یکی از شاخصههای مردان الهی این است که رفتار و گفتارشان بر اساس انجام تکلیف صورت میگیرد؛ چرا که تنها قدرت اثرگذار عالم را خدا میدانند و از این رو بندگی او را در دستور کارشان قرار میدهند. چنین انسانهایی خود را در برابر ذات
حقتعالی، نیاز مطلق میبینند و برای خود هیچ گونه قدرت مستقلی قائل نیستند. این امر به دلیل اتصال و پیوند قوی آنها با حضرت حق سبب عظمت روح آنها میگردد. این عظمت روح میتواند در مقابل هر گونه هوای نفس و تکبر و خودپرستی چیره شود. از سوی دیگر چنین شخصی پیروزی و خوبیها را از آن خدا و بدیها و نقصها را از جانب خود میبیند. امام خمینی(ره) در این باره میفرماید: “هر چه هست از اوست. هر چه خواهد شد هم از اوست. …باید همه ما توجه داشته باشیم به اینکه ما خودمان چیزی نیستیم هر چه هست اوست … منتها ما هیچها اشتباه میکنیم خیال میکنیم یک چیزی هستیم..”(صحیفه امام، ج20، ص367).
لذا یکی از شاخصههای مهم مکتب امام اینجا نمایان میشود که کارگزاران نظام اسلامی نبایستی خود را خیر محض دیده و از هر گونه نقص و اشتباه مبرا بدانند. این نگاه استعلایی سبب خود بزرگبینی و تکبر در برابر مردم شده و سبب میگردد چنین شخصی که توهم این چنینی دارد در برابر هر انتقادی مکدر شده و از منتقد و انتقاد فراری باشد. نتیجه چنین رفتاری فاصله گرفتن از مردم و در چنبره تعدادی چاپلوس قرار گرفتن است. امام خمینی(ره) با وجود اینکه عارفی واصل و فقیهی کامل بود و بر مبنای تکلیف و حجیت بین خود و خدای خویش تصمیمگیری و عمل میکرد، با این حال در برابر مردم تنها خود را خدمتگزاری ناچیز میدانست و از اینکه در برابر مردم عذرخواهی کند و بر اشتباهی که حتی خودش در آن تقصیری ندارد، اعتراف کرده و اعتذار جوید، ابایی نداشت.
مقام معظم رهبری در تبیین این بخش از معنویت امام میفرماید: “امام، ماها را توصیه میکردند … خودمان را بالاتر از مردم ندانیم، خودمان را بالاتر از انتقاد ندانیم، بىعیب ندانیم. … خود امام هم همین جور بود. ایشان، هم در نوشتههاى خود – بخصوص در اواخر عمر شریفش- هم در اظهارات خود، بارها گفت من در فلان قضیه اشتباه کردم. اقرار کرد به اینکه در فلان قضیه خطا کرده است؛ این خیلى عظمت لازم دارد. روح یک انسانى باید بزرگ باشد که بتواند یک چنین حرکتى را انجام دهد…”(14/3/90).
امام در چند نوبت به خاطر نرسیدن به آرمانهایی که به مردم وعده داده بود عذرخواهی نمود از جمله فرمود: “من از شماها عذر مىخواهم. من از ملت ایران عذر مىخواهم. … معذرت مىخواهم که عُرضه این را ندارم که کار را درست کنم. من از حضرت مهدى- سلام اللَّه علیه- من از پیشگاه پیغمبر اکرم معذرت مىخواهم.…
ما نتوانستیم براى شما کارى انجام بدهیم. ما ضعیف هستیم…”(صحیفه امام، ج12، ص479). قبلتر ازاین هم امام از برخی مسامحهها در برخورد با مفسدین از مردم عذرخواهی کرده بود: “اشتباهى که ما کردیم این بود که به طور انقلابى عمل نکردیم و مهلت دادیم به این قشرهاى فاسد و دولت انقلابى و ارتش انقلابى و پاسداران انقلابى، هیچ یک از اینها عمل انقلابى نکردند و انقلابى نبودند. اگر ما از اول که رژیم فاسد را شکستیم و این سد بسیار فاسد را خراب کردیم، به طور انقلابى عمل کرده بودیم، قلم تمام مطبوعات را شکسته بودیم و تمام مجلات فاسد و مطبوعات فاسد را تعطیل کرده بودیم و رؤساى آنها را به محاکمه کشیده بودیم و حزبهاى فاسد را ممنوع اعلام کرده بودیم، … و مفسدین و فاسدین را درو کرده بودیم، این زحمتها پیش نمىآمد. من از پیشگاه خداى متعال و از پیشگاه ملت عزیز، عذر مىخواهم، خطاى خودمان را عذر مىخواهم. ما مردم انقلابى نبودیم، دولت ما انقلابى نیست، ارتش ما انقلابى نیست، ژاندارمرى ما انقلابى نیست، شهربانى ما انقلابى نیست، پاسداران ما هم انقلابى نیستند؛ من هم انقلابى نیستم. اگر ما انقلابى بودیم، اجازه نمىدادیم اینها اظهار وجود کنند… و من توبه مىکنم از این اشتباهى که کردم… “(همان، ج9، ص 283).
و یا در جای دیگر به خاطر برخی تحلیلهای بیمورد پیرامون ادامه جنگ از خانوادههای شهدا و جانبازان طلب عفو کرده و میفرماید: “به خاطر تحلیلهاى غلط این روزها رسماً معذرت مىخواهم و از خداوند مىخواهم مرا در کنار شهداى جنگ تحمیلى بپذیرد” (همان، ج21، ص285).
در فرمایشی دیگر ایشان با وجود همه زحماتی که برای پیروزی انقلاب متحمل شده بودند عملکرد خود را در مقایسه با عمل مردم انقلابی نمیداند البته دلیل این امر را بیتجربگی میداند ولی با این وجود خود را دارای مسئولیت دانسته و میفرماید: “ما یا مقصریم یا قاصر. و در هر دو جهت آن، در پیشگاه ملت جواب باید بدهیم”(همان، ج13، ص47). یا در سند مهمی مانند منشور روحانیت به صراحت به برخی اشتباهات در واگذاری برخی مناصب در اول انقلاب اعتراف میکند.
همین سیره اسلامی در رفتار خلف صالح خمینی نیز دیده میشود. در اوایل سال 1362 درروزنامه اطلاعات (شماره 19027 مورخ 6/02/1369) مطلبی به قلم عطا مهاجرانی چاپ شد که مضمون آن پیشنهاد مذاکره مستقیم با آمریکا بود. در پی درج مقاله اعتراضهای فراوانی به نویسنده مطلب معطوف شد و مقام معظم رهبری طی سخنانی هر گونه مذاکره با آمریکا را نفی کردند. برخی سیاسیون فرمایشات راهگشای ایشان را بهانهای برای مقاصد سیاسی و جناحی خویش و حمله بیشتر به مهاجرانی قرار دادند، در حالی که از روح کلی فرمایشات ایشان چنین چیزی استنباط نمیشد. با این حال ایشان در نامهای خطاب به مهاجرانی حتی از اینکه ممکن است بدون اراده به او توهینی شده باشد بلافاصله همان روز عذرخواهی میکنند. بخشی از متن نامه ایشان به مهاجرانی این گونه است: “شنیدم بعضیها از حرفهاى امروز من، قصد طعن و توهینى نسبت به جنابعالى استنباط کردهاند و شاید بعضى خواستهاند یا بخواهند آن را مستمسکى براى اهانت به شما بسازند.
اعلام مىکنم که این استنباط غلط است. من یک فکر را تخطئه کردهام و نیت توهین به کسى نداشتهام و اگر بدون اراده من به شما توهین شده است، از شما عذر مىخواهم”(12/02/1369). حاکم اسلامی در مکتب امام چنین منش بزرگ و کریمانهای دارد که نه تنها از انتقادات رو بر نمیگرداند بلکه اگر جایی حتی احساس نماید خطایی سهوی از او سر زده در پیشگاه خدا و ملت توبه و طلب عفو میکند و خود را در برابر خدا و ملت مسئول و پاسخگو میداند. متاسفانه در مسئولین میانی کشور چنین اخلاقی وجود ندارد و گاه دیده میشود در مواجهه با اشتباهاتی آشکار و عمدی و سهل انگاریهای مقصرانه نه تنها عذر خواهی صورت نمیگیرد بلکه در بهترین حالت به مخفی کاری در آن رابطه و سانسور پرداخته و یا دست به توجیهاتی ناروا زده و یا حتی بالاتر از این با کلامی طلبکارانه با مردم سخن میگویند!
روزنامه رسالت
نویسنده : مهدی عامری