چرا برخی میتوانند از پرش با اسکی، سقوط آزاد با طناب و ورزشهای خطرناک لذت ببرند. ممکن است این پرسش برایتان پیش آمده باشد که چرا انسانها گروهگروه به تماشای فیلمهای ترسناک میروند یا در شهر بازیها برای ورود به «تونل وحشت» صف میکشند؟
به گفته دانشمندان این قابلیت مغز انسان که میتواند ترس را لذتبخش سازد احتمالاً کلید کشف علّت هراسها (فوبیا) و اختلالات اضطرابی است. انسانها وقتی میترسند بدنشان به طور خودکار واکنش «مقابله یا فرار» نشان میدهد. ضربان قلبشان افزایش مییابد، تندتر نفس میکشند، عضلاتشان منقبض میشود و توجهشان به واکنش مؤثر نسبت به تهدیدی که پیش آمده، متمرکز میشود. اگر مغز بداند که خطر واقعی وجود ندارد، آنگاه این آزاد شدن سریع آدرنالین برای ما لذتبخش میشود.
بنابراین، رمز لذت بردن از چنین هیجاناتی در دانستن چگونگی برآورد مناسب از میزان خطر واقعی نهفته است. برای مثال، بچهها در بیشتر مواقع، بر آورد بیش از حدّی از خطر دارند و «ترس واقعی» را تجربه میکنند. در این مواقع است که آنها به پدر و مادر خود آویزان میشوند و گریه میکنند زیرا اطمینان یافتهاند که احتمال خطر زیاد است. امّا بزرگترها ممکن است ابتدا وحشت کنند ولی پس از آن به خنده روی میآورند زیرا به سرعت تشخیص میدهند که خطر جدّی و واقعی وجود ندارد.
این پدیده، توصیفگر این است که چرا بعضیها میتوانند از پرش با اسکی، سقوط آزاد با طناب bungee Jumping و ورزشهای خطرناک لذت ببرند. اگر از آنها در این مورد سؤال شود خواهند گفت که به دلیل تمرینهای پیشین و احتیاطهای لازم، ریسک خطر بسیار پائین است و بدین خاطر میتوانند از این فعالیتها لذت ببرند.
ساختار کلیدی در مغز انسان که مسئول این تأثیر است به احتمال زیاد «بادامه مغز» amygdala است که خاطرات پیوندخورده به هیجانات را شکل میبخشد و ذخیره میکند. به عقیده روانشناسان، توانایی لذت بردن از ترس، یک حس تکاملی را در انسانها به وجود آورده است. همین انگیزه است که به کشف احتمالات جدید، یافتن منابع تازه غذایی و مکانهای بهتری برای زیستن میانجامد. برای انسانها انحراف از معیارها و رسوم عادی، تا یک حدّ معین، لذتبخش است. اگر انسان به طور مکرّر در معرض تحریکات ترسناک قرار گیرد، مغز به آن عادت میکند و دیگر آن را به عنوان یک پدیده ترسناک شناسائی نمیکند.
از همین واقعیت در درمانهای رفتاری- شناختی برای هراسها و اختلال فشار روانی پس آسیبی استفاده میشود. در این روش درمانی، بیمار به مدّت طولانی در معرض چیزی که از آن میترسد (و در واقع ترسناک نیست) قرار داده میشود. این شیوه درمانی شناختی، همراه با تجویز دارو، در ۸۰٪ مواقع با موفقیت همراه میشود.