نیازهاى تبلیغى نسل جوان در عصر ارتباطات با الگوپذیرى از سیره نبى مکرّم (صلى الله علیه وآله)

0
50

یکى از کارآمدترین و برترین زمینه هاى الگوپذیرى از حیات جاویدان و زندگى سراسر عزّت رسول گرامى (صلى الله علیه وآله) شناخت سیره آن حضرت در ترویج دین و نیز تبلیغ اندیشه ها و روش هاى اسلامى است. بى تردید، در جامعه کنونى با گسترش فناورى و استفاده دشمن از شیوه هاى نوین براى تهاجم فرهنگى و تخدیر افکار جوانان و نوجوانان، پرداختن به این بخش از سیره پیامبر اکرم (صلى الله علیه وآله) و بررسى شیوه ها و کارکردهاى ایشان براى نشر دین و مبارزه با خرافه و دین گریزى ضرورت بیشترى یافته است.
پیامبر گرامى (صلى الله علیه وآله) براى زنده کردن ارزش ها و حفظ و نگه دارى آنها و احیاى اعتقادات و معارف ناب اسلامى، اخلاق و ملکات فاضله نفسانى و نیز ترویج احکام و مسائل علمى و عملى اسلام از هیچ کوششى دریغ نورزیدند، به ویژه آنکه روش ایشان به روزترین و کارامدترین شیوه ها بود. ایشان با درایت، آنچه به اقتضاى زمان مناسب بود، برگزیدند و سبک ها و شیوه هایى ارائه دادند که شناسایى آنها مى تواند در عصر حاضر بسیار کارگشا باشد.
از این رو، یک مبلّغ ورزیده مى تواند با استفاده از تجربیات آن الگوى عالى بشریت و با کمک از رأى و اجتهاد خود در شرایط، زمان ها و مکان هاى گوناگون، بهترین شیوه ها را اخذ نموده، تبلیغى کارامد داشته باشد.

جوانى دوره اى زیربنایى براى دوران بزرگ سالى به شمار مى آید و مرحله اى است که شخصیت در آن شکل مى گیرد. بنابراین، توجه به نیازهاى جوانان با هدف کمک به تأمین آنها و نیاز شناخت مشکلات این نسل، کانون همّت روان شناسان، فیلسوفان، جامعه شناسان و علماى دین قرار دارد. از سوى دیگر، جوانان والاترین سرمایه هر ملتى محسوب مى گردند و آینده و سرنوشت کشورها به دست آنهاست. از این رو، با برنامه ریزى صحیح و تبلیغ هدفمند، باید ارزش هاى دینى و ملّى را به آنان آموزش داد. براى این مهم، لازم است از تمام امکاناتى که در بالا بردن سطح ادراک جوانان سهیمند به بهترین وجه در تبلیغ استفاده کرد.
شناخت شیوه و عملکرد صحیح الگوهاى دینى، بخصوص نبى مکرّم (صلى الله علیه وآله) در زمینه تبلیغ دین و شیوه هاى استفاده از ابزارها توسط ایشان بسیار مهم است. در این مقاله ابتدا نگاهى اجمالى به شیوه ها و کارکردهاى پیامبر گرامى (صلى الله علیه وآله) در امر تبلیغ افکنده، سپس به چگونگى الگوپذیرى از ایشان در عصر حاضر پرداخته ایم. از آن رو که هدف اصلى هر تحقیق و پژوهش پاسخ گویى به سؤال هاى تحقیقى مشخص است، مى توان گفت: سؤالات اصلى این پژوهش عبارتند از:
1. نبّى مکرّم (صلى الله علیه وآله) براى تبلیغ دین، از چه سبک ها و شیوه هایى بهره مى بردند؟
2. در عصر ارتباطات، چگونه مى توان از سیره پیامبر اکرم (صلى الله علیه وآله) در امر تبلیغ الگو گرفت؟
مفهوم شناسى واژه ها
الف. تبلیغ: «تبلیغ» در لغت، به معناى ایصال و رساندن است. ابن منظور مى گوید: «ابلاغ» و «تبلیغ» هر دو به معناى ایصال و رساندن خبر هستند. 1
راغب مى نویسد: «ابلاغ» و «تبلیغ» هر دو داراى یک معنا هستند، اما «تبلیغ» بیش از «ابلاغ» استعمال مى شود و به معناى رسیدن به هدف نهایى است. 2
ب. الگو: منظور از «الگو» نمونه عینى و مشهود یک فکر و عمل در ابعاد گوناگون است که براى رسیدن به کمال از سوى دیگران پیروى مى شود. واژه هاى «امام، اسوه، قدوه، نمونه، سرمشق، هادى، دلیل و حجت» در متون اسلامى و تعلیم و تربیت، تقریباً به معناى «الگو» هستند. 3

سیره پیامبر در تبلیغ و دعوت
یکى از کارامدترین و برترین زمینه هاى الگوپذیرى از حیات جاویدان و زندگى سراسر عزّت رسول گرامى (صلى الله علیه وآله) شناخت سیره آن حضرت در اشاعه دین و نیز تبلیغ اندیشه ها و روش هاى اسلامى است. بى تردید، در جامعه کنونى با گسترش فناوى و استفاده دشمن از شیوه هاى نوین براى تهاجم فرهنگى و تخدیر افکار جوانان و نوجوانان، پرداختن به این بخش از سیره پیامبر اکرم (صلى الله علیه وآله) و بررسى شیوه ها و کارکردهاى ایشان براى نشر دین و مبارزه با خرافهودین گریزى، ضرورت بیشترى یافته است.
ناگفته پیداست که پیامبر گرامى (صلى الله علیه وآله) براى زنده کردن ارزش ها و حفظ و نگه دارى آنها و احیاى اعتقادات و معارف ناب اسلامى، اخلاقى و اوصاف برجسته نفسانى و نیز ترویج احکام و مسائل علمى و عملى اسلام، از هیچ کوششى دریغ نورزیدند، به ویژه آنکه روش ایشان به روزترین و کارامدترین شیوه ها بود. ایشان با درایت، آنچه را مقتضى زمان و مناسب بود، برگزیدند و سبک ها و شیوه هایى ارائه دادند که شناسایى آنها مى تواند در عصر حاضر بسیار کارگشا باشد.
روش عقلانى ـ کاربردى پیامبر الگویى بود که مى توانست انگیزه هاى لازم را، هم در مخاطب و هم در مبلّغ فراهم آورد. پیامبر با توجه به این شیوه ها، علاوه بر بها دادن به شخصیت و خواسته هاى فطرى مخاطبانشان، سعى مى کردند با برنامه ریزى دقیق، در موقعیت هاى مناسب، دست به تبلیغ دین بزنند. ایشان با توجه به اینکه «عقل» و «عشق» دو رکن اساسى در حیات انسانى محسوب مى شوند و همه جاذبه ها و دافعه ها در این دو حوزه و بر اساس این دو معیار رخ مى دهند، به هر دو بعد توجه نموده، زمینه ها را براى تبلیغ گسترده دین فراهم مى آوردند.

الف. گستردگى دعوت پیامبر (صلى الله علیه وآله)
نکته حایز اهمیت در بررسى سیره نبى مکرّم (صلى الله علیه وآله) این است که گستره دعوت پیامبر محدود به طبقه و یا اشخاص خاصى نبود. ایشان، بخصوص در مکّه، زمانى که شرک و کفر بر جامعه عرب حاکمیت داشت، دعوت خویش را بر هر تازه واردى از عشایر و افراد عرضه مى نمودند. چنان که منابع تصریح کرده اند، رسول خدا (صلى الله علیه وآله) با شنیدن ورود هر شخص عرب، که داراى اصل و نسب و شرف و بزرگى بود، او را رها نمى ساختند، مگر آنکه او را به پروردگار دعوت مى کردند و اسلام را بر او عرضه مى نمودند. 4 بدون شک، این گونه تماس ها، به ویژه با افرادى که خود گروه هایى را تحت نفوذ داشتند، علاوه بر اینکه شجاعت و صراحت نبى گرامى (صلى الله علیه وآله) را مى نمایاند، مى تواند زمینه هایى که تبلیغ دین را در سطح جامعه گسترش مى دهند، آشکارتر کند؛ چنان که خودِ ارتباط شخصى و فرد به فرد، محدودیت و صداقت گفتارى را که در قول و فعل پیامبر بود، بهتر به نمایش مى گذاشت.
در نمونه هاى دیگر، تبلیغ دین توسط نبى اکرم (صلى الله علیه وآله) در بین حتى بردگان و طبقات پایین اجتماع گزارش شده؛ چنان که یاسر، مسلمان پاک بازى که بعدها فرزندش عمّار در رکاب حضرت على (علیه السلام) در جنگ «صفّین» به شهادت رسید، غلام ابوجهل بود. وى که به اتهام مسلمان بودن به همراه همسرش سمیّه در صدر اسلام شهدشیرین شهادت نوشید، در خانه ارقم به شرف اسلام نایل آمده بود.
بلال حبشى نیز از جمله بردگان امیّة بن خلف بود که پس از استماع سخنان پیامبر (صلى الله علیه وآله) و پاسخ سؤالاتش توسط ایشان به اسلام مشرف گردید. 5
در واقع، پیامبر با این شیوه، این اصل اساسى را بنیان نهادند که در امر تبلیغ، نباید به گروه و یا طبقه خاصى اکتفا نمود و یا گروه و طبقه اى را بر طبقه دیگر مزیت داد.

ب. احترام و مدارا با مردم
از دیگر ویژگى هاى سیره تبلیغى پیامبر، که در عصر کنونى نیز بسیار مهم مى نماید، احترام و مدارا با مردم بود. ایشان در امر تبلیغ، علاوه بر شخصیت دادن به افراد، آنان را محترم مى داشتند و با آنها با نیکى و محبت رفتار مى نمودند، به گونه اى که با گفتار و کردارشان، بهترین آداب زندگى را به آنان مى آموختند و درشت خویى آنان را با صبر و حوصله تمام تحمل مى نمودند و در عین حال، تلاش مى کردند تا آنان مسائل دین را بیاموزند.
نقل شده است: از قبیله «بنى سعد»، ضمام بن ثعلبه به حضور پیامبر (صلى الله علیه وآله) آمد. وى مردى درشت خوى بود و در هنگام پرسش و صحبت با پیامبر، چندین بار بى ادبى و گستاخى کرد، اما پیامبر با حوصله و آرامش تمام، سؤالات او را پاسخ دادند. این روش برخورد پیامبر نه تنها سبب اسلام ضمام، بلکه تمام قوم او گشت، به گونه اى که آن روز به شب نرسیده بود که همه مردان و زنان قبیله اش مسلمان شدند. 6
این شیوه ها در تمام طول دوران حیات پیامبر، حتى زمانى که رئیس حکومت اسلامى بودند، دیده مى شد؛ یعنى نمایش رودرروى مهرورزى، و حتى دادن هدیه براى تلطیف قلوب.
ابن سعد در گزارشى نقل مى کند: نمایندگان قبیله «اشجع»، که یکصد نفر بودند، در سال پنجم هجرت به مدینه آمدند. رسول خدا شخصاً نزد آنان رفتند و دستور دادند چند شتر خرما براى ایشان بردند. 7

ج. توجه به تمایلات فطرى مردم
در گزارش دیگرى توجه پیامبر به تمایلات فطرى افراد و احترام به آنان قابل ملاحظه است. پیامبر در رویارویى با گروهى از همان قبیله، که شمارشان هفتصد نفر بود، براى آرامش آنها و تأمین امنیت فکرى و روانى آنها، ابتدا با آنان پیمان بستند، سپس همان گروه تحت تأثیر پیامبر به اسلام مشرّف گردیدند. 8

د. مخاطب شناسى
علاوه بر مطالب پیش گفته، پیامبر همواره از اصل «زمان شناسى» به بهترین وجه سود مى جستند. در نمونه اى که ذکر مى شود، مى توان به زمان سنجى و نکته دانى پیامبر گرامى (صلى الله علیه وآله) از یک سو، و نیز قول لیّن ایشان براى تلطیف روحیه یکى از سرسخت ترین مشرکان از سوى دیگر، بیشتر پى برد:
راشدبن عبدربّه پیش از تشرّف به اسلام، غاوى بن عبدالعزّى نام داشت و پرده دار بت «بنى سلیم» بود. روزى دو روباه دید که آن دو بت را آلوده مى سازند. شعرى سرود و از آنکه خدایش چنین خوار و زبون توسط دو روباه آلوده گشتند، ناراحت شد و بت را تقبیح نمود و آن را شکست. پس از این به حضور پیامبر آمد. رسول خدا (صلى الله علیه وآله) از او پرسید: نامت چیست؟ گفت: غاوى بن عبدالعزّى. فرمود: تو راشدبن عبدربّه هستى. 9
انتخاب این نام از سوى رسول گرامى (صلى الله علیه وآله) و نیز اکرام و زمان سنجى پیامبر رحمت و توجه به فطرت انسانى او، سبب گشت او سخت تحت تأثیر قرار گرفته، مسلمان شود و در ماجراى فتح مکّه در رکاب پیامبربجنگد. 10 در واقع، پیامبر در این دیدار، نه تنها به تقبیح گذشته او نپرداخت، بلکه با انتخاب نامى نیکو، چنان وى را به وجد آورد که زمینه بیدارى فطرت او را بیش از پیش فراهم ساخت.

هـ. دقت در انتخاب مبلّغ
پیامبر اکرم (صلى الله علیه وآله) موفق نمى شدند در تمام اهداف تبلیغى خود، شخصاً حضور یابند. بنابراین، نمایندگانى از جانب خود براى امر تبلیغ مى فرستادند. بررسى ویژگى هاى این نمایندگان و نکاتى که به آنها به عنوان دستورالعمل سفارش مى کردند، مى تواند راهگشا باشد.
در یک درخواست از سوى مردم مدینه پس از اولین پیمان عقبه، پیامبر مصعب بن عمیر را براى امر تبلیغ در این شهر انتخاب نمودند. وى علاوه بر آگاهى و احاطه بر مبانى و تعالیم اسلام، توان مدیریت و رهبرى گروه را نیز داشت. چگونگى برخورد وى با مردم مدینه و آموزش احکام شریعت و تلاوت قرآن در بین آنان در پیروزى و رسیدن به هدفش سهم مهمى داشت.
در برخى منابع، جزئیات ریز رفتارهاى او ذکر شده است؛ از جمله اینکه او جوانى بود که از لباس هاى برازنده و خوب استفاده مى کرد و همواره معطّر و خوش بو بود. 11 به یقین، مى توان گفت: این ویژگى ها در کنار شایستگى هاى پیش گفته در گرایش مردم، به ویژه جوانان، به سوى اسلام بى تأثیر نبوده است.
در نمونه اى دیگر، پیامبر (صلى الله علیه وآله) حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) را براى تبلیغ دین به یمن فرستادند. سبک برخورد حضرت على (علیه السلام)، مدارا، خویشتن دارى و استقامت آن حضرت و نیز تکریم شخصیت و احاطه علمى ایشان نقشى عظیم در گرایش مردم یمن به اسلام ایفا کرد. این در حالى است که خالدبن ولید پیش از این به یمن فرستاده شده بود؛ اما در این امر توفیقى نداشت. 12
از دیگر ویژگى هاى رفتارى حضرت على (علیه السلام) در این سفر تبلیغى، مردم دارى و رعایت مقتضاى حال بود. ایشان در بین مردم یمن نماز خواند و مسلمانان را با اهل یمن در صفى واحد قرار داد و در برابر آنان قرار گرفت، به گونه اى که همه او را ببینند و سخنش را بشنوند. آن گاه با فصاحت تمام، پس از حمدوثناى الهى، نامه پیامبر رابراى آنان قرائت کرد. سبکوشیوه حضرت على (علیه السلام) دراین برخوردها، چنان جاذب و مؤدبانه و همراه با نرمى و استوارى بود که در عرض یک روز، تمام قبیله «همدان» اسلام آوردند. 13
در عین حال، در توصیه هاى نبى مکرّم (صلى الله علیه وآله) به کسانى که براى تبلیغ دین به نقاط گوناگون مى فرستادند، حتى در زمانى که اسلام از قدرت و اقتدار سیاسى و اجتماعى برخواردار بود این بود که مردم را بشارت دهید و مرانید، و آسان بگیرید و سخت گیرى نکنید. 14

و. شناخت زمان و مکان
همان گونه که ظرفیت هاى طبیعى و اکتسابى انسان ها متفاوتند و بدون در نظر گرفتن این تفاوت ها، برنامه ریزى صحیح تبلیغى ممکن نیست، مقتضیات تبلیغى زمان ها و مکان ها نیز تفاوت دارند و بدون در نظر گرفتن زمان و مکان تبلیغ و نیز استفاده از روش هاى صحیح و بجاى الگویى و القاى پیام، نمى توان براى تبلیغات سازنده برنامه ریزى کرد.
زمان شناسى به برنامه ریزان تبلیغى این امکان را مى دهد که آنان از زمان عقب نمانند و بر حسب مقتضیات آن، ابزارها و شیوه هاى تبلیغاتى را متحوّل کنند. 15
از این رو، توجه به این مهم را همواره در سیره تبلیغى پیامبر اعظم (صلى الله علیه وآله) شاهدیم؛ چنان که ایشان براى تبلیغ دین، گاه به خانه هاى مردم مى رفتند یا در کوچه و بازار آنها را به طور خصوصى صدا مى زدند و با حوصله و لحنى محبت آمیز، تبلیغ مى کردند و گاه در مجالس عمومى با صداى بلند و آشکار فرامین خدا را بر آنها مى خواندند. در موسم حج و ایامى که کاروان ها از دور و نزدیک براى زیارت خانه خدا وارد مکّه مى گشتند، حضرت محمّد (صلى الله علیه وآله) تلاش داشتند تا با آنان ارتباط برقرار کنند و آیات الهى را بر آنان بخوانند. 16 گاه نیز خود در حال طواف و یا نزدیک کعبه مى نشستند و آیات الهى را با صداى دلنشین زمزمه مى کردند تا بر دل ها اثر کند. 17 این نحوه تبلیغ مى توانست این قدرت را به پیامبر (صلى الله علیه وآله) بدهد که علاوه بر دست رسى به گروه هاى عظیم ترى از افراد، کمتر مورد سوءظن و مزاحمت قرار گیرد.
پیامبر براى تبلیغ فقط از یک شیوه خاص سود نمى جستند. زمانى که آیات مبارکه (فَاصْدَعْ بِمَا تُؤْمَرُ وَأَعْرِضْ عَنِ الْمُشْرِکِینَ) (حجر: 94) و (وَأَنذِرْ عَشِیرَتَکَ الْأَقْرَبِینَ وَاخْفِضْ جَنَاحَکَ لِمَنِ اتَّبَعَکَ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ) (شعراء: 214 و 215) بر ایشان نازل شد، براى اظهار مأموریت خود از منزل بیرون آمدند و کنار حجر ایستادند و ابتدا با صدا کردن تمام قبایل عرب، زمینه اى فراهم نمودند که گویا مى خواهند پیام مهمى را به آنان بدهند. در آن زمان، که گوش ها آماده شنیدن بود، با بیان گزاره هایى که صدق دعوى ایشان را تأیید مى کردند، باز هم مقدّمه چینى کردند تا دل ها بیشتر آماده شنیدن شوند، سپس فرمان خداوند را بر آنان ابلاغ نمودند. 18
پیامبر در شرایط و زمان هاى گوناگون، حتى بعدها در دوران حکومت اسلامى، از سبک هاى گوناگون براى تبلیغ دین بهره مى جستند. توجه ویژه پیامبر به اقامه نماز جمعه و بیان خطبه هاى نماز جمعه شرایطى را فراهم مى آورد تا همه گروه هاى اجتماعى مورد تبشیر و انذار قرار گیرند به سوى خوبى ها رهنمون گردند. در کنار نمازجمعه، نماز عید فطر و عید قربان نیز جایگاه ویژه اى داشت و پیامبر در این روزها خطبه مى خواندند، امر به معروف و نهى از منکر مى کردند و نماز عید مى گزاردند، در عید قربان، قربانى مى نمودند. 19

ز. بهره گیرى از ابزارهاى مناسب براى رساندن پیام
پیامبر اعظم (صلى الله علیه وآله) براى اینکه در جلسات عمومى، گروه بیشترى بتوانند از سخنانشان بهره ببرند با مشاهده سیره و شنیدن سخنانشان هدایت گردند، تمهیداتى مى اندیشیدند تا در زمان خطبه خواندن و تبلیغ و موعظه، همگان ایشان را ببینند. از این رو، دستور فرمودند تا منبر ساخته شود. 20 در گزارشى دیگر، داشتن مکان مخصوص براى بهره جستن مردم از ایشان نیز در مسجد در کنار ستون هاى خاص یاد شده است. 21
1. آرامش بخشى در سخن: شیوه پیامبر در هنگام گفتوگو با مخاطبانشان چنان بود که آنان احساس آرامش و امنیت مى کردند. سخنانشان کوتاه، پرمعنا و با فاصله بود، بى آنکه در آنها فزونى یا کاستى باشد. 22 عایشه نقل مى کند:
گفتار رسول خدا (صلى الله علیه وآله)، گفتارى با فاصله و آشکار بود؛ هر کس آن را مى شنید مى فهمید. 23
2. استفاده از زبان مخاطب: در آگاهى رسانى هاى ایشان و دعوت سران قبایل و رؤساى کشورهاى دیگر به دین اسلام نیز پیامبر به این اصل مهم توجه داشتند؛ اهتمام ایشان بر این بود که سفیرانى که به مناطق گوناگون مى فرستند علاوه بر آشنایى بر آداب و رسوم آنان، زبان آنها را نیز بدانند؛ چراکه آشنایى با زبان و عادات و رسوم مردم هر منطقه، مى تواند زمینه را براى تعاملات اجتماعى فراهم تر نماید؛ چنان که ابن سعد در ضمن روایتى نقل مى کند: اشخاصى که به سفارت برگزیده مى شدند، چنان بودند که به زبان قومى که پیش ایشان فرستاده مى شدند، صحبت مى کردند. 24
3. به کارگیرى شعر: در نمونه هاى دیگر، پیامبر براى ترویج دین از شیوه هاى دیگرى نیز بهره مى گرفتند. مشى ایشان بر این بود که براى ترویج دین، از تمام امکانات به روز استفاده کنند. در واقع، تمام امکاناتى که در جامعه آن روز استفاده از آنها ممکن بود توسط پیامبر به بهترین وجه مورد استفاده واقع مى گردید. در گزارشى، ابن سعد نقل کرده است: تنى چند از قبیله «مُزینه» به محضر پیامبر آمدند که از جمله ایشان خزاعى بن عبد نهم بود که از سوى قوم خود، با پیامبر بیعت کرد. اما خزاعى پس از اینکه نزد قوم خود برگشت، ایشان را آنچنان که پنداشته بود، نیافت. ناچار همان جا ماند و از او خبرى نشد. پیامبر (صلى الله علیه وآله) حسان بن ثابت را احضار کردند و فرمودند: بدون اینکه خزاعى را هجو کنى چیزى درباره اش بگو، حسان هم این اشعار را سرود.
«پیامى به خزاعى برسان و بگو: نکوهش وفاى پیمان مى شوید، تو بهترین فرد خاندان عثمان بن عمرو هستى و چون روشنى سنجیده شود از همه رخشنده ترى، تو با رسول خدا (صلى الله علیه وآله) بیعت کردى و این خیرى بر خیر بود و ستایشت افزونى یافت. به فرض که از انجام هر کارى عاجز باشى، از دعوت عداء که ناتوان نیستى.»
عداء خاندان بزرگى بودند که خزاعى از جمله آنان بود. چون این شعر به خزاعى رسید، برخاست و به قوم خود گفت: مى بینید شاعر پیامبر از شما نام برده است. شما را به خدا سوگند مى دهم کوتاهى نکنید! گفتند: ما در مورد خواسته تو کوتاهى نمى کنیم و همگى مسلمان شدند و به محضر پیامبر (صلى الله علیه وآله) آمدند. 25
گزارش هاى بسیارى شیوه هاى کارآمد دیگرى از تبلیغ پیامبر را تأیید مى نمایند. در برخى موارد، صراحت پیامبر در امر به معروف کاملا مشهود است. این موارد نمونه هایى هستند که لازم بود پیامبر براى جلوگیرى از مفسده، به صراحت، افراد را از آن نهى کنند. این گونه برخوردها غالباً در مبارزه با شرک و بت پرستى بودند. البته در مواردى دیگرهمچون زنده به گورکردن دختران، بى مهرى نسبت به فرزندانوارتباط بانامحرم نیزمواردى ذکرشده است:
4. نهى از منکر پیگیرانه و مؤدبانه: خوّات بن جبیر نقل مى کند: در منطقه «الظهران» توقف کردیم. من از خیمه ام بیرون آمدم، به زنانى برخوردم که با یکدیگر سخن مى گفتند. من از گفتوگوى آنان خوشم آمد. به خیمه بازگشتم و جامه دانم را برداشتم و از میان آن، جامه اى بیرون آورده، پوشیدم و آمدم با زنان نشستم. در این هنگام، رسول خدا (صلى الله علیه وآله) از خیمه خود خارج شد و فرمود: اى اباعبداللّه! براى چه با زنان نشسته اى؟
چون رسول خدا را دیدم از ایشان ترسیدم. خود را باختم، گفتم: اى رسول خدا (صلى الله علیه وآله) شترى گریز پا دارم و به دنبال ریسمانى براى او هستم. پیامبر رفت و وضو ساخت و در حالى که آب از محاسن ایشان بر سینه شان مى چکید، برگشت و فرمود: اى ابوعبداللّه! سرانجام گریختن شترت چه شد؟
آن گاه حرکت کردیم. پیامبر در راه به من برخورد نمى کردند، مگر آنکه مى فرمودند: سلام بر تو اى ابوعبداللّه! سرانجام گریختن آن شتر چه شد؟
وقتى این {اشارات حضرت} را دیدم، به سوى مدینه شتاب کردم و از رفتن به مسجد و همنشینى با پیامبر اجتناب ورزیدم. پس از مدتى، در یک ساعت خلوت، وارد مسجد شدم و به نماز ایستادم که ناگهان رسول خدا (صلى الله علیه وآله) از یکى از اتاق هاى خود خارج شدند و دو رکعت نماز کوتاه خواندند. من به امید آنکه ایشان برود و تنهایم بگذارند نماز را طولانى کردم که پیامبر فرمودند: اى ابوعبداللّه! هر قدر که مى خواهى نمازت را طولانى کن. تا نمازت را تمام کنى، من همچنان خواهم ایستاد. با خود گفتم: سوگند به خدا نزد رسول خدا (صلى الله علیه وآله) عذر خواهم خواست و ایشان را از این دل گیرى آسوده خاطر خواهم ساخت. از این رو، هنگامى که حضرت فرمودند: سلام بر تو اى ابوعبداللّه! سرانجام گریختن آن شتر چه شد؟ گفتم: سوگند به آنکه تو را به حق به رسالت برانگیخت! آن شتر از زمانى که اسلام آوردم نگریخته است. رسول خدا (صلى الله علیه وآله) سه بار فرمودند: خدایت رحمت کند و دیگر هرگز به آن ماجرا اشاره نکردند. 26
در این سبک برخورد، آنچه قابل تأمّل است اینکه پیامبر هرچند از گناه و ارتباط نامحرم جلوگیرى نمودند، ولى برخورد ایشان چنان مؤدبانه اما پیگیرانه بود که سرانجام، خود خوّات تصمیم گرفت گذشته را جبران نماید. نکته دیگر اینکه پیامبر گرچه او را در حین ارتکاب گناه دیدند و او را نهى نمودند، اما هرگز بى ادبانه با او برخورد نکردند، بلکه با صدا کردن کنیه او، احترام و شخصیت وى را حفظ نمودند.
5. درک شرایط: پیامبر با وجود شدت علاقه اى که به گسترش اسلام داشتند، هیچ گاه حاضر نشدند از موضع ضعف با مشرکان روبه رو گردند. شجاعت و اخلاص ایشان در تمام دعوت هاى گوناگون ایشان مشهود بود، چه براى اشاعه دین و چه راهبرى جامعه؛ اما نکته اى که قابل تأمّل است اینکه پیامبر تمایلات، آرزوها، قضاوت ها و افکار گروه هاى مختلفى را که با آنها رودرو بودند، به خوبى مى شناختند و با تکیه بر اصول اسلامى، با هر گروه به مقتضاى حالش عمل مى کردند. از این رو، در شیوه هاى آن حضرت، حتى مى بینیم که هرگاه همین گروه ها سر تسلیم در برابر ذات اقدس اله فرود مى آوردند، پیامبر رحمت با رویى گشاده آنان را پذیرا مى گشتند و حتى اسیران آنان را آزاد نموده، به آنان هدیه مى دادند؛ 27 چنان که پیامبر (صلى الله علیه وآله) پس از فرو نشاندن فتنه «بنى تمیم» اسیران و کودکان را به نماینده شان برگرداندند و دستور دادند: همچنان که به نمایندگان دیگر جایزه مى دهند، به آنان هم جایزه دهند. 28

الگوپذیرى از سیره نبوى
زندگى مشتمل بر قواعدى است که جوانان دوست دارند آنها را بیاموزند. آنان شیوه را در تأسّى به رفتار و منش افراد مورد قبول خویش مى دانند تا براین مبنا، بتوانند به شخصیت یک مرد یا زن کامل دست یابند.
انسان ها، بخصوص جوانان، تحت تأثیر حسّ کمال جویى که در فطرت و سرشت ایشان نفوذ و رسوخ دارد، به پیروى از انسان هایى راضى مى شوند که درجات بیشترى از کمال را پشت سر نهاده و وجود خویش را به فضایل و صفات پسندیده آراسته اند. انسان ها به ویژه جوانان، کمالگرا و تعالى خواه هستند. از این رو، به وسایلى که در تحقق بخشیدن به این خواسته به آنان کمک نمایند تمسّک مى جویند.
بنابراین، لازم است مبلّغان ضمن تأسّى به الگوهاى صحیح و پیروى از اخلاق و منش معصومان (علیهم السلام)، به ویژه رسول گرامى خدا (صلى الله علیه وآله)، سعى کنند سبک ها و سیره آنان را در سطح جامعه نهادینه سازند؛ زیرا اگر نمونه هاى عالى انسانیت را به جوانان بنمایانیم آنان به سمت آنها مى روند، خودشان را شبیه آنها مى سازند، همپاى آنها مى گردند، همفکر آنان مى شوند و یکسره خود را در مقابل صفات عالى آنان قرار مى دهند. 29
روان شناسان معتقدند: مؤثرترین روش هاى تربیتى، «روش الگویى و القاى پیام به صورت غیرمستقیم» است. در این روش، مخاطبان خود فرصت مى یابند با انگیزه و تمایل قلبى، به موضوع موردنظر توجه کنند و بدون کمترین فشار ذهنى و روانى، پذیراى پیام شوند. 30
به دلیل آنکه پایدارترین و در عین حال، خوشایندترین یادگیرى ها یادگیرى غیرمستقیم یا مشاهده اى است، در این نوع یادگیرى، یادگیرنده مطابق رغبت و انگیزه خود، آگاهانه و بدون هیچ گونه فشار روانى همه حواس خود را متوجه رفتار موردنظر مى کند و با نوعى احساس خوشایند و عارى از دشوارى، بر دانسته ها و تجارب شناختى خویش مى افزاید. بنابراین، اگر مبلّغان بتوانند بسیارى از رفتارهاى مطلوب و احساسات خوشایند را به طور غیرمستقیم و یا از طریق بهرهورى از وجود الگوهاى رفتارى در کودکان و نوجوانان به وجود آورند فوق العاده موفق خواهند بود. در یادگیرى غیرمستقیم و الگویى، به دلیل آنکه یادگیرنده آگاهانه و داوطلبانه با رفتار خاصى در موضوع دقت مى کند، از نگرش مثبت و قوى و غنى برخوردار است و کمتر دچار فشار ذهنى و خستگى شده، از دامنه توجه وسیع ترى بهره مى برد، در حالى که در آموزش هاى مستقیم، همیشه چنین نیست و ممکن است یادگیرنده نسبت به موضوع یادگیرى رغبت و انگیزه اى از خود نشان ندهد و زودتر خسته شود. 31
از این رو، لازم است مبلّغان به تأسّى از سیره رسول گرامى خدا (صلى الله علیه وآله) از پیشرفته ترین و کارامدترین روش ها و ابزارها براى تبلیغ دین و هنجارهاى پذیرفته شده دینى و ملّى استفاده نمایند و از روش هاى کلامى و غیرکلامى و الگویى سود جویند. باید بدانیم گرچه شرایط و مقتضیات زمان تغییر نموده است، اما اصول اصلى و کلى اخلاقى و نحوه برخورد و سلوکى که پیامبر به طور کلى در جامعه براى تبلیغ به کار مى بردند، همچنان تازگى و پویایى دارد. گرچه ممکن است مصادیق تفاوت داشته باشند، اما مبلّغ ورزیده مى تواند با استفاده از تجربیات آن الگوى عالى بشریت و با کمک از رأى و اجتهاد خود، در شرایط، زمان ها و مکان هاى گوناگون بهترین شیوه ها را اخذ نموده، تبلیغى کارامد داشته باشد:
جهل زدایى از مخاطب و بیان حقایق و معارف تفصیلى، موعظه و نصیحت، مباحثه، ایجاد رغبت و شور و هیجان، زمینه سازى براى خودیابى، خودسازى و محاسبه نفس، تکریم شخصیت و دل جویى از افراد و گاه هدیه دادن و ارائه بینش و آگاهى به افراد و آن گاه تقویت عزم و اراده آنان در جهت یابى به سوى مذهب و تعالیم آن نقش اساسى دارد.
این آگاهى رسانى ها مى توانند با استفاده از فناورى هاى روز، به ویژه رسانه هایى همچون تلویزیون، رادیو و اینترنت صورت گیرد. اما آنچه لازم است توجه داشته باشیم استفاده با برنامه و هدفمند از این ابزارهاست؛ چنان که بى توجهى به این مسائل ممکن است بازخوردهایى منفى در سطح جامعه به وجود آورد که تأثیرات آن در درازمدت نامطلوب وگاه غیرقابل کنترل است.
یک برنامه تلویزیونى زمانى بینندگان را به خود جذب مى کند که از تصویر و رنگ در کنار دیگر فرایندها به نحو احسن استفاده کند. علاوه بر این، چنین برنامه هایى باید مهیّج و متنوّع باشند. برنامه هاى یکنواخت و یا سخنرانى هاى پشت سرهم نمى توانند باعث جذب مخاطب گردند. رادیو نیز از دیگر رسانه هایى است که مى تواند در تبلیغ مؤثر باشد. استفاده این رسانه نیز در صورتى راهگشاست که از برنامه هاى متنوّع به نحو احسن استفاده شود. با توجه به اینکه این دو رسانه در عصر کنونى در زندگى انسان ها نفوذ زیادى یافته اند، برنامه ریزى هاى دقیق براى استفاده از هریک از اینها در جاى خود، مى تواند تبلیغ را آسان تر و کارسازتر نماید. باید به یاد داشته باشیم که پیامبر گرامى (صلى الله علیه وآله) در عصر خویش، از شعر و نامه براى ارسام پیام به دوردست ترین نقاط و حتى منازل افراد سود مى جستند. بنابراین، استفاده از ابزارهایى که بتوانند پیام را به خانه هاى افراد و نقاط گوناگون ببرند، همچون تلویزیون، رادیو و اینترنت مى تواند بسیار تأثیرگذار باشد.
در عین حال، باید بدانیم گرچه در عصر ارتباطات به سر مى بریم، ولى هنوز منبر همچنان کارایى خود را حفظ نموده و در مناسبت هاى خاص، همچون ماه رمضان، و ایّام محرّم و صفر یکى از ارزشمندترین ابزارهاست و مخاطب نیز بر حسب تجربه مى داند که پاى منبر باید انتظار محدوده اى مشخص از پیام داشته باشد و به دلیل اینکه به اختیار خود پاى منبر آمده است، احتمال وقوع انواع عوامل مخلّى که ارتباط را بر هم مى زنند فوق العاده کم است. از این رو، لازم است مبلّغان ضمن بهره گیرى کامل از این ابزار، بدانند که بدینوسیله، مى توانند بهترین ارتباط هاى کلامى و غیرکلامى را با مخاطبانشان برقرار سازند و البته این نیز در صورتى امکان پذیر است که به راز و رمز ارتباطات آگاه باشند؛ همان که ـ در واقع ـ در جاى جاى زندگى رسول گرامى (صلى الله علیه وآله) به وضوح لمس مى شود.

جمع بندى و پیشنهاد
1. به دلیل آنکه، همه جاذبه ها و دافعه ها در دو حوزه «عقل» و «عشق» رخ مى دهند، لازم است مبلّغان تلاش کنند در شناساندن دین، هم با دل ها و قلوب مخاطبان ارتباط برقرار کنند و هم با ذهن آنان سخن بگویند. ما در معرفى دین نباید از این نکته غفلت کنیم که عاطفه و هیجان، بخصوص در نسل جوان، دو امر مهم و سرنوشت ساز تلقّى مى شوند. بنابراین، براى گسترش مفاهیم دینى، باید علاوه بر آگاهى و احاطه علمى، با تخلّق به اخلاق نیک، زمینه هاى لازم براى انجام این امر را فراهم آوریم.
2. لازم است مبلّغان به تأسّى از سیره رسول گرامى خدا (صلى الله علیه وآله) در استفاده از پیشرفته ترین و کارامدترین روش ها و ابزارها براى تبلیغ دین و هنجارهاى پذیرفته شده دینى تلاش نمایند. آشنایى مبلّغان با اینترنت و «چت رم» و آشنایى با آثار مثبت و منفى آنها مى تواند زمینه هایى براى استفاده بهینه از این ابزار فراهم نماید. نیز فراهم آوردن امکانات و ساخت فیلم ها و بازى هاى رایانه اى متناسب با فرهنگ دینى و ملّى و استفاده از آنها در فعالیت هاى دینى ـ تبلیغى پیشنهاد مى گردد.
3. تألیف کتاب هاى علمى با نثر روان و موافق با سلایق و نیازهاى جوانان در زمینه هاى گوناگون، ذکر شرح حال بزرگان دین، بخصوص نبّى گرامى (صلى الله علیه وآله) براى الگوپذیرى در زمینه هاى گوناگون بسیار مفید است.
4. استفاده بجا و مناسب از رسانه هاى گروهى مثل صدا و سیما و مطبوعات با توجه به جذّابیت و گستره نفوذشان با نمایش و معرفى نکات و آموزه هاى نبّى مکرم و الگوهاى ارزنده و متعالى بسیار راهگشاست.

پى نوشت ها
1ـ ابن منظور، لسان العرب، بیروت، داراحیاء التراث العربى، 1408، ج 1، ص 486.
2ـ راغب اصفهانى، مفردات الفاظ القرآن، تحقیق صفوان عدنان داودى، انتشارات ذوى القربى، 1384، ص 144.
3ـ على اکبر دهخدا، لغت نامه، تهران، دانشگاه تهران، 1337، ج 8، ص 77.
4ـ ابن سعد، طبقات الکبرى، ترجمه محمود مهدوى دامغانى، تهران، نشر نو، 1369، ج 1، ص 216 / فضل اللّه کمپانى، رحمت عالمیان، تهران، اسلامیه، ص 274.
5ـ احمد رضوى، داستان هاى خواندنى بلال رهبر آزادشدگان، شیراز، نوید، 1383، ص 94 و 100.
6ـ ابن سعد، پیشین، ج 1، ص 301.
7ـ ابن سعد، پیشین، ج 1، ص 308.
8ـ همان، ص 309.
9ـ همان، ص 310.
10ـ همان.
11ـ صالح احمد العلى، دولت رسول خدا، ترجمه هادى انصارى، قم، حوزه و دانشگاه، 1381، ص 52.
12ـ محمّدباقر مجلسى، بحارالانوار، تهران، اسلامیه، 1385، ج 21، ص 360.
13ـ همان، ص 363.
14ـ محمّد محمّدى رى شهرى، تبلیغ بر پایه قرآن و حدیث، ترجمه على نصیرى، قم، دارالحدیث، 1382، ص 225.
15ـ همان، ص 195.
16ـ فضل اللّه کمپانى، پیشین، ص 275 / احمدبن ابى واضح یعقوبى، تاریخ یعقوبى، ترجمه ابراهیم آیتى، تهران، علمى و فرهنگى، 1371، ج 1، ص 380.
17ـ همان، ص 230ـ231.
18ـ فضل اللّه کمپانى، پیشین، ص 216 / احمدبن ابى واضح یعقوبى، پیشین، ج 1، ص 383.
19ـ ر. ک. ابن سعد، پیشین، ج 1، ص 248.
20ـ ر. ک. همان، ص 294.
21ـ ر. ک. رسول جعفریان، آثار اسلامى مکّه و مدینه، قم، مشعر، 1379، ص 182.
22ـ ر. ک. زبیربن بکّار، الموفقیات، تحقیقات سامى مکّى العانى، بغداد، مطبعة العانى، ص 354.
23ـ ابى داودبن اشعث سجستانى، سنن ابى داود، بیروت، دارالفکر، ج 4، ص 261.
24ـ ابن سعد، پیشین، ج 1، ص 263.
25ـ همان، ص 294.
26ـ محمّد محمّدى رى شهرى، پیشین، ص 287ـ288.
27ـ ابن سعد، پیشین، ج 1، ص 297.
28ـ ابن سعد، پیشین، ج 1، ص 297.
29ـ حسین مهدیزاده، «آموزه هاى اسلامى در باب تقلید از الگوها»، مجله معرفت، ش 67 (تیر 1382)، ص 86.
30ـ غلامعلى افروز، چکیده اى از روان شناسى تربیتى کاربردى، تهران، انجمن اولیا و مربّیان، 1378، ص 146.
31ـ همو، روش هاى پرورش احساس مذهبى نماز در کودکان و نوجوانان، تهران، انجمن اولیا و مربّیان، 1377، ص 15ـ16.

 

 

منبع: / ماهنامه / معرفت / شماره 117، ویژه نامه علوم تربیتی
نویسنده : اعظم رحمت آبادی