محمدحسن برزگر
ارسطو میرانی
معنویتگرایی در دنیای مسیحی پیشامدرن بهشدت دنیاگریز و در برخی موارد دنیاستیز بوده است. معنویتگرایی جدید به معنای تعالیجویی شخصی، سیال، آزاد و غیرالزامآور، نجات انسان را نه درگریز از دنیا و عالم ماده، بلکه در دل دنیا میداند. سلوک معنوی مضمون اصلی بیشترِ آثار نیکوس کازانتزاکیس است. این نویسندۀ یونانی نیمۀ اول قرن بیستم، با وجود دلبستگی عمیق به حیات و سلوک معنوی، خود را ملزم و مقید به مذهب خاصی ندانست، ازاینرو روحانیت مسیحیت ارتدوکس و کلیسای کاتولیک نیز به مخالفت با آثار او برخاست. میتوان ردپای بسیاری از اندیشههای معنویتگرایی جدید، در دهههای اخیر را در آثار او بازشناخت. زندگی از نگاه او کشمکش و مبارزه بین جسم و روح برای تَبَدُّلِ جسم و ماده به روح است. او در پی معنویت و روحانیتی بود که نهتنها دنیا، جسم، زندگی و لذتهایش دوستداشتنی بود، بلکه ارزش و تقدس داشت. خدا در اندیشه و سیر و سلوک معنوی و عرفانی او به «معراج معنویت» تعبیر شده است.