عاشورا،عشق و آزادگی

0
56

عاشورا،عشق و آزادگی
دهم محرم 61 هجری قمری برابر با عاشورای حسینی، روزی که سیدالشهدا و یارانش برای استواری و برجا ماندن اسلام به قتلگاه کربلا گام نهادند تا آگاهانه با شهادت خویش درس آزادگی و اخلاص را در تمام اعصار به بشریت بیاموزند.
امام حسین(ع) در سوم شعبان سال چهارم هجری قمری در مدینه دیده به جهان گشود، فرزند پاک سلاله اهل بیت که در دامان پر مهر حضرت فاطمه (س) و با تربیت پدری همچون شیر خدا حضرت علی (ع) پرورش یافت.
از القاب امام (ع)می توان به شهید، طیّب، سیّد شباب اهل الجنّه، سبط ، رشید، وفی، مبارک و احد الکاظمین اشاره کرد. کنیه ایشان ‘ابوعبداللَّه’ بود و پس از شهادت او را ‘ابو الشهداء و ابو الاحرار’ نیز لقب دادند.
با شهادت امام حسن (ع ) برادر بزرگوارشان امام حسین (ع ) سکان هدایت و امامت مسلمانان را بر عهده گرفت.
پس از مرگ معاویه بر خلاف قرارداد صلح او با امام حسن(ع)، یزید پسرش جانشین وی شد. یزید فردی فاسد بود و مقدسات اسلام را زیر پا می گذاشت. امام حسین (ع) از همان ابتدا به مخالفت با او برخاست.
یزید از حاکم مدینه خواست که از امام حسین (ع ) برای او بیعت بگیرد و اگر حاضر نشد او را به قتل برساند. امام حاضر به بیعت نشد و به همراه خانواده خود از مدینه راهی مکه شد. مردم کوفه نامه هایی به امام حسین (ع ) نوشتند و از وی دعوت کردند تا به کوفه بیاید.
امام حسین (ع ) مسلم بن عقیل را به کوفه فرستاد تا اوضاع آنجا را بررسی کند، مسلم با استقبال کوفیان مواجه شد و به امام حسین (ع ) نامه ای نوشت و از ایشان خواست تا به کوفه بیاید.امام حسین (ع) همراه با خانواده و تعداد بسیاری از یاران خود بسوی کوفه حرکت کردند و در صحرای کربلا مستقر شدند.
اما با ورود عبیداللّه بن زیاد حاکم جدید کوفه که فردی بی رحم بود، مردم کوفه پیمان شکنی کرده و مسلم را تنها گذاشتند.
عبیداللّه، مسلم بن عقیل را دستگیر و به شهادت رسانید. عبیداللّه بن زیاد که با شهادت مسلم بر اوضاع کوفه تسلط پیدا کرده بود، عمر بن سعد را با وعده حکومت ری، با 30 هزار نیرو برای رویارویی با امام حسین به کربلا فرستاد.
عمر بن سعد به طمع حکومت، امام و یارانش را محاصره و آب را بر روی آنان بست.
امام حسین (ع) ضمن سخنرانی برای یاران خود آخر قصه کربلا را برای آنان بازخوانی کرد و از آنان خواست که هرکس می خواهد این مکان را ترک کند. روایت است که در تاریکی و در حالیکه امام پشت به مردم حاضر در کربلا کرده بود تا هر کس می خواهد آزادانه برود، تعداد زیادی از همراهان امام خیمه ها را خالی کردند و رفتند و آنگاه که امام روی به یاران خود کرد تنها 72 تن که شامل خانواده او نیز می شدند در صحنه باقی مانده بودند.
امام حسین(ع) در سپیده دم عاشورا، نماز را آغاز و خانواده و یارانش به آن حضرت اقتدا کردند، پیش از آنکه نمازشان را به پایان برسانند، طبل های جنگ در اردوگاه ابن زیاد، نواخته شد و دسته های کاملاً مسلحی از سپاه به پیش آمدند در حالی که فریاد می زدند: ‘یا جنگ می کنیم یا به فرمان فرزند مرجانه گردن نهید’.
امام وقتی از خیمه خارج شدند، لشکر انبوه عمربن سعد را دیدند که شمشیرها را کشیده و آماده اند تا در برابر مزد ناچیز فرزند مرجانه خون ریحانه پیامبر و دردانه فاطمه را بریزند.
ایشان برای اتمام حجّت با مردم کوفه و آگاهی از گناهی که مرتکب می شوند، بر مرکب خود سوار شد و به سوی اردوگاه ابن سعد رفت و سخنرانی تاریخی خود را که از شیواترین و رساترین، نمونه های بر جای مانده در ادبیات عرب می باشد، را ایراد فرمودند. آن حضرت در بخشی از خطبه خود چنین فرمودند:
‘ای مردم! خداوند، دنیا را آفرید و آن را سرای فنا و نیستی قرار داد، اهل خود را از حالی به حال دیگر می برد، پس فریب خورده آن است که به آن فریفته شود و بدبخت کسی است که او را مفتون نموده باشد، پس این دنیا شما را فریب ندهد که او امید هر کس را که به آن اعتماد نماید قطع می کند و طمع هر کسی را که به آن طمع ورزد ناکام می سازد…سپس این شمایید که به سوی ذریّه و عترتش حرکت نموده خواهان کشتن آنها شده اید، شیطان بر شما چیره گشته و یاد خدای بزرگ را از شما برده است، پس برای شما و آنچه اراده کرده اید نابودی باد! ما برای خدا هستیم و به سوی او باز می گردیم، اینان کسانی هستند که پس از ایمانشان کافر شده اند.’
خطبه شیوا و رسای امام، سپاه ابن سعد را به سکوت و سرگشتگی انداخت. اما از میان لشکریان کفرفقط حرّ، به ندای وجدانش پاسخ داد و به سپاه حق ملحق شد.
امام، نیز به دیدارش شادمان شد و به وی گفت: ‘آری، خداوند توبه ات را می پذیرد و تو را می بخشد’.
جنگ آغاز شد و در گیرودار جنگ، زمان نماز ظهر فرا رسید امام برای اقامه نماز از دشمن مهلتی خواست، اما آنها موافقت نکردند. زهیر بن قین و سعید بن عبدالله پیشاپیش امام ایستادند و امام با نیمی از اصحاب نماز خود را به جا آوردند. در طول نماز، سپاه دشمن آن قدر نیزه به سوی آنان پرتاب کرد که به محض پایان نماز، سعید بن عبدالله به شهادت رسید.
در این روز تعداد زیادی از یاران و نزدیکان امام به شهادت رسیدند. از یاران امام دیگر کسی نمانده بود، پس وی به سوی خانواده اش بازگشت تا آخرین وداع را با آنان داشته باشد، فرمود:
‘برای بلا، آماده باشید و بدانید که خداوند شما را حمایت و محافظت می کند و از شرّ دشمنان، نجات می دهد و عاقبت کار شما را به خیر می گرداند، دشمن، شما را به انواع عذاب ها گرفتار می سازد و به جای این مصیبت، انواع نعمت ها و کرامت ها را به شما عوض می دهد، پس شکایت نکنید و به زبان چیزی مگویید که از ارزش شما بکاهد’.
در این زمان عمر بن سعد به لشکریانش گفت: ‘مادام که به خود و خانواده اش مشغول است، بر او یورش برید که به خدا اگر برای شما فراغت یافت، میمنه شما از میسره تان، تفاوتی نخواهد داشت.’
آن پلیدان، بر حضرت، یورش بردند و تیرهای خود را به سویش پرتاب نمودند که برخی از آن تیرها به داخل خیمه ها افتاد. امام حسین (ع)، خشمگین به سوی آنان شتافتند و با شمشیر خود تعدادی از آن پلیدان را به هلاکت رساند، در حالی که تیرها از راست و چپ بر او پرتاب می شد.
همگی از هیبتش و از اینکه بر او یورش برند و وی را به قتل برسانند بیم داشتند. در این حال، شمر بر یاران فرومایه جنایتکارش فریاد زد: ‘وای بر شما! در مورد این مرد،منتظر چه چیزی هستید؟ او را بکشید، مادرانتان به عزایتان بنشینند’.
سنان بن انس، به سوی امام حمله برد و در حالی که لبخندی از خرسندی، اطمینان و پیروزی جاودانی که به دست آورده بود، بر لب داشت، سر مبارک آن حضرت را از تن جدا ساخت و بدینگونه امام حسین (ع) روز دهم محرم سال 61 ، در سن 57 سالگی در کربلا به شهادت رسید.
امام حسین(ع) در روز عاشورا، با نثار خون خود پرچم اسلام را برگستره جهان هستی برافراشت تا افق های روشن حریت را برای ملت های آزاده به ارمغان آورد.
پس از شهادت امام رسالت انتقال پیام کربلا بر دوش ‌حضرت زینب(س) بود، رسالتی دشوار و سنگین‏؛ زیرا اگر این رسالت به درستی انجام نمی شد کربلا در کربلا تمام می شد.
حضرت زینب(س) و امام سجاد(ع) در کوفه با رسواکردن جور و ستم امویان و بیان مظلومیت های امام حسین(ع) و یارانش لرزه بر پیکره حکومت یزید انداختند و با این افشاگری توانستند عاشورا را برای همیشه زنده نگه دارند.

 

منبع: خبرگزاری ایرنا ۱۳۹۰/۹/۱۶