودند؛ «وظیفۀ ماست که در مقابل ابرقدرت ها بایستیم و قدرت ایستادن هم داریم» (امام خمینی،1372، ص153) و «ما هیچ خوفی از ابرقدرت ها نداریم» (امام خمینی، 1372، ص154).

امام راحل با بصیرت و هوشمندی خاصی که نسبت به طرح ها و نقشه های دشمنان داشتند، همواره مردم را نسبت به این موضوع گوشزد می کردند، برای این که دشمنان، همیشه در حال توطئه و نقشه علیه ملت ها هستند و نباید از آن ها غافل گردید، حضرت امام(ره) فرمودند: «بسیار لازم است که با تمام هوشیاری، تمام توجه به دسیسه های آن ها (دشمنان) بکنید» (امام خمینی، 1389، ج10، ص 136)، چراکه «این سیلی که ابرقدرت‎ها از ایران خوردند، از اول عمرشان تا حالا نخورده بودند» (امام خمینی، 1372، ص153).

اعتقاد امام خمینی(ره) بر این بود که قدرت های بزرگ با استفاده از تاکتیک ایجاد جوّ ترس و رعب و تهدید، ملت ها را منفعل می کنند و سپس به استثمار و تداوم روند سلطه‎گری خود بر آنان می پردازند، ایشان با گفتار و عمل سیاسی خود از یک طرف در صدد شکستن اُبهت قدرت های بزرگ بود و آن ها را طبل تو خالی و قدرت های پوشالی می نامید و از طرف دیگر به دنبال دمیدن روح شجاعت و زدودن ترس از ملت های مظلوم بود، ایشان در این زمینه می گویند: «من امیدوارم که خداوند توفیق بدهد به همه ملت های مظلوم دنیا که در مقابل ظالم ها بایستند و نترسند و گمان نکنند که این ها هر چه گفتند عمل می کنند، این ها می خواهند که با همان تبلیغات کار خود را انجام دهند و از این تبلیغات هیچ وقت نترسند» (امام خمینی، 1389، ج20، ص 243)، در جایی دیگر خطاب به مسلمانان می فرمایند: «مسلمانان از هیاهو و طبل های توخالی تبلیغات ظالمانه نهراسند که کاخ ها و قدرت های نظامی و سیاسی استکبار جهانی همانند لانه عنکبوت، سست و در حال فرو ریختن است» (امام خمینی، 1389، ج20، ص319).

امام خمینی(ره) با این موقعیت‎شناسی و شناختی که نسبت به دشمن داشتند، به خوبی از فرصت ها بهره برده (شفیعی، 1389، ص84) و در جهت ضربه زدن به استکبار جهانی، در قضیۀ اشغال لانه جاسوسی آمریکا، حرکت دانشجویان را مورد تأیید قرار دادند (امام خمینی، 1389، ج10، ص503) و توطئه ها و دسیسه های آمریکا در داخل ایران را خنثی کردند و یا ایشان دربارۀ موضوع سلمان رشدی و اهانت او به مقدسات مسلمانان، در حقیقت این ماجرا را یکی از ترفندهای استعمار می دانستند که به جنگ مسلمانان آمده است تا ارزش های آنان را سست نماید (شفیعی، 1389، ص178)، از این رو، حکم به ارتداد آن توسط حضرت امام راحل (امام خمینی، 1389، ج20، ص 263)، حرکت های گسترده مسلمانان جهان را در پی داشت که عظمت و قدرت مسلمانان را به رخ جهانیان کشاند.

نتیجه گیری

باتوجه به مباحثی که دربارۀ مدیریت و رهبری امام خمینی(ره)، می توان گفت؛ بدون تردید رهبری بلامنازع امام خمینی(ره) با نفوذ کلامی که در میان مردم داشت، توانست به خوبی ابتکار عمل در هدایت و رهبری انقلاب را داشته باشد، در عین حال حضرت امام(ره) معتقد بودند که ما مأمور به انجام وظیفه و تکلیف هستیم و مأمور به نتیجه نیستیم. ایشان بر واقعیت های سیاست بین الملل واقف و برای همین نهادهای بین المللی و سیاست بین الملل را تحت نفوذ و سلطه قدرت های جهانی می دانستند، همچنین حضرت امام(ره) با یک واقع بینی که در مدیریت و رهبری داشتند، معتقد بودند که ما هرگز داخل درهای بسته زندگی نمی‎کند و ایران نباید مانند کشوری زندگی کند که از دنیا منعزل شده و یک جا بنشیند و غیر معقول است که مرزهایش را به روی کشورها ببندد.

لذا شیوه های مدیریتی امام خمینی(ره) در طول دوران رهبری انقلاب، می توان دریافت که ایشان همواره یک الگوی مدیریت سیاسی واقع بینانه ای که مبتنی بر حصول ارزش ها و آرمان ها می باشد را در تصمیمات خویش استفاده می کردند، از جمله زمان‎شناسی، آینده‎نگری، موقعیت‎شناسی دشمنان، ارائه تئوری و برنامه برای ادارۀ امور کشور و نیز توجه به مصالح و ترجیح عقلانی آن مدنظر قرار می دادند و از آن ها در سیاست کلان کشور به خصوص در سیاست خارجی و نیز امر توسعه، آن هم در راستای آرمان های اسلامی و انقلابی و اصول دینی به خوبی استفاده می کردند.

فهرست منابع

1. حاجتی، احمدرضا، عصر امام خمینی(ره)، چاپ هشتم، قم: بوستان کتاب، 1382.

2. خامنه‎ای، سیدعلی، حدیث ولایت، «گزیده و تلخیص»، تهران: سازمان تبلیغات اسلامی،1377.

3. خمینی، روح الله، صحیفه امام، تهران: مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(ره)، 1389.

4. ولایت فقیه، تهران: مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(ره)،1381.

5. کلمات قصار، تهران: مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(ره)،1372.

6. شفیعی، عباس، سبک رهبری امام خمینی(ره)، قم: پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، 1389.

7. محمدی ری شهری، میزان الحکمه، قم: مکتب الاعلام الاسلامی، 1362.

8. مدنی، سیدجلال الدین، تاریخ سیاسی معاصر ایران، قم: انتشارات اسلامی، 1387

نشریات و سایت

1. افتخاری، اصغر، «مصلحت و منفعت؛ جمع بین مصالح دینی و منافع ملّی در الگوی حکومتی جمهوری اسلامی» در مجموعه مقالات«منافع ملّی جمهوری ایران اسلامی»، گردآورنده: داود کیانی، تهران: پژوهشکده مطالعات راهبردی، 1386.

2. رهبر، محمد؛ سایت تلویزیون میهن، http://mihantv.com/، 1397/3/16.

دیدگاهتان را بنویسید