وحدت سیاسی جهان اسلام در اندیشه امام خمینی (1)

0
58

وحدت سیاسی جهان اسلام در اندیشه امام خمینی

نویسنده:محمداکرم عارفی

اشاره:
طرح اندیشه “وحدت جهان اسلام” یکی از مشغولیتهای فکری دیرینه و اساسی حضرت امام(ره) بود که در طول دوران فعالیت اجتماعی ـ سیاسی خود چه قبل از پیروزی “انقلاب” اسلامی و چه بعد از آن لحظه ای ازآن غفلت نورزیدند. وفاداری صادقانه امام(ره) به “وحدت”نه تنها ایشان را به برجسته ترین شخصیت انقلابی جهان اسلام تبدیل نمود، بلکه ایشان توانستند در میان نحله ها و فرقه های اسلامی مختلف نیز جایگاه بسیار رفیعی کسب نمایند. امام(ره) در طرح شعار “وحدت” هیچ گاه دچار کلی گویی و سطحی نگری نگردیدند، بسیار عالمانه و فنی با بررسی ابعاد گوناگون وحدت در دو بخش نظری و عملی توضیحات مفصلی ارایه دادند.یکی از ابعاد اساسی “وحدت” که قابل بحث و بررسی می باشد، بعد راهبردی و راهکاری آن است؛ به این معنی که چگونه می توان درجهان اسلام به این پدیده آرمانی دست یافت؟ آنچه می خوانید بررسی پاسخ این سؤال در چارچوب اندیشه سیاسی امام خمینی(ره)، را تشکیل می دهد که با مطالعه در اندیشه ایشان، راهکار عملی وحدت در سطح جهان اسلام را به بحث خواهد گذاشت. این نوشتار برگرفته از مجله معرفت وابسته به مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره) می باشد که تقدیم خوانندگان قدس می گردد.
استراتژی وحدت

استراتژی مبارزاتی امام(ره) درجهت ایجاد بستر و شرایط لازم برای تحقق وحدت وهمیاری در جهان اسلام، اصولاً روی دو محور عمده تمرکز یافته است: اول “حرکت فکری ـ فرهنگی”، دوم “حرکت سیاسی ـ عملی”. از لحاظ ترتیب و نظم منطقی، حرکت فکری ـ فرهنگی که امام به نامهای “تحول درونی”، “بیداری قلبی” و “بازگشت به هویت اصیل” از آن یاد نموده است، بر حرکت سیاسی ـ عملی پیشی دارد. امام(ره) با توجه به ترتیب منطقی فازهای مبارزه، “تعلیم و تربیت” سیاسی را زیر بنای حرکت سیاسی دانسته و اولین وظیفه مردم را در تحقق و توسعه امر “تبلیغ” و “تعلیم” قرار داده است.
ایشان می فرمایند: “وظیفه ما این است که از حالا برای پایه ریزی یک دولت حقه اسلامی کوشش کنیم، تبلیغ کنیم، تعلیمات بدهیم، هم فکر بسازیم، یک موج تبلیغاتی و فکری به وجود آوریم تا یک جریان اجتماعی پدید آید وکم کم توده های آگاه، وظیفه شناس و دیندار در نهضت اسلامی متشکل شده قیام کنند وحکومت اسلامی تشکیل دهند. تبلیغات و تعلیمات دو فعالیت مهم و اساسی ماست”.(1)
ما با الهام از این استراتژی امام(ره) که مبارزه “فکری ـ فرهنگی” را زیربنای مبارزه “سیاسی و عملی” قرار داده است، بررسی راهکار عملی در اندیشه امام(ره) را در دو بخش به ترتیب مورد مطالعه قرار می دهیم:
الف: فکری ـ فرهنگی

براساس تفکر و اندیشه امام(ره)، ایجاد تحول در جوامع اسلامی و رهانیدن آنها از واگرایی، موضوعی نیست که بدون پایه ریزی یک برنامه سراسری و ریشه دار فکری امکان پذیر باشد، زیرا وضعیت کنونی جهان اسلام معلول عوامل گوناگونی مانند انحطاط فکری و اعتقادی مسلمانان و سلطه قدرتهای استعماری و رژیمهای استبدادی بر آن است که در جهت مسخ هویت واقعی امت اسلامی و نیز غارت منابع زیرزمینی آنها گام برمی دارند. رهایی از وضعیت فعلی و رسیدن به وضعیت مطلوب، جز در پرتو زدودن ریشه های انحطاط امکان پذیر نیست که این خود ضرورت بسیج همه جانبه ملتها و دولتهای اسلامی را تحت یک استراتژی مشخص و فراگیر روشن می سازد. بنابراین جهان اسلام به عنوان یک مجموعه واحد که دارای سوابق تاریخی، فرهنگی و سیاسی مشترک هستند، می باید بازگشت به اصالت تاریخی و فرهنگی را سرلوحه حرکت خود قرار داده ومؤلفه های هویت دینی و ملی را به خوبی شناسایی و درونی نمایند.
از دیدگاه امام خمینی(ره) ظهور و رشد نهضت فکری ـ فرهنگی که سرانجام باعث شکل گیری باورهای مشترک در سطح عام خواهند شد طی دو مرحله قابل پیش بینی است که در هر دو مرحله، نخبگان دینی وملی (علما و روشنفکران) مسؤولیت پیشاهنگی و هماهنگی حرکت را به عهده خواهند داشت.
1- ایجاد نظام فکری ـ فرهنگی

در امر سازماندهی یک جریان عام و فراگیر، وجود روابط مستحکم ذهنی و معنوی در میان نیروهای شرکت کننده که بتوانند آنها را به سمت اهداف مشخصی هدایت نمایند، بسیار ضروری است. حرکتهای جمعی بدون پشتوانه یک نظام فکری منسجم و خلاق که ارزشها، باورها و هنجارهای یکسانی را خلق کنند، قرین به پیروزی نخواهد بود؛ زیرا تقویت انگیزه مبارزه جویی وحفظ انسجام سازمانی که دو عامل عمده در کامیابی نهضتها بشمار می روند تا حدود زیادی وابسته به وجود نظام اعتقادی ارزشی است. حضرت امام(ره) نیز با اعتقاد به چنین امری، خلأ فکری ـ فرهنگی موجود در جوامع اسلامی معاصر را به خوبی درک می کرد. لذا برای رفع و جبران این خلأ فکری، بنیان یک نظام فکری ـ سیاسی را در نجف پایه گذاری نمود و تئوری “حکومت اسلامی” را بر مبنای اسلام سیاسی و انقلابی در حوزه علمیه -این مرکز فکری جهان اسلام- ارایه داد.
نظام فکری امام خمینی(ره) از سه مفهوم اساسی تشکیل یافته بود: “اسلام”، “استقلال” و “آزادی”. در واقع این مفاهیم سه گانه بازگوکننده داروی تمامی نابسامانی های جهان اسلام در گذشته وحال به شمار می آیند. بازیابی این مفاهیم، امکان بازسازی هویت فراموش شده و تخریب شده ملتهای اسلامی را فراهم نموده و روزنه ای به سوی ایجاد روابط متقابل دوستانه بر روی کشورها خواهد گشود؛ زیرا به اعتقاد امام (ره) بحران اصلی جهان اسلام معلول فاصله گرفتن دولتها و ملتهای اسلامی از آموزه های حیات بخش اسلام و قرار گرفتن مسلمانان در تحت سلطه قدرتهای غربی و شرقی و نیز اعمال خودکامگی از سوی رژیمهای مستبد و وابسته است. تنها راه رهایی از این مشکلات بازیابی مفاهیم “اسلام”، “استقلال” و “آزادی” است. به همین دلیل امام(ره) از علما و نخبگان دینی که در تفسیر درست اسلام و التزام به اصل استقلال و آزادی، مهارت و تجربه خوبی از خود نشان داده اند، می خواهد تا در جهت احیای این مفاهیم سه گانه وارد عمل شوند. به گفته ایشان: “علمای اسلام وظیفه دارند از احکام مسلمه اسلام دفاع کنند، از استقلال ممالک اسلامی پشتیبانی نمایند، از ستم کاری ها و ظلم ها اظهار تنفر کنند.”(2)
امام(ره) درمان دردهای جوامع اسلامی را صرفاً در احیای “اسلام ناب محمّدی” می جویند. به عقیده ایشان، تنها اسلام ناب محمّدی است که می تواند پرده های مرزهای جغرافیایی، علایق ملی، منافع فردی و وابستگی های فرهنگی را کنار زده و بدون تعلق رنگ و نژاد، تمامی”امت” را در مرکز واحد آورد. اسلام ناب دارای پایگاه مستحکمی در میان طبقات و اقشار محروم و رده پایین جامعه است که معمولاً از تحولات بنیادی در نظامهای سیاسی و اجتماعی حمایت به عمل می آورند. به گفته امام(ره)، “اسلام ناب محمدی(ص)، اسلام فقرای دردمند، اسلام پابرهنگان، اسلام تازیانه خوردگان تاریخ تلخ و شرم آور محرومیت، کوبنده سرمایه داری مدرن و کمونیسم خون آشام، نابود کننده اسلام رفاه و تجمل و اسلام التقاط و اسلام سازش و فرومایگی، اسلام مرفهین بی درد و در یک کلمه اسلام آمریکایی می باشد.”(3)
این اسلام ناب که توانایی رهبری فکری دنیای اسلام را در عصر مدرن، بلکه پست مدرن داراست و می تواند بابهره گیری از قدرت بسیج توده ها، به بحران و انحطاط چند قرن جوامع اسلامی پایان ببخشد، دارای ویژگیهای مختلفی می باشد:
ـ اسلام وارسته ازقید وبندهای تمایلات و سلیقه های شخصی که نسبت به تمامی انسانها با دید یکسان و برابر می نگرد.
ـ اسلام سیاسی و حکومتی که مهمترین فریضه آن، تشکیل حکومت اسلامی و به عهده گرفتن امور اجتماعی و سیاسی امت است.
ـ اسلام مبارز و ستیزه جو که علیه سلطه کفر و استعمار در تمامی ابعاد آن با جدیت مبارزه می نماید.
ـ اسلام طرفدار کرامت انسانی و آزادی فردی که سرنگونی طاغوتها را در رأس برنامه های خود قرار داده است.
ـ اسلام وحدت گرا و همگرا که همه مسلمانان را “امت واحده” و “ید واحده” دانسته است.
ـ اسلام کار و تلاش که تأمین رفاه عمومی و محرومیت زدایی را در اولویت قرار داده است.
اسلام ناب در اندیشه امام خمینی(ره) یک مجموعه فکری و عملی جامعی است که در ماهیت خود از غنای مطلق برخوردار بوده ودر ارتباط با زندگی انسان برنامه های دقیق و همه جانبه به همراه دارد. این اسلام به دلیل جامعیت، جذابیت و جهان شمولیت و نیز بهره مند بودن از زمینه های عمیق اعتقادی در درون ملتها، قدرت مانور بزرگی خواهد داشت که اگر خوب عرضه شود، قادر است مجد وعظمت دوباره جهان اسلام را به مسلمانان برگرداند.
دومین مفهوم محوری در نظام فکری امام(ره)، مفهوم “استقلال” است که یادآور بیداری، خودیابی و رهایی امت اسلامی از زیر سلطه همه جانبه قدرتهای غربی و شرقی می باشد. بنیان اندیشه استقلال خواهی امام(ره) را این فراز ازگفتار ایشان تشکیل می دهد: “خداوند تبارک و تعالی برای هیچ یک ازکفار، سلطه بر مسلمانان قرار نداده است و نباید مسلمانان این سلطه را قبول کنند.”(4)
از دیدگاه امام(ره)، “استقلال” در دو حوزه قابل تأمین است: حوزه درونی و حوزه بیرونی. استقلال در حوزه درونی پیش شرط نیل به استقلال درحوزه بیرونی شناخته شده است. بنابراین ملتهای مسلمان درنخستین گام به سوی استقلال خواهی ابتدا باید حرکت بازگشت به خویشتن را درپرتو ارزشهای اسلامی و ملی آغاز نمایند و سپس در گام دوم، به استعمارزدایی از سرزمینهای اسلام بپردازند. تحلیل امام(ره) در اهمیت استقلال درونی چنین بیان شده است:
“بزرگترین وابستگی ملتهای مستضعف به ابرقدرتها و مستکبرین، وابستگی فکری و درونی است که سایر وابستگی ها از آن سرچشمه می گیرد و تا استقلال فکری برای ملتی حاصل نشود استقلال در ابعاد دیگر حاصل نخواهد شد. و برای بدست آوردن استقلال فکری و بیرون رفتن از زندان وابستگی، خود و مفاخر و آثار ملی و فرهنگی خویش را دریابید.”(5)
روند بازگشت به “مفاخر و آثار ملی و فرهنگی”، با بیداری حس وطن دوستی و فرهنگ پروری در ملتها همراه خواهد شد. به هر میزانی که این بازگشت تعمیم و تعمیق یابد، به همان میزان انگیزه فرهنگ زدایی اجنبی درمیان مردم نیز نیرومندتر می گردد. و آنگاه که شخصیت مستقل معنوی ملتها در پرتو فرهنگ خودی تکوین یافت، حرکتهای عملی استقلال خواهانه در ابعاد سیاسی واجتماعی نیز آغاز خواهد شد؛ زیرا در این مقطع از تحول فرهنگی، ملتهای اسلامی به این درک و باور حتمی دست یافته اند که منافع اسلامی و ملی آنها با منافع استعمار در تضاد کامل قرار دارد و حضور استعمار در سرزمینهای آنان، دستاوردی جز غارت سرمایه های ملی، انسانی، فرهنگی و مادی آنها در پی نداشته و نخواهد داشت.
آخرین مفهوم بنیادی در مجموعه نظام فکری امام خمینی(ره) را مفهوم “آزادی” تشکیل می دهد. بحث از “آزادی” اصولاً در بعد داخلی دولتهای سرزمینی قابل طرح و ارزیابی است نه در بعد خارجی آنها که مربوط به روابط بین الملل می گردد. اما اهمیت این مسأله از آن جهت قابل توجه است که دولتهای سرزمینی ارکان اساسی”دولت بزرگ اسلامی” را تشیکل داده و نقش محوری درشکل دهی و پیشبرد اهداف وبرنامه های آن رابه عهده می گیرند. بنابراین اهمیت بازسازی ارکان “دولت بزرگ اسلامی” ضرورت طرح دولتهای مردمی و غیرطاغوتی را که پیام آور آزادی هستند، حتمی می سازد.
رژیمهای استبدادی ماهیتاً با منافع مردمی سازگاری ندارند، زیرا بیشتر در راستای اهداف بیگانگان عمل می نمایند. از این جهت است که وجود دولتهای وابسته و ضد مردمی مانع اصلی درروند حرکتهای همگرا و وحدت طلب که خواست ملتهاست، به شمار می روند. لذا رهایی از یوغ رژیمهای ضد مردمی یکی از ارکان اساسی اندیشه امام(ره) را در تئوری وحدت تشکیل می دهد. امام(ره) درباره ضرورت براندازی رژیمهای طاغوتی به منظور فراهم شدن زمینه برای استقرار حکومت اسلامی چنین گفته اند:
“برانداختن طاغوت یعنی قدرتهای ناروایی که در سراسر وطن اسلامی برقرار است وظیفه همه ماست. دستگاه های دولتی جابر و ضد مردم باید جای خود را به مؤسسات خدمات عمومی بدهد و طبق قانون اسلام اداره شود و بتدریج حکومت اسلامی مستقر گردد.”(6)
این نظام فکری ـ فرهنگی که بر سه اصل “استقلال”، “آزادی” و “اسلام” استوار گردیده است در نتیجه دهی مطلوب خود، به “توسعه و تعمیق” نیاز دارد و در واقع همین امر مرحله دوم نهضت فکری را در سطح عام تشکیل می دهد.
2- تعمیم و تعمیق نظام فکری و ایجاد باورهای جهان شمول

چنانچه اشاره شد نظام فکری ـ فرهنگی و خلق باورهای جهان شمول، اولین گام در جهت همیاری مسلمانان و ظهور نهضت جهانی اسلام شمرده می شود. اما تأثیر مطلوب “نظام فکری” در ایجاد باورها و ارزشهای مشترک زمانی قابل پیش بینی است که نظام فکری ـ فرهنگی، جایگاه مناسب خود را در میان ملتها به خوبی باز نموده و افکار عمومی را تا اندازه ای تحت تأثیر قرار داده باشد، زیرا همگرایی که در نهایت به وحدت و همیاری در سطح ملتها منجر می گردد وقتی می تواند تحقق یابد که اولاً، یک جهت فکری و ذهنی در سطح لازم تحقق یافته باشد. ثانیاً، روابط متقابل اجتماعی استحکام حاصل نموده باشد. ثالثاً، منافع عام اسلامی نیز شکل گرفته باشد. از طرف دیگر، این شرایط زمانی در سطح جامعه محقق خواهند شد که مرحله “توسعه و تعمیق” به خوبی انجام گرفته باشد؛ برای این که تنها با “توسعه و تعمیق” و یا به تعبیر حضرت امام(ره) “تبلیغات و تعلیمات” است که می توان به نتایج نامبرده دست یافت.
از نظر امام(ره) توسعه و تعمیق نظام فکری ـ فرهنگی، وابسته به عناصرو منابع چندی است که هرکدام در جایگاه خود بخشی از این فرایند را تکمیل می نماید. از مهمترین عناصر و منابع مؤثر در تکمیل فرایند تعمیق، منابع انسانی فعال و همین طور زمینه های اجتماعی و ابزار مناسب ارسال پیام هستند که مجموعه این ها یک شبکه تبلیغی و تعلیمی مؤثری را به وجود می آورند. در این شبکه تعلیمی ـ تبلیغی دو عامل ویژه، بیشتر جلب توجه می نماید:
الف: فعال شدن نخبگان دینی و ملی در عرصه عمل
فرایند توسعه و تعمیق نظام فکری ـ فرهنگی، حضور فعالانه نخبگان دینی و ملی را در عرصه فعالیتهای فکری و تبلیغاتی ضروری می نماید. نخبگان دینی در حوزه تعمیق اندیشه دینی و نخبگان ملی (روشنفکران متعهد) در حوزه تعمیق فرهنگ ملی، نقش رهبری کننده را به عهده دارند. با توجه به جایگاه باورسازی و فرهنگ سازی نخبگان دینی است که امام آنها را به مسؤولیتهای اصیل شان متوجه نموده و به راه اندازی نهضت فکری دعوت می نماید. امام(ره) می فرمایند:
“امروز حوزه قم، حوزه مشهد و حوزه های دیگر موظفند که اسلام را ارایه بدهند و این مکتب را عرضه کنند. مردم اسلام را نمی شناسند شما باید خودتان را، اسلام تان را، نمونه های رهبری و حکومت اسلام را به مردم دنیا معرفی کنید مخصوصاً به گروه دانشگاهی و طبقه تحصیل کرده.”(7)
پیشاهنگان فکر و اندیشه که از لحاظ منابع فکری و فرهنگی غنی هستند و نیز از لحاظ کمیت و گستردگی در تمامی سرزمینهای اسلامی حضور فیزیکی دارند، اگر به صورت فعالانه با اتکای به مبانی خودی وارد عمل شوند، تحول بنیادی در فرهنگ جوامع به وجود خواهند آورد؛ چه این که بحران و انحطاط فکری جوامع اسلامی معلول فقدان و یا نقصان داده های فکری نمی باشد، بلکه معلول اغماض از داده های فکری خودی (اسلامی و ملی) است. به همین دلیل است که امام راه خیزش فکری را در بازگشت به فرهنگ خود ملت دانسته است، اما بدین شرط که صاحبان فرهنگ از این رخوت بیرون آمده و متحول شوند. امام(ره) می گویند: “وظیفه ما همه مسلمانان است، وظیفه علماء اسلام است، وظیفه دانشمندان مسلمانان است، وظیفه نویسندگان و گویندگان طبقات مسلمانان است… که هشدار بدهند به ممالک اسلامی که ما خودمان فرهنگ غنی داریم… مسلمانها باید خودشان را پیدا کنند؛ یعنی بفهمند که خودشان دارای یک فرهنگ و کشوری هستند… .”(8)
ب: توسعه و تحکیم پایگاههای تبلیغی و روابط اجتماعی

نخبگان مذهبی و ملی که مسؤولیت اجرای طرح “تعمیم و تعمیق” را به عهده دارند، از تمامی امکانات و منابع موجود برای رشد سطح فکری مردم و توسعه و تحکیم روابط متقابل اجتماعی میان ملتها، نهایت استفاده را ببرند. دیدگاه امام(ره) در مورد بهره برداری از امکانات و زمینه های تبلیغی، بسیار مترقیانه و فراگیر است. ایشان بر خلاف دو جریان “سنتی” و “مدرن” در جامعه که اولی بر استفاده از منابع و امکانات عمدتاً سنّتی سماجت نشان می داد و دومی بر استفاده از شیوه ها و ابزار مدرن تأکید می کرد، خود روش فراسنتی و فرامدرنی را در امر تبلیغ و تعمیق باورهای دینی ـ ملی پیشنهاد می کند. از میان همه این جریانها، پایگاههای سنتی تبلیغ و باوررسازی به دلیل نفوذ و جایگاه مردمی داشتن و نیز سلطه دیرینه و سنتی نخبگان دینی بر آنها و همچنین هزینه بر نبودن آنها در شرایط ویژه طفولیت نهضت فکری اسلامی، بیشتر مورد توجه قرار می گیرد.
به عنوان نمونه از میان امکانات و شیوه های سنتی مورد استفاده در امر باورسازی و تعمیق اندیشه، مراسم “جمعه” و “جماعات” در سطح ملی و “حج” در سطح بین المللی بیش از همه نظر امام(ره) را به خود جلب می نماید. ایشان درباره نقش برجسته جمعه و جماعات و حج در امر باورسازی و سپس ایجاد جنبشهای سیاسی ـ عملی چنین سخن می گوید:
“… اسلام این گونه اجتماعات را فراهم کرده تا از آنها استفاده دینی بشود، عواطف برادری و همکاری افراد تقویت شود، رشد فکری بیشتری پیدا کند، برای مشکلات سیاسی و اجتماعی خود راه حل هایی بیابند و به دنبال آن به جهاد و کوشش دست جمعی بپردازند… اگر هر روز جمعه مجتمع می شدند و مشکلات عمومی مسلمانان را به یاد می آوردند و رفع می کردند و یا تصمیم به رفع آن می گرفتند کار به اینجا نمی کشید. امروز باید با جدیت این اجتماعات را ترتیب دهیم و از آن برای تبلیغات و تعلیمات استفاده کنیم، به این ترتیب نهضت اعتقادی و سیاسی اسلام وسعت پیدا می کند و اوج می گیرد.”(9)
امام خمینی(ره) به عمق نقش اجتماعات دینی چه در بعد اندیشه سازی و چه در بُعد اجتماع سازی به خوبی پی برده است. ایشان اجتماعات و مراسم دینی را صرفاً به منظور کاربرد تعلیمی و آموزشی آن در مقولات فکری، مورد تشویق قرار نمی دهد، بلکه مهمتر از آن به نقش اجتماع سازی و شکل دهی روابط اجتماعی جدید هم اشاره دارند. به همین جهت است که “روز قدس” به عنوان سمبل وحدت جهان اسلام که پیام انقلابی و ضد استعماری هم دارد و همچنین بزرگداشت “هفته وحدت” مورد حمایتشان قرار گرفت.
“حج” با توجه به موقعیت جهانی آن، جایگاه ویژه ای در اندیشه امام(ره) به خود اختصاص داده است. ایشان حج را نه یک عمل عبادی صرف، بلکه یک گردهمایی تمام عیار برای همه مسایل بین مسلمانان می دانند؛ از انجام عبادات فردی گرفته تا بازگشت به هویت جمعی اسلامی و مرکز تصمیم گیریهای سیاسی، (محل اجتماع سران دول) و ارایه طرحهای کارشناسی از سوی کارشناسان و متخصصان جهان اسلام و مبادله اطلاعات و تحکیم پیوند برادری و تشکیل جبهه واحد مستضعفین و … .
اهمیت ویژه گردهمایی جهانی “حج” امام(ره) را واداشت تا تمام کوشش خود را در معرض چهره واقعی حج به کار ببندند و ابعاد مختلف آن را که قرنها به فراموشی سپرده شده بود از نو احیا و بازگو نمایند. ادامه دارد…
پی نوشت ها:

1ـ امام خمینی(ره)، ولایت فقیه، امیر کبیر، 1357، ص 175
2ـ در جستجوی راه از کلام امام، دفتر 14، امیر کبیر، 1362، ص 340
3ـ مجموعه آثار کنگره بررسی مبانی فقهی امام خمینی(ره)، ج 13، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام، 1374، ص 45
4 ـ تبیان (وحدت از دیدگاه امام خمینی(ره))، دفتر 15، ص 195
5 ـ در جستجوی راه از کلام امام، دفتر اول، پیشین، ص 186
6ـ همان، دفتر 15، ص 139
7ـ همان، دفتر هشتم، ص 285
8ـ همان، دفتر پانزدهم، ص 215
9 ـ ولایت فقیه، پیشین، ص 181 ـ 180