آسیب تخریب‌های سیاسی

0
99

تبلیغات منفی و تخریب یکی از آفاتی است که می تواند سلامت فضای حاکم بر انتخابات را تهدید کند. البته مبارزات انتخاباتی منفی و حملات شخصی به رقبای سیاسی در اغلب دموکراسی ها به درست یا غلط متداول و در برخی مواقع گریزناپذیر شده است. این در حالی است که با توجه به بلوغ عقلانی جامعه اسلامی ایران پس از انقلاب و بسته به تضییقات و مقیدات نظام مردمسالاری دینی طبیعتا از میزان عمق و دامنه تاثیر عوامل منفی در انتخابات مختلف طی سه دهه گذشته کاسته شده است و رویکردهای تخریبی و هیجانی در درازمدت با واکنش منفی افکار عمومی با اخلاق در ایران مواجه می شود.
تخریب نه تنها فضای حاکم بر انتخابات را مسموم می کند بلکه یکی از مهمترین اصطکاکات در مسیر ائتلاف های قدرتمند است. امروز در آستانه انتخابات مجلس نهم در حالی که چشم امید مردم به وحدت کلمه اصولگرایان برای تحقق آرمانهای دهه پیشرفت و عدالت است برخی از گروه های سیاسی با آلوده کردن فضا به تبلیغات منفی خواسته یا ناخواسته در حال از بین بردن این امید در دل مردم هستند. این آفت امروز دامنگیر بخشهایی از جریان اصولگرایی شده است. طی چند ماه گذشته موج گسترده ای از تبلیغات منفی علیه جبهه متحد به راه افتاده است و شخصیت های بی نظیری چون آیت الله مهدوی کنی، آیت الله یزدی و … که جزء سرمایه های انقلاب و نظام هستند بدون هیچ دلیل موجهی مورد تخریب قرار گرفته اند.این اتهامات هر روز شکل گسترده تری به خود می گیرد. از دروغ گرفته تا ساده لوحی از مسئله دار بودن تا روفوزه های فتنه و … هر روزه دامنه این اتهامات توسعه پیدا می کند و حد یقفی هم ندارد. اینکه فردی بگوید “به چه دلیل آیت الله مهدوی کنی و آیت الله یزدی حرف آخر را بزنند” دلیل خوبی است که فردا به رهنمودهای بزرگ خود نیز پشت پا بزنند. این سئوال هنوز بی پاسخ مانده است که دشمن تراشی هایی از این جنس قرار است تا کجا ادامه پیدا کند. اگر تمام نیروها و سرمایه های انقلاب مورد تخریب قرار گرفتند و از قضا مردم هم به این جریان اقبالی نداشتند آن موقع باید چه تدبیری اندیشید؟ این در حالی است که افکار عمومی از تخریب های ظاهری چند سال گذشته و زد و بندهای زیرین خسته شده است. افکار عمومی از یقه گیری های بی مورد و بی اهمیت سیاسی کلافه است. دامن زدن به منازعات بی حاصل طی چند سال گذشته چه ثمری برای کشور داشته است؟ تخریب، تهمت و افترا چه کمکی به فرهنگ سیاسی ایران می کند؟ امروز مردم از اینکه جریانی بدون هیچ برهان روشنی خود را حق مطلق بپندارد و با اثبات خود سعی در نفی دیگران داشته باشد بیزار شده اند.
از سویی اصولگرایان وجوب دکترین نقد درون گفتمانی برای تسهیل، تسریع و تحقق گفتمان خدمت و پیشرفت را پذیرفته‌اند اما در عین حال هیچ یک از گروه‌های اصولگرا خروج این دکترین از فاز عقلانی و سازنده را قابل قبول نمی‌دانند و نمی‌خواهند که در دام خودزنی کاذب و بی‌حاصل گرفتار شوند مضاف بر اینکه آسیب‌شناسی نقد درون گفتمانی مسبوق به ارائه یک بازتعریف وسیع از اصولگرایی است.
در اضلاع خیمه اصولگرایی جریاناتی حضور دارند که لزوما یکصدا نیستند مهم آن است که عمود خیمه اصولگرایی برپا بماند. در این خیمه باید درجه تحمل پذیری وسعه صدر خود را بیشتر کنیم. به تعبیر مقام معظم رهبری “اصولگرایی متعلق به همه کسانی است که به مبانی انقلاب معتقد و پایبندند و آنها را دوست می‌دارند، حالا اسمشان هر چه باشد.”(1)
پس از دوم خرداد 76 بر وسعت دایره اصولگرایی روزبه‌روز افزوده شد. بسیاری از افراد که تولد سیاسی خود را در جریانات چپ تجربه کرده بودند پس از مشاهده ناکامی‌ها و مدیریت ناصواب دولت اصلاحات به سوی جریان با عقبه و پشتوانه عظیم اصولگرایان گرایش پیدا کردند. اصولگرایان نیز این سرمایه ‌های سیاسی و اجتماعی را با آغوش باز پذیرفتند و اجازه دادند تا آنها از لحاظ سیاسی رشد کنند. در مجلس اصولگرای هفتم و هشتم خیل قابل توجهی از نمایندگان حضور دارند که هیچ وقت در جریان باسابقه اصولگرا نقش پررنگی نداشته‌اند. در این فضا نمی‌توان انتظار داشت که همه این نیروهای تازه نفس مواضعی شبیه به سابقون جریان اصولگرایی و یا برخی مواضع مطلق گرایانه جریان پایداری اتخاذ کنند. اساسا اعتقاد به شاخص‌ترین مولفه‌های اصولگرایی که مقام معظم رهبری آنها را در دیدار با کارگزاران نظام تبیین کردند(2) در برپایی عمود خیمه کفایت می‌کند و بیش از آن یک خطای استراتژیک است. خبط راهبردی که بهانه آن به ظاهر بقایمطلق گرایی ها و بهای اصلی آن تئوری نداشتن برای بقای نظام سیاسی است. شاخص‌ترین مولفه‌های اصولگرایی که مقام معظم رهبری آنها را تبیین نمودند عبارتند از:
اصل اول: ایمان و هویت اسلامی و انقلابی و پایبندی به آن
اصل دوم: عدالت
اصل سوم: حفظ استقلال
اصل چهارم: تقویت خودباوری و اعتماد به نفس ملی
اصل پنجم: جهاد علمی
اصل ششم: تثبیت و تامین آزادی و آزاد اندیشی
اصل هفتم: اصلاح و تصحیح روش‌ها
اصل هشتم: شکوفایی اقتصادی
تردیدی نیست قطار اصولگرایی در ایستگاه های پیش رو مسافران دیگری را نیز سوار خواهد کرد و به مرور زمان بر طول اقطار هندسه اصولگرایی یعنی خلصین نظام افزوده می‌شود. این وسعت صرفا به سطح معطوف نخواهد شدبلکه حجم نظرات، ایده‌ها و تفکرات زیر این سطح نیز گسترش می‌یابد. در این بین اهمیت نقطه کانونی و یا همان عمود خیمه بیش از پیش احساس می‌شود. در این فضا مهندسی سیاسی پدیده شکل‌پذیر و روبه‌روز حجیم‌تر شونده اصولگرایی بیشتر قابل تامل است و برای این بافت که مراحل ابتدایی تکامل و شکل‌پذیری خود را طی می‌کند ضروری است که مراکزی به عنوان قلب، مغز، شرائین و …. طراحی نمود. مکانیسم 8+7 در الگوی رقابتی جبهه متحد اصولگرایان تلاشی برای نظام مند کردن ارگانیسم اصولگرایی است و تخریب های قشری و عمقی این بافت حیات کل ارگانیسم را به خطر می اندازد.

پی‌نوشتها:
1 – بیانات مقام معظم رهبری در دیدار با کارگزاران نظام، خرداد 1385
2 – همان

منبع: روزنامه رسالت
نویسنده : صالح اسکندری