علی ابن محمد خزاز قمی

0
57

علی بن محمد خزاز رازی

خزاز قّمی
یکی از دانشوران فرزانه و محدّثان و فقیهان قم، علیّ بن محمد خزّاز قمی است. این دانشمند نامدار، در حدود نیمه دوّم سده چهارم و اوائل سده پنجم هجری می‏زیست. به هنگام تولّد، نامش را علی نهادند. نامی که حکایتگر دلبستگی خاندان او، به ولایت اهل بیت عصمت و طهارت (ع) است. کنیه‏اش ابوالقاسم می‏باشد و لقب معروف او خزّاز ، و منسوب به قم و ری. بر همین اساس برخی او را قمی رازی نامیده‏اند ؛ البته بیشتر تراجم نویسان او را تنها قمی خوانده‏اند. همان گونه که یکی از بزرگان عصر گفته است ؛ از آن رو که زادگاه او در شهر قم بود، ولی وی برای کسب دانش حدیث به شهر ری رفت و در آنجا رحل اقامت افکند.(1)

ولادت‏
تاریخ دقیق ولادت وی در هاله‏ای از ابهام قرار دارد.
امّا با نظر به دوران حیات استادان وی، همانند شیخ صدوق متوفای 381 قمری، و ابن عیّاش جوهری متوفی 401 قمری و ابوالمفضّل شیبانی متوفای 387 قمری، می‏توان گفت که این محدّث فرزانه، تقریباً در نیمه دوم سده چهارم هجری قمری پا به عرصه وجود نهاده است.(2)

از منظر صاحب نظران
بعد از تتبّع فراوان همراه با ژرف اندیشی این نکته به دست می‏آید که علی بن محمّد خزّاز قمی، در جمع شکوهمند فرهیختگان برجسته تاریخ حدیث، فقه و کلام شیعه، موقعیت ممتازی را داراست. تمامی تراجم نگاران شیعه او را با زیباترین بیان‏ها ستوده‏اند و مقام بلند دانش وی را بزرگ داشته‏اند. اینک رشته قلم را به دست این بزرگان می‏سپاریم و از این منظر نیز عظمت وی را به تماشا می‏نشینیم.
برجسته‏ترین تراجم نویس تاریخ شیعه، نجّاشی، می‏گوید: علی بن محمّد خزاز یکی از چهره‏های نامی و موثّق دانشمندان شیعه است. او در روزگار خود فقیه بلند مرتبه‏ای بود.(3)
شیخ طوسی نیز می‏نویسد: خزاز رازی، متکلمّی بلند مرتبه که در دانش کلام کتاب‏ها تألیف کرد، به علم فقه هم گرایش و دلبستگی فراوانی داشت. او در شهر ری می‏زیست و در همانجا بدرود حیات گفت.(4)
علامه حلّی می‏نگارد: خزّاز قمی یکی از دانشمندان فقیه و موثق است.(5)
علامه مجلسی هم آورده است: شیخ سعادتمند علی بن محمّد خزّار قّمی،(6)…
کتاب کفایة الاثر از او، کتابی است که مانند آن در زمینه امامت تألیف نشده، و این اثر بهترین نشانه برفضل و کمال و وثاقت و دیانت مؤلف اوست.(7)
صاحب وسائل الشیعه با این تعبیر از او یاد کرده است: دانشور نامدار و راستگو، علی بن محمد خزاز قمی.(8)
علامه وحید بهبهانی در وصف اثر وی نگاشته است: کتاب کفایة الاثر، در کمال خوبی و متانت نوشته شده و از تحقیقات خود مؤلف دراین نوشتار به دست می‏آید که این شخصیّت بزرگوار در کمال فضل و دانش قرار داشته است.(9)
میرزا محمد باقر خوانساری نیز آورده ؛ خزّار قمی یکی از شخصیّت‏های سترگ و برجسته شیعه است.(10)
تعبیر شیخ عباس قمی هم چنین است: علی بن محمّد خزّاز که قمی هم به او گفته می‏شود، از قدما و پیشروان شیعه است.(11)

استادان‏
علی بن محمّد قمی، توفیق زیستن در روزگاری را داشت که در جای جای جهان اسلام، دانشوران برجسته‏ای را در دامن خود پرورده بود، و پایه‏های دین به وجود آنان ثبات و استقرار می‏یافت. عطش حکمت و دانش، دل و جان این بزرگوار را گداخته بود، و او برای این که جان خویش را از جام آن زلال معرفت سیراب کند، در نزد استادان برجسته حدیث و فقه حاضر شد و از خرمن انبوه دانش آنان توشه‏ها برگرفت. آن طور که از بررسی اثر گرانسنگ او به دست می‏آید، وی از استادان زیادی کسب فیض کرده است. در اینجا به شاخص‏ترین و برجسته‏ترین اساتید ایشان اشاره می‏کنیم.

1 – مشهورترین استادش، محمّد بن علی بن بابویه قمی، معروف به « شیخ صدوق» است. بدون تردید او یکی از مفاخر برگزیده شیعه بلکه جهان اسلام می‏باشد. نیاز به معرّفی ندارد. چونان که آفتاب آید دلیل آفتاب. این استاد بزرگوار حدیث و فقه شیعه با خلق آثار گران بهائی در زمینه حدیث و فقه، حقّ بس سترگی بر عهده دانشمندان بعد از خود به جای گذارد.
او در سال 381 قمری در شهر ری بدرود حیات گفت و جان عرشی او از عالم خاکی بسوی عرش الهی پر کشید.وی نزدیک مرقد حضرت عبدالعظیم حسنی در شهر ری به خاک سپرده شد، قبر او از روزگاران دور تا زمان ما و تا هنگامی که این خاک و افلاک موجود است. محلّ توجه مؤمنان راستین خواهد بود.(12)

2 – محمّد بن عبداللّه، معروف به ابوالمفضّل شیبانی:(13)
شیبانی یکی از روایتگران برجسته شیعه است که شاگرد بزرگوارش، خزّاز قمی، در جای جای اثرگرانسنگ خود، کفایة الاثر، از این استاد مسلم حدیث، روایت نقل می‏کند و با دیده احترام به او می‏نگرد در موارد بسیاری بعد از ذکر نام او می‏گوید: «رحمه اللّه»
نجاشی می‏گوید:«شیبانی تشنه روایات اهل بیت عصمت و طهارت (ع) بود. وی در همین راستا، به سفرهای بسیاری اقدام کرد و عمر خویش را در همین مسیر به پایان رسانید او اهل کوفه بود. در ابتدای حیات مورد اطمینان و اعتماد بود، اما در اواخر عمر دچار اضطراب و لغزش شد.» تا اینکه می‏نویسد:«خود من او را دیدم و از او روایات زیادی را شنیدم، ولی از خود او بدون واسطه نقل نمی‏کنم.»(14) علامه محقّق، آقا بزرگ تهرانی می‏گوید: «اینکه نجاشی بدون واسطه از شیبانی روایت نمی‏کند، نه برای این است که بر او اعتماد ندارد ؛ بلکه چون تولّد نجاشی در سال 372 قمری است و استادش ابوالمفضّل در سال 387 از دنیا رحلت کرد. در این هنگام نجاشی 15 ساله بوده. چون در کودکی اخبار را فرا گرفته، از جهت اینکه احتیاط کرده باشد، و اینکه شاید در فراگیری روایات اشتباهی رخ داده باشد، با واسطه از او روایت می‏کند.»(15)
شیخ طوسی می‏گوید: «شیبانی بسیار روایت نقل می‏کرد. حافظه قویّ و نیرومندی داشت. البته بعضی از عالمان شیعه او را ضعیف شمرده‏اند.»(16)

3 – احمد بن محمد بن حسن جوهری، مشهور به «ابن عیّاش» ؛(17)
ابن عیّاش درزمره دانشوران پر آوازه شیعه است. شیخ طوسی درباره او می‏گوید: «جوهری روایات فراوانی را شنید و فرا گرفت و در نشر حدیث کوشش بسیار نمود؛ ولی در آخر عمرش دچار نوعی اختلال شد. پدر و جدّش از بزرگان بغداد بودند. کتاب‏های زیادی دارد که معروفترین آنها مقتضب الاثر فی الائمة الاثنی عشر است. وی در سال 401 هجری قمری رخ در نقاب خاک کشید.»(18)
نجاشی هم می‏نویسد:«در آخر عمر دچار اضطراب شد و کتاب هائی هم تألیف کرد. من خودم او را دیدم با من و پدرم روابط دوستانه‏ای داشت و از او روایات فراوانی را شنیدم.
او یکی از مردان دانش طلب و فرهیخته بود. و گاهی شعرهای جالب و زیبائی می‏سرود. خطّ بسیار زیبائی هم داشت. خداوند او را رحمت کند و با او مدارا نماید ؛ «ولی چون جمعی از عالمان شیعه روی خوش به او نشان نمی‏دهند، از او روایتی نقل نمی‏کنم.»(19)

4 – محمد بن وهبان بصری:(20)
نجاشی درباره‏اش چنین می‏نگارد:«ابوعبداللّه دبیلی، ساکن بصره، از دانشوران نامدار و موثقّ شیعه است. روایاتی که او نقل می‏کند بسیار جالب و بدون اشتباه و لغزش است.»(21)

5 – حسین بن محمد بن سعید خزاعی:(22)

6 – علی بن حسین بن منده:(23) وحید بهبهانی در عظمت او می‏گوید: «خزاز قمی در اثر گرانقدر خود، از این دانشمند روایات بسیاری نقل نموده و از او تمجید کرده است. این نشان از بزرگی ابن منده دارد. وی از لحاظ مرتبت ردیف شیخ صدوق (ره) می‏باشد.»(24)

شاگردان‏
با این که خزاز قمی از نخبگان عالمان شیعه است، و طبعاً باید گروه زیادی از سرچشمه دانش او بهره برده باشند ؛ ولی در کتاب‏های تراجم تنها به نام اندکی از شاگردان حدیثی وی اشاره شده است: ابوالبرکات علی بن حسین جوزی ؛ محمد بن حسین بن سعید قمی که در شهر بغداد می‏زیست؛ و محمد بن ابی الحسن بن عبدالصمد القمی.(25)

آثار
بر هیچ خردمندی پوشیده نیست که کتاب از بهترین میراث‏های فرهنگ بشری است. کتاب می‏تواند اندیشه‏ها و آرای اشخاص یا گروه‏ها را جاودانه کند. و بر همین بنیاد عقلانی است که دین اسلام، این همه بر نوشتن تأکید و سفارش می‏کند. نوشتنی که در راستای هدایت و رهبری انسان‏ها به سوی قله‏های رفیع معنویت و فضائل اخلاقی است.
علی بن محمد قمی با عنایت به اهمیت و نقش تألیف در قلمرو دین، دست به خلق آثاری گران بها، زد و نام و باورهای خویش را بر صفحه تاریخ حک کرد. تراجم نویسان نوشته‏اند که این محدث برجسته، در عرصه‏های گوناگون، کتاب‏هایی از خود به یادگار گذاشته است.
1 – در دانش استدلالی حکام: الایضاح فی اصول الدین،(26) البته امروزه ما، از سرنوشت این کتاب اطلاعی در دست نداریم.
2 – در مسائل فقهی: الاحکام الشرعیة علی مذهب الامامیة.(27)
گویا این کتاب نیز همانند الایضاح – همچون بسیاری از کتاب‏های دیگری که عالمان شیعه تألیف کردند – در کشاکش مبارزات سیاسی علیه مذهب اهل‏بیت (ع) از بین رفته است و اثری از آنها در دست نیست.
3 – در مبحث مهم رهبری معصوم (ع) در جامعه دینی: کفایة الاثر فی النص علی ائمة الاثنی عشر.(28)
شاید بتوان گفت که این اثر از بهترین و مهمترین تألیفات خزاز قمی است، کتابی که به مدرک و مأخذ عمده دو کتاب معروف شیعه تبدیل شده است:بحارالانوار و وسائل الشیعه .(29) پیش از این سخن علامه مجلسی را در این باره آوردیم که: «همانند این کتاب درزمینه امامت تا کنون تألیف نشده است.»(30)
وی در این کتاب تلاش می‏کند تا با دلائل روشن و غیر قابل انکار حقانیت امامت امامان شیعه از بعد از رحلت رسول اکرم (ص) را اثبات کند و البته در این هدف والای خویش نیز نردبان توفیق را تا اوج پیموده است. او در مطلع کتابش، راز و رمز این تلاش مقّدس را چنین می‏نگارد: آنچه انگیزه شد تا من در جهت نوشتن این کتاب گام بردارم، این بود که مشاهده کردم گروهی از عوامّ بلکه خواصّ شیعه، در مسئله نصّ و دلیل قطعی بر امامت امامان معصوم، دچار نوعی تحیّرند و شبهه افکنی‏های گروه معتزله از اهل سنّت، آنها را سر در گم کرده است و کار به جائی رسیده که بعضی از علاقه‏مندان به خاندان پیامبر اکرم (ص) می‏گویند از صحابه پیامبر، و حتی از خود امامان (ع) نیز دلیلی بر این باور شیعه نداریم. چون چنین انحراف و کتمان حقیقت را دیدیم، دامن همت به کمر بستم تا حقایق را روشن و شک و شبهه مخالفین را بر طرف کنم. این اقدام را فقط برای خشنودی پروردگار عالم و تقرّب به رسول‏اللّه (ص) و امامان (ع) انجام دادم.(31)

شبهه افکنی معتزله‏
یکی از محکمترین باورهای شیعه، در مبحث امامت و رهبری معصومین، بعد از رحلت رسول اکرم (ص) این اندیشه ژرف است که از جانب رسول اکرم (ص)، حضرت امیرالمؤمنین (ع) و یازده فرزند او، به عنوان رهبران و امامان امّت تعیین شدند. پیامبر اکرم (ص) در مکه و مدینه، به دستور خداوند متعال، بارها و بارها مسئله جانشینی علی و فرزندان او را با امّت مطرح فرمود، به ویژه در حادثه شکوهمند غدیرخم، که رسماً در حضور جمعیّت انبوهی علی را به عنوان خلیفه و امام بعد از خود به مردم معرفی کرد ؛ ولی با کمال تأسف این توصیه‏ها و دستورات رسول اکرم، نه تنها مقبول کوردلان ریاست طلب و تشنگان قدرت قرار نگرفت، بلکه آنها به خاندان علی (ع) نیز پشت کردند و زمام خلافت را به نا اهلان سپردند. با گذشت زمان آن دلائل روشنی را که شیعه بر حقانیت رهبری حضرت علی (ع) مطرح می‏کرد، مورد بی مهری قرار دادند.
یکی از گروه‏های اهل سنّت بنام معتزله ضمن اینکه به ظاهر بر این باور است که: حضرت علی (ع) از تمام صحابه پیامبر (ص) با فضیلت‏تر است، فضل هیچ یک از آنها به پایه شأن و منزلت حضرت علی (ع) نمی‏رسد ؛ اما دلائل و نصوصی که از رسول‏اللّه (ص) بر خلافت علی (ع) نقل شده بود را نیز پذیرفت و آنها را تفسیر و توجیه کرد که معنای این نصوص این نیست که خلافت و امامت جامعه اسلامی بعد از رسول‏اکرم (ص) مختص علی (ع) و حق مسلم اوست ؛ بلکه به این معنا است که علی بن ابی‏طالب از دیگران برای بر عهده گرفتن رهبری جامعه، شایسته‏تر است .
اینان با طرح مسئله «افضل و مفضول» گفتند: آری ما هم قبول داریم علی (ع) افضل و بهتر از تمام صحابی است؛ ولی برای مصحلتی غیر افضل – ابوبکر – رهبری را به دست گرفت.
طرح این مسائل از یک سو و از سوی دیگر چون حکومت‏ها در دست مخالفین شیعه بود، و آنان تبلیغات گسترده‏ای را علیه باورهای شیعه راه انداخته بودند. های و هوی تبلیغات آنها به حدّی شد که جمعی از معتقدان به امامت را که اطلاع درستی از تاریخ اسلام نداشتند، دچار لغزش کرد.
در این موقعیّت خزّازقمی به عنوان یک عالم روشن ضمیر، متعهّد و پاسدار مرز عقاید شیعه، دست به سلاح قلم زد و با تألیف کفایة الاثر از باورهای شیعه به دفاع برخاست او در این کتاب به نقل از جمع زیادی از صحابه رسول اللّه، حقانیت حضرت علی و امامان بعد از او را به زیبایی اثبات کرد، و راه را بر توجیه و تفسیرهای خود خواهانه ارباب اعتزال فرو بست.(32)
او با این کتاب جلو انحرافات و شبهات مخالفین را سدّ کرد.

یادگار ماندگار
کتاب کفایة الاثر به عنایت خداوند متعال، از دست تطاول روزگار، مصون و محفوظ ماند و به نسل‏های آینده رسیده و راه روشن و ادلّه قطعی شیعه را در مسئله امامت، پایدار و جاودانه کرد.
این اثر به طبع بسیار قدیمی در کتابخانه‏های نجف و قم موجود بود تا اینکه در طلیعه انقلاب اسلامی ایران با همّت مدیر محترم انتشارات بیدار قم، و تحقیق ارزشمند یکی از محققان حوزه علمیه قم، آقای سید عبداللطیف کوه کمری خوئی ،به صورتی زیبا و وزین به زیور طبع آراسته شد و در دسترس دانش پژوهان حوزه دین پژوهی و امام‏شناسی قرار گرفت.

برگ هایی زرین از کفایة الاثر:
تمام روایات این کتاب، ارزنده و اصیل است. ما در اینجا به ذکر چند روایت از آن بسنده می‏کنیم.

عصمت پیامبر و امامان:
وی با واسطه از ابن عباس روایت می‏کند که گفت: از رسول اکرم (ص) شنیدم که به من فرمود: «من و علی و حسن و حسین و نه امام از نسل حسین، پاک و معصوم هستیم.»(33)

علی ترازوی حق:
همچنین با واسطه از ابن عباس نقل می‏کند که گفت: از رسول اکرم (ص) بارها و بارها می‏شنیدم که می‏فرمود: «علی با حق و حقّ با علی است. او پیشوا و خلیفه بعد از من است، هر آن کس به ولایت او چنگ بزند رستگار شده و اهل نجات خواهد بود و هر کس از علی دور شود گمراه و بدبخت خواهد شد.»(34)

اهل بیت ستارگان آسمانی:
با واسطه از ابو سعید خدری آورده است که او می‏گوید: از رسول اکرم مرتّباً می‏شنیدم که می‏فرمود:«اهل بیت من، مایه امن و امان اهل زمین اند آن گونه که ستارگان، امان اهل آسمانند.»(35)

ثقلین:
و باز با واسطه از ابو هریره روایت می‏کند که گفت: از پیامبر اکرم (ص) شنیدم که می‏فرمود:«من در میان شما دو گوهر گرانبها و ارزشمند، به یادگار می‏گذارم .

(1) قرآن، کتاب الهی: هر کس از آن پیروی کند، در مسیر هدایت خواهد بود، و هر کس از قرآن دوری کند، به گمراهی خواهد افتاد.

(2) اهل‏بیت من: شما را به خدا سوگند می‏دهم که حرمت و عظمت اهل بیت مرا رعایت کنید.» این را سه مرتبه فرمود.(36)

وفات
علی بن محمّد خزّاز قمی بعد از تلاش مستمر، در راه استوار ساختن باورهای عمیق ولایتی خویش، و به جای نهادن میراث مکتوبی ارزشمند، در نهایت جان به پیک جان آفرین پاک تسلیم کرد و به دیار اولیاء دین بال در کشید.
سال رحلت این شخصیّت سترگ، اطلاع دقیقی در دست نیست. شاید بتوان حدس زد که این بزرگوار در نیمه اول سده پنجم هجری قمری چشم از جهان فرو بسته باشد،مبنای این سخن این است که استاد او، ابن عیاش جوهری در سال 401 قمری از دنیا رفت. و نیز علامه تهرانی در اثر ارزشمند خویش، خزّاز قمی را از بزرگان سده پنجم قمری بشمار آورده است، به لحاظ اینکه وی بیشتر حیات علمی خود را در این سده سپری کرد.(37) او در شهر ری وفات یافت و شاید هم در همین شهر سر بر بالین خاک نهاده باشد.(38)

پی‏نوشت‏ها:
1 – روضات الجنات، ج 2، ص 201؛ اعیان الشیعه، ج 4، ص 313 ؛ رجال، شیخ طوسی، ص 479؛ قاموس الرجال، ج‏7، ص 566؛ امل الامل، ج 2، ص 201 ؛ رجال، نجاشی، ص 191؛ خلاصه، علامه، ص 101، فهرست، طوسی، ص 100 ؛ تنقیح المقال، ج 2، ص 307؛ مقدمه کفایة الاثر، ص 11؛ به نقل از معادن الجواهر سید محسن امین؛ بحارالانوار، ج 1، ص 29 و 10 ؛ معجم الرجال، ج 8، ص 155.
2 – اعلام الشیعه فی القرن الخامس، ص 127؛ الذریعه، ج 18، ص 86 و ج 2، ص 489.
3 – رجال، نجاشی، ص 191، طبع داوری، قم.
4 – فهرست، شیخ طوسی، ص .100
5 – خلاصه، ص 101.
6 – بحارالانوار، ج 1، ص 10، مصادر الکتاب.
7 – بحارالانوار، ج 1، ص 29، قسم المصادر.
8 – وسائل الشیعه، ج 20، ص 40.
9 – به نقل از تنقیح المقال، ج 2، ص 184.
10 – روضات الجنات، ج 4، ص 313.
11 – هدیة الاحباب، ص 131؛ فوائد الرضویه، ص 325؛ الکنی و الالقاب، ج 2، ص 184.
12 – فهرست، شیخ طوسی، ص 156، ش 695 ؛ نجاشی، ص 286 ؛ کفایة الاثر، در صفحات متعدد؛ روضات الجنات، ج 4، ص 303 ؛ اعلام الشیعه فی القرن الخامس، ص 127.
13 – اعلام الشیعه، ص 127 ؛ کفایة الاثر در موارد متعدد.
14 – رجال، نجاشی، ص .282
15 – الکنی و الالقاب، ج 2، ص 154.
16 – فهرست، شیخ طوسی، ص 140.
17 – اعلام الشیعه فی القرن الخامس، ص 127؛ روضات الجنات، ج 4، ص .313
18 – فهرست، طوسی، ص 33، شماره 88.
19 – رجال، نجاشی، ص .63
20 – اعلام الشیعه فی القرن الخامس، ص 127؛ و کفایه الاثر در موارد متعدد.
21 – رجال، نجاشی، ص 282.
22 – کفایة الاثر؛ و اعلام الشیعه، ص 127.
23 – اعلام الشیعه، ص 127؛ تنقیح المقال، ج 2، ص 283؛ و کفایة الاثر.
24 – تنقیح المقال، ج 2، ص .283
25 – آقا بزرگ تهرانی در اعلام الشیعه: ص 127 و الذریعه، ج 2، ص 489.
26 و 27 – روضات الجنات، ج 4، ص 314: به نقل از معالم العلماء، ص .71
28 – روضات الجنات: به نقل از معالم العلماء، ج 4، ص 313؛ الذریعه؛ ج 18، ص 86.
29 – بحارالانوار، ج 1، ص 29، قسم المصادر؛ وسائل الشیعه، ج 20، ص .40
30 – همان.
31 – کفایة الاثر، طبع سید عبد اللطیف کوه کمره‏ای، ص 8.
32 – در مورد عقاید معتزله: نک‏
شرح ابن ابی الحدید برنهج البلاغه، ج 1، ص 3 و 7 و ج 6، ص 12 و 13.
33 – کفایة الاثر، طبع بیدار، ص 18.
34 – همان، ص 21.
35 – همان، ص 29.
36 – همان، ص 87.
37 – اعلام الشیعه فی القرن الخامس، ص 127.
38 – فهرست، شیخ طوسی، ص 100.

منبع: www.hawzah.net