زهرا منگالی
چکیده
پژوهش حاضر کوششی در جهت بررسی معنا و مفهوم سبک زیستن است. بهبیانی دقیقتر هدف کلی این پژوهش، مفهوم شناسی سبک زندگی است. روش پژوهش، با توجه به ماهیت و هدف از نوع توصیفی ـ تحلیلی است، بهگونهای که علاوه بر تصویرسازی آنچه هست به تشریح و تبیین موضوع نیز میپردازد. در پژوهش حاضر، ابتدا به ارائهی تبیینی مفهوم سبک زندگی در لغت، از دیدگاه قرآن، از منظر ائمه اطهار علیه السلام و از دیدگاه دانشمندان و اندیشمندان پرداخته شده و سپس برای درک بهتر این مفهوم، بهبررسی ویژگیهای سبک زندگی میپردازیم که شامل مواردی، همچون ترکیبی از صورت و معنا بودن، انسجام و همبستگی داشتن، قدرت اختیار در انتخاب، قابلیت تغییر و … است. یافتههای پژوهش حاکی از آن است که مفهوم سبک زندگی منعکسکننده گرایشها و ارزشهای یک فرد یا جامعه است. درحقیقت، مجموعه جهتگیریهای کلی زندگی و نگرشهایی که وجود دارد، مجموعه سبک زندگی هر فرد و جامعهای را تشکیل میدهد.
واژگان کلیدی: مفهوم شناسی، سبک، زندگی، سبک زندگی، ویژگی سبک زندگی.
مقدمه
انسان با توجه به اعتقادات، باورها، تفکرات، عملکردها و رفتارهایی که دارد، مسیر زندگیاش را در جهت سعادت یا شقاوت قرار میدهد، از اینجاست که مفهوم سبک زندگی تجلی میابد. این مفهوم عنوانی شناختهشده در میان علومانسانی است که از زاویههای متعدد به آن نگاه میشود و در ابعاد گوناگون مورد مطالعه قرار میگیرد؛ بهگونهایکه همه ادیان الهی حتی مکاتب بشری را بهخود مشغول کرده است. مفهوم سبک زندگی در جامعه ما نیز جایگاه ویژهای یافته تا آنجا که در گفتمان ولایت متبلور شده و مقام معظم رهبری بر آن اصرار فراوان داشتهاند؛ بنابراین میتوان گفت بحث از سبک زندگی در عرصهی فردی و اجتماعی، از مباحث بسیار ضروری هر جامعهای است. «هر جامعهای زمانی ثمره جهانبینی خود را میتواند به دیگران نشان دهد که سبک زندگی او متناسب با باورها و ارزشهایش شکلگرفته باشد» (شریفی، 1392: 13). انتخاب سبک زندگی، آینده فرد و بهتبع، جامعه را رقم میزند؛ ازاینرو بدون شناخت و درک درستی از سبک زندگی، عادات و شیوه زندگی فردی و اجتماعی به بیراهه خواهد رفت و از آنجایی که غفلت از سبک زندگی میتواند خسارات جبرانناپذیری بر پیکرهی جامعه وارد کند، بررسی موشکافانه این مفهوم ضروری بهنظر میرسد. ازاینرو محقق بهدنبال آن است تا طی پژوهشی، معنا و مفهوم سبک زندگی را از مناظر مختلف مورد بررسی قرار دهد و نشان دهد این مفهوم چه مواردی را در برمیگیرد.
مفهوم سبک زندگی
سبک زندگی از ترکیب دو واژه سبک و زندگی با دو بار معنایی متفاوت تشکیلشده است. معنای لغوی واژه زندگی روشن است، اما در تعریف واژه سبک در لغتنامههای فارسی و غیر آن، معانی گوناگون درجشده است که اگرچه ریشه در کاربرد آن در علوم مختلف دارد. «در زبان فارسی، واژه سبک در روند مفهومی خود، ابتدا و بهشکل غالب در سبکشناسی ادبی و هنری بهکار میرفت» (دهخدا، 1339) اما بهتدریج در دیگر حوزهها نیز کاربرد یافته است. این کلمه بهمعنای طرز، شیوه، روش (فرهنگ فارسی معین، فرهنگ لغت عمید) طرز خاصی از نظم یا نثر، گداختن چیزی را پس از ریختن (لغتنامه دهخدا) آمده است. در زبان عربی، این واژه از مصدر ثلاثی مجرد است که در سه مورد معنا پیدا میکند: 1. نقره را گداخت و در قالب ریخت (ابنفارس، 1404، 3: 129)؛ 2. سخن را اصلاح و نیکو کرد؛ 3. تجربهها وی را آزمود (بستانی، 1375: 475). اما امروزه در زبان عربی از معادل اسلوب برای معنای سبک بهره میبرند (طریحی، 1375، 2: 83). در زبان انگلیسی، معادل این واژه style است. style از اصل لاتینی stilus و فرانسه قدیم stylus گرفته شده که به معنی اشیای نوکتیز فلزی (مانند نیزه) بوده است (American her tage, 2000).
در مجموع ترکیب سبک زندگی در لغتنامهها، دو معنا را بهخود اختصاص داده است که عبارتاند از: 1. روش زندگی فرد، گروه یا فرهنگ (Webster online Dic, 2004)؛ 2. روش خاصی از زندگی یک شخص یا گروهthe concise oxford Dic, 1990) ). بنابراین، سبک زندگی عبارتاست از: «شیوه زندگی یا سبک زیستن که منعکسکننده گرایشها و ارزشهای فرد یا گروه است و همچنین عادات، نگرشها، سلیقهها، معیارهای اخلاقی، سطح اقتصادی و … که باهم طرز زندگی کردن فرد یا گروهی را شکل میدهند» (مهدوی کنی، 1387: 51). این ترکیب برای معرفی نحوه و شرایط زندگی انسان استفاده میگردد.
سبک زندگی از دیدگاه قرآن
از اهداف قرآنکریم، تعلیم سبک زندگی صحیح است، بهگونهای که میتوان با شناسایی ارزشها و هنجارها و ضد آنها که در آیات قرآن به آنها اشاره شده است، این سبک را شناسایی کرد و با انطباق روش زندگی با روشهای قرآنی به قله سعادت و خوشبختی دست یافت. قرآنکریم در آیات متعدد از یکسو، سبک زندگی غیرالهی را مورد مذمت و تخطئه قرار میدهد و این مذمت هم ناظر بهساحت فردی و هم ساحت جمعی آدمی است که از آن جمله میتوان در ساحت فردی به آیات مبارکه: «اِن الانسانَ لَفِی خُسرٍ» (عصر: 2)، «وَ جَعَلُوا لَهُ مِن عِبادِهِ جُزءً اِنَّ الانسانَ لَکَفُورٌ مُبینً» (زخرف: 15)، «وَ یَدعُ الانسانُ بِالشَّرِّ دُعاءَهُ بِالخَیرِ وَ کانَ الانسانُ عَجُولاً» (اسراء: 11) و در ساحت جمعی به آیات مبارکه: «وَاتَّقوا فِتنَهً لَّا تُصِیبَنَّ الَّذینَ ظَلَمُوا مِنکُم خاصَّهً وَاعلَمُوا اَنَّ اللهَ شَدیدُ العِقَابِ» (انفال: 25)، «وَ مَا اَرسَلنَا فِی قَریَهٍ مِّن نَّبِیِّ اِلّا اَخَذنَا اَهلَهَا بِالبَاساءِ وَالضَّرَّاءِ لَعَلَّهُم یَضَّرَّعُونَ. ثُمَّ بَدَّلنَا مَکانَ السَّیئَهِ الحَسنَهَ حَتَّی عَفَوا وَّ قالُوا قَد مَسَّ ءابَاءَنَا الضَّرَّاءُ وَ السَّرَّاءُ فَاَخَذنَاهُم بَغتَهً وَهُم لَایَشعُرُونَ» (اعراف: 95-94) اشاره کرد و از دیگر سوی، سبک زندگی صحیح و پذیرفته شده اسلام را بیان میکند و از سبک زندگی ایدهآل اسلامی با عنوان حیات طیبه یاد میکند، اگرچه تنها یکبار در قرآن بهصراحت از حیات طیبه سخن بهمیان آمده است. اما در جایجای قرآن اشارات بسیاری به آن شده است که در میان مؤلفههایی میتوان به آن دست یافت که قرآن برای زندگی سالم معرفی کرده است.
برای درک چیستی حیات طیبه مناسب است، اول دو واژه «حیات» و «طیبه» مفهومشناسی شوند. «واژه حیات درمقابل موت بهمعنای زندگی و زندهبودن است و آن را نیروی رشد و حرکت و احساس نیز گفتهاند» (راغب، 1404: 269)، «حیات در نظر قرآنکریم اعم از حیات نباتی، حیوانی و انسانی است» (مصطفوی،1360، 2: 337). «طیبه یا طیب بهمعنای پاک و پاکیزه و آن چیزی است که انسان بهشکل طبیعی به آن تمایل دارد. درمقابل، خبیث و ناپاک که انسان از آن متنفر است» (ابن منظور، 1314، 1: 563).
در زمینه چگونگی دستیابی بهحیات طیبه بایست گفت که سالک با سیر انفس و انجام عمل صالح در حال ایمان بهحیات طیبه دست مییابد: مَن عَمِلَ صالِحاً مِن ذَکَرَ اَو اُنثی وَ هُوَ مُؤمِنٌ فَلَنُحیِیَنَّهُ حیاةً طَیِّبَةً وَ لَنَجزِیَنَّهُم اَجرَهُم بِاَحسَنِ ما کانوا یَعمَلُون؛ هر مرد یا زن پرهیزگاری که کار نیک و شایسته کند (از حسن فاعلی و حسن فعلی هر دو برخوردار باشد) او را بهحیات طیب (زندگانی پاک و خوش) زنده بداریم و پاداششان را بر پایه بهترین عملی میدهیم که همواره انجام میدادهاند (نحل: 97). آیه حاکی از آن است که «ایمان و عمل صالح ملاک و معیار اساسی سبک زندگی قرآنی است، حیات طیبه و لقای پروردگار هر دو با ایمان و عمل صالح بهدست میآید، از آن جهت که حیات سبب حس و حرکت در همه موجودات است، حیات طیبه نیز شهود حقتعالی و سیر در تجلیات انوار الهی و سبک زندگی جدید نورانی برای آدمی میگردد و بیگمان این حیات برتر از حیات حیوانی مشترک بین انسان و حیوان است و آثاری که قرآن برای آن بیان کرده، بسیار بالاتر از اثرهای حیات مادی و عادی است. صاحب این حیات طیب، مستغرق در نعمات معنوی است. حقایق را میبیند و در خود عزت و کرامت مییابد، زیرا به معدن عظمت متصل شده است» (جوادی آملی، 1383، 2: 163-162).
درحقیقت طبق این آیه شریفه که با صراحت بهحیات طیبه اشاره کرده است، گویی بین انسان و پروردگار جهانیان عهد و پیمانی است که پاسداشت آن درهای معنوی را میگشاید و آدمی را بهحیات طیبه و سبک زندگی نوین رهنمون میکند. مفسران در تفسیر حیات طیبه در این آیه، دیدگاههای متعددی را مطرح کردهاند. از نظر مطهری، «حیات طیبه و معنوی مختص آخرت نیست، بلکه با تحقق شرایط در همین عالم حاصل میشود؛ زیرا از آنجا که ایمان و عمل صالح از امور معنویای هستند که در همین عالم تحقق مییابند، حیات طیبه مترتب بر ایمان و عمل صالح نیز در همین عالم محقق میشود» (مطهری، 1368، 22: 89). امام خمینی (ره); دراینباره میفرماید: «اگر کسی با عمل توانست این قیود را بشکند و عملها را بهعمل صالح واحد برگرداند و اوراد را به ورد واحد ارجاع دهد، فَلَنُحیِییَنَّهُ حَیاةً طَیِّبَةً. اینجاست که خداوند میفرماید: این عامل بهعمل صالح را به زندگی طیب و طاهر زنده میکنیم، نه اینکه گمان کنی چنین کسی در این عالم در زندگی طیب و طاهر نیست، بلکه اگر عمل صالح شد، در این عالم زندگی طیب و طاهر پیدا میکند» (امام خمینی، 1381، 3: 465). برخی از دیگر مفسران، «حیات طیبه را حیات بهشتی میدانند که مرگ ندارد و فقر و بیماری در آن نیست» (فخررازی، 20: 113) و برخی دیگر «حیات طیبه را رزق و روزی حلال، زندگی شرافتمندانه همراه با قناعت و خشنودی، بهشت پرطراوت و زندگی خوش در آنجا و زندگی خوشبختانه در بهشت برزخی تفسیر کردهاند» (طبری، 1333، 7: 734-735). در هر حال بهنظر میرسد، موارد یادشده بخشی از واقعیت حیات طیبه موردنظر قرآن را بیان کرده و تمام واقعیت نیست و آنچه مسلم است، این است که حیات طیبه هم حیات اخروی میتواند باشد و هم حیات دنیوی و ظهور و بروز مرتبهای از آن برای پرهیزگاری که عمل صالح انجام میدهد، واقعیتی است انکارنکردنی؛ بنابراین بایست گفت «مفهوم حیات طیبه آنچنان وسیع و گسترده است که همه اینها و غیر اینها را در برمیگیرد. درحقیقت سبک زندگی قرآنی سبکی است منزه از هر نظر و پاکیزه از همه آلودگیها، ظلمها و خیانتها، عداوتها، اسارتها و ذلتها و انواع نگرانیها و هرگونه چیزی که آب زلال زندگی را در کام انسان ناگوار میکند» (مکارم شیرازی، 1369، 11: 394). پس میتوان نتیجه گرفت اگر ایمان همراه با عمل صالح شود، حیات طیبه را به بار مینشاند؛ بهعبارتی تحقق زندگی با آرامش، امنیت، رفاه، صلح، محبت، دوستی، تعادل و مفاهیم سازنده انسانی که این همان سبک زندگی مدنظر قرآن است.
سبک زندگی از منظر ائمه اطهار علیهم السلام
مبحث سبک زندگی در دین مقدس اسلام از سابقهای 1400 ساله برخوردار است و با نامهای گوناگون از آن یاد شده و روایات متعددی از پیامبر اکرم (ص) و امامان معصوم (علیهم السلام) درباره زندگی باسعادت، زندگی صالحانه و تشویق مسلمین به رعایت دستورات دینی در کلیه مراحل زندگی در منابع اسلامی موجود است. از اسناد روایی درباره سبک زندگی صحیح، خطبه 193 نهجالبلاغه است، بهطوری که چندین فراز از این خطبه به تبیین سبک زندگی متقین میپردازد. اولین وصف متقین در این خطبه این است که به صواب سخن میگویند (مَنطِقُهُمُ الصَّوابُ) این عبارت سبک و شیوه سخن گفتن متقین را مشخص میکند. دومین صفتی که حضرت برای متقین بیان کرده، این است که لباسی میانه بر تن میکنند (وَ مَلبَسُهُمُ الاِقتِصادُ). این فراز به پوشش صحیح متقین اشاره کرده است که از مصادیق مهم در سبک زندگی است. صفت بعدی که درباره متقین آورده شده است، تواضع آنان است (وَ مَشیُهُمُ التَّواضُعُ)؛ یعنی متقین رفتار و منش متواضعانه دارند که این تنها مختص به تواضع در راه رفتن آنها نیست، بلکه با سایر رفتارهای آنها نیز همراه است. ویژگی بعدی که در سبک زندگی آنان مورد توجه قرارگرفته، در مورد چشم فروبستن از حرام است (غَضُّوا اَبصارَهُم عمّا حَرَّمَ اللّهُ عَلَیهِم)؛ این عبارت بیانگر آن است که متقین هنگام مواجهه با آنچه خداوند حرام کرده، چشمان خود را نگه میدارند و از دیدن امتناع میورزند. در فراز بعدی بهگوش سپردن به دانش سودمند، توسط متقین اشاره شده است (وَ وَقَفُوا اَسماعَهُم عَلَی العِلمِ النّافِعِ لَهُم)؛ گویی این فراز بیانگر این است که انسانهای باتقوا گوشهای خود را وقف مطالب مفید میکنند و به هر چیزی گوش نمیسپارند. این فرازها شمهای از زیستن به سبک ائمه اطهار: و بهتبع آن قرآن را بهوصف کشیده است. در دیگر جایی امام علی علیه السلام درباره برنامه زندگی سعادتمندانه به فرزندش امام حسن علیه السلام میفرماید: «فرزندم، پرهیزگار در فعالیتهای خود بایست سه زمان را قرار دهد، زمانیکه در آن با خدا مناجات میکند، زمانیکه در آن بهحساب کشی از نفس میپردازد و زمانیکه آن را برای لذت حلال و آراستگی خود خالی کند و مؤمن را گریزی نیست که در سه کار حضور داشته باشد: اصلاح امور معاش، گام برداشتن برای آخرت یا لذتهای حلال» (ابنشعبه حرانی، 1404، 1: 11).
بایست گفت علاوه بر روایاتی که از ائمه معصومین: درباره تبیین سبک زندگی صحیح وجود دارد، روایاتی هم از این بزرگواران به مذمت و دوری از سبک زندگی نامناسب و پرهیز از تشبه به کفار اشاره میکنند، از آن جمله به این روایت میتوان اشاره کرد که امام صادق علیه السلام با نقل از اجدادشان در حدیثی قدسی از زبان خداوند متعال میفرمایند: «بندگان من، لباس دشمنان مرا نپوشید و غذای دشمنان مرا نخورید و از همشکلی (سبک زندگی) با دشمنان من بپرهیزید، وگرنه شما نیز مانند آنها، دشمن من خواهید شد» (حر عاملی، 1368: 1957). با صراحت میتوان گفت: شیوه و روش زندگی صحیح در کلام و سیره پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم و ائمه معصومین: یکسره مشهود است، بهگونهای که اگر در سبک زندگی این بزرگواران عمیق شویم، بهترین راه برای رسیدن به سبک زندگی ایدهآل را در اختیار خواهیم داشت.
سبک زندگی از دیدگاه اندیشمندان
واژه سنت یا سبک زندگی که در ابتدا توسط مسلمانان و از روش زندگی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم گرفته شده بود، در سال 1929 میلادی توسط آلفرد آدلر در غرب بازیابی شد و نسبت به رویکردهایی که در علوماجتماعی، جامعهشناسی و مردمشناسی بدان پرداختهشده بود، تعاریف متفاوتی یافت (مهدوی کنی، 1387). این واژه بهتدریج در جامعهشناسی و روانشناسی و بهدنبال آن در دیگر حوزههای علومانسانی رواج پیدا کرد و بهشکل فزاینده مورد توجه محققان و اندیشمندان قرار گرفت. بهطوری که امروزه، «سبک زندگی در مرز تبدیلشدن به یک دانش است و شاید بیراه نباشد که بگوییم هماکنون به دانش تبدیلشده است، در جوامع غربی رشتههای مختلفی را مییابیم که هرکدام از آنها بخشی از مفاد و سرفصلهای مبحث سبک زندگی را در خود جای دادهاند. ازاینرو دور نیست که سبک زندگی را بهعنوان دانش مستقلی معرفی کنند و از پراکندگی در میان دانشهای مختلف رها کند» (مهدیزاده، 1390: 104-103). در ایران نیز با توجه به اهمیت سبک زندگی و پافشاریهای مقام معظم رهبری دراینباره، باعث شد تا متفکران و صاحبنظران به این مبحث توجه ویژه کنند و از دیدگاههای مختلف به بررسی آن بپردازند و آن را در حوزه علومانسانی بیشتر موردعنایت قرار دهند. بنابراین «این مفهوم از کلیدیترین مفاهیم در علوماجتماعی و انسانی است که بهتدریج همان جایگاهی را یافته که دهههای پیش مفاهیمی، مانند طبقه و منزلت اجتماعی دارا بودند و میتواند به نحو دقیقتری گویای واقعیت پیچیده رفتارها و نگرشهای جامعه امروزی باشد و حتی برخی از اندیشمندان، بهکارگیری آن بهجای مفاهیم فراگیری، همچون قومیت و ملیت را مطرح کردهاند» (حاجیانی، 1391: 8-7).
در دیدگاه اندیشمندان، سبک زندگی مفهوم یا ساختاری کلی است و در تمامی محدودههای مختلف زندگی میتواند کاربرد داشته باشد. «این مفهوم بیشتر برای بیان روش زندگی مردم بهکار میرود و منعکسکننده طیف کاملی از ارزشها، عقاید و فعالیتهای اجتماعی است» (ازکیا و حسینی رودبارکی، 1386: 241). به دیگر بیان «سبک زندگی اموری را شامل میشود که به زندگی انسان اعم از بعد فردی و اجتماعی، مادی و معنوی او مربوط میشود؛ اموری نظیر بینشها (ادراکها و معتقدات) و گرایشها (ارزشها، تمایلات و ترجیحات) که اموری ذهنی و درونی هستند و امور بیرونی اعم از اعمال هوشیارانه و ناهوشیارانه، حالات و وضعیت جسمی، فرهنگ، فعالیتهای اقتصادی، موقعیتهای اجتماعی و …[2]». درحقیقت برای تعریف سبک زندگی به متن و زمینههایی بایست پرداخت که مفهوم سبک زندگی در آنها بهکار میرود. بایست گفت سبک زندگی مفهومی گسترده است و هر صاحبنظری با توجه به رویکردهای نظری، حوزه تخصصی و دغدغهها و شرایط اجتماعی و فرهنگی زمان خویش، تعاریف و شاخصههایی را با تمرکز بر وجه یا وجوهی از این مفهوم چندبعدی عرضه کرده است.
باوجود دیدگاههای متفاوت در زمینه سبک زندگی، محققان درباره برخی ویژگیهای تحقق سبک زندگی در یک جامعه اتفاق نظر دارند: 1. ترجیحات افراد در زندگی روزمره دارای سبک هستند؛ 2. سبک زندگی هم وجه فردی و هم وجه گروهی دارد، اما اعضای یک گروه سبک زندگی با یکدیگر تعامل همیشگی و پایداری ندارند؛ 3. سبک زندگی، شامل آنگونه رفتارهایی نمیشود که مردم حق انتخاب بدیلی برای آنها ندارند (فاضلی، 1382: 82-81). کموبیش میتوان نتیجه گرفت در تعریف سبک زندگی، دو مفهوم نهفته است که هر دو مفهوم نیز به واژه سبک باز میگردد: اول، مفهوم وحدت و دوم، مفهوم تمایز. به این معنی که سبک زندگی شامل مجموعهای از عناصر است که بهشکل نظاممند با یکدیگر مرتبط بوده و یک مجموعه کل را بهوجود میآورند. همین وحدت، هماهنگی و نظاممندی این مجموعه را از مجموعههای دیگر متمایز میکند. وجود کلماتی چون الگو، نظاممندی، کلیت، هویت و تمایز در تعاریف نشانگر همین مطلب است (مهدویکنی، 1386). درحقیقت میتوان گفت «سبک زندگی یک نظامواره و سیستم خاص زندگی است که به فرد، خانواده یا جامعه، هویتی خاص میبخشد. این نظام واره، هندسه کلی رفتار بیرونی و جوارحی است و افراد، خانوادهها و جوامع را از هم متمایز میکند. سبک زندگی از این حیث مجموعهای کموبیش جامع و منسجم از عملکردهای روزمره یک فرد است که نه تنها برآورده حاجات و نیازهای مادی و معنوی وی است، بلکه روایت خاصی را در برابر دیگران مجسم میکند که وی برای هویت شخصی خویش برمیگزیند. درواقع رفتارهای ساده و جلوههای ظاهری ما هنگامیکه بهشکل یکپارچه در نظر گرفته میشود، سبک زندگی ما را رقم میزند. مصرف، معاشرت، لباس پوشیدن، حرف زدن، تفریح، اوقات فراغت، آرایش ظاهری، طرز خوراک، معماری شهر و بازار و منازل، دکوراسیون منزل و امثال آن در بستهای کامل از سبک زندگی ما قرار دارند. این جلوههای رفتاری، ظهور خارجی شخصیت ما در محیط زندگی و نشانی از عقاید، باورها، ارزشها و علاقههای ما است و ترکیب آنها ترکیب شخصیت فردی و اجتماعی ما را مینمایاند» (شریفی، 1392: 28-27). «سبک زندگی شامل نظام ارتباطی، نظام معیشتی، تفریح و شیوههای گذراندن اوقات فراغت، الگوی خرید و مصرف، توجه به مد، جلوههای عینی منزلت، استفاده از محصولات تکنولوژیک، نحوه استفاده از صنایع فرهنگی، نقاط تمرکز علاقهمندی در فرهنگ، مانند دین، خانواده، میهن، هنر، ورزش و امثال آن میشود» (مهدویکنی، 1386: 78).
به دیگر تعبیر بر اساس ادبیات موجود، ابعاد سبک زندگی شامل موارد زیر است: «عقاید، باورها، ارزشها و گرایشهای اجتماعی، استفاده از کالاها، خدمات و شیوههای بهکارگیری آنها بهویژه موسیقی و رسانه، الگوی تغذیه، الگوی بدن، آرایش، ورزش، بهداشت سلامت، الگوی گذراندن اوقات فراغت و بازی و تفریح، الگوی پوشش، شیوه تعاملات و روابط اجتماعی، آداب معاشرت، شیوه گفتار و ادبیات، رفتار محیطزیستی، شیوه هویتسازی و چگونگی معرفی خود، الگوی ازدواج و همسرگزینی، روابط زناشویی و روشهای تربیتی، کیفیت مشارکتهای اجتماعی و مدنی، داراییهای فرهنگی (کتاب، اثاثیه، تزیینهای منزل و …) و علایق هنری. البته بایست توجه کرد، ارتباط منسجم میان عناصر و ابعاد انواع سبکهای زندگی متفاوت است و بین آنها روابطی از گونه همسازی (فقدان انسجام) دیده میشود»(فاضلی، 1382: 91). بهگونهایکه «در سبک زندگی غرب تنها قالب در نظر گرفته میشود، در حالی که سبک زندگی اسلامی قالب و محتواست؛ ظاهر و باطن زندگی است. درحقیقت سبک زندگی عبارت است از اول، نگاه به زندگی و عالم هستی (افکار و عقاید)؛ دوم، احساس نسبت به زندگی که همان حب و بغض ما است، نسبت به افراد و افعال و اشیا؛ سوم، سبک زندگی یعنی برنامهها و روشها و رفتارهای ما» (حقشناس، 1393: 18).
ویژگیهای سبک زندگی
برای دریافت بهتر مفهوم سبک زندگی، به تبیین ویژگیهای آن پرداخته میشود:
نخست: سبک زندگی ترکیبی از صورت (سبک) و معنا (زندگی) است. رفتاری برآمده از باورها و پسندها و مبتنی بر دیدگاهی مصرح و آگاهانه یا غیرمصرح و نیمه خودآگاه در فلسفه حیات است. سبک زندگی را نمیتوان از باورها و ارزشها بریده دانست، ظواهر زندگی حاصل آن باورها و پسندها است؛
دوم: مجموعه عناصر زندگی هنگامی به سبک زندگی تبدیل میشوند که به حد نصاب انسجام و همبستگی رسیده و همخوانی و تناسب داشته باشند. مجموعهای درهم از چندین نوع منطق و مدل سبک زندگی نیست؛ برای نمونه نظام ارتباطی بایست با نظام معیشتی، نظام اعتقادی، نظام فرهنگی و نظام مصرف تناسب داشته باشد. این تناسب بایست مقداری پایدار بماند. انسجام موقتی که تحتتأثیر جو اجتماعی بسیار سریع از بین رود، سبک زندگی را پدید نمیآورد؛
سوم: در پدید آمدن سبک زندگی بیشتر عناصر، اختیاری است. اگر فردی در یک اردوگاه کار اجباری یا در اسارت و تحتفشار بیرونی، مجبور به رفتار بر اساس نوع خاصی از زیستن شود، سبک زندگی ندارد. سبک زندگی بایست انتخاب شود و شخص فعالانه در تعریف و چینش و معماری آن بر اساس نظام اعتقادی و ارزشهایش مشارکت داشته باشد. اگرچه رسانهها پیوسته تصویرهای جدید سبک زندگی را منتشر میکنند و ذهنها و دلها را برای انتخاب آن برمیانگیزند.
چهارم: سبک زندگی ایجادکردنی و تغییرپذیر است، زیرا نوعی انتخاب شخصی، آیین فردی و طراحی است که میتوان آن را نقد. اگرچه شرایط اجتماعی ممکن است، تغییر و تحول در سبک زندگی را بسیار دشوار گرداند؛
پنجم: جز در دوران کودکی که هنوز شخصیت فرد بهدرستی شکل نگرفته است، نمیتوان انسانی را بدون آداب یا سبک زندگی تصور کرد. ما اگر شکل خاصی از زندگی را بااراده و اختیار خود انتخاب نکنیم، ناخودآگاه در قالبهای تعین یافته محیط و جامعه قرار میگیریم. بنابراین چه خوب است که آگاهانه و از سر اختیار شکل زندگی خود را تعیین کنیم و اجازه ندهیم، شرایط محیطی رنگ شخصیت ما را عوض کند؛
ششم: سبک زندگی به نوعی هویت اجتماعی ختم میشود. پدیدارشناسان فرهنگی اصرار میکنند که سبک زندگی برای افراد شخصیت میسازد؛ یعنی فرد کلاس هویتی خود را با نوع ارتباطات، نوع شغل، سبد مصرفی و سایر ظواهر انتخابی خود، معرفی میکند. از دیگر سوی، فرد بر اساس سبک زندگی آرامآرام به رفتارهایی عادت میکند و از درون شکل میگیرد. این موضوع باعث میشود که نظام ارزشی خاصی نیز برایش درونی شود. تجزیهوتحلیل ما هم از شخصیت و هویت دیگران تا اندازهای به همین ظواهر وابسته است (از کوزه همان برون تراود که در اوست)؛
هفتم: در سطح کلان اجتماعی، سبک زندگی همگرایی و واگرایی پدید میآورد. اشخاصیکه سالها مانند هم زیستهاند، آرامآرام مانند همفکر میکنند و حساسیتها و علاقههایی مشترک خواهند داشت. این همگرایی از پیش تعریفشده به موضعگیریها و قضاوتهای اجتماعی فرهنگی و اخلاقی یکسان خواهد رسید و یکقطب همنوا یا قدرت اجتماعی پنهان تشکیل خواهد داد (شریفی، 1392: 31-29).
حال که شمهای از ویژگیهای سبک زندگی مورد بررسی قرار گرفت، به اهمیت جایگاه آن در زندگی بهتر میتوان پی برد. سبک زندگی جزئی از تاروپود زندگی هرشخصی است و همگان مانند هوای تنفس از صبح تا شام درگیر مسائل مختلف آن هستند و این مطلب به قشر خاصی از انسانها تعلق ندارد. مقام معظم رهبری در این زمینه میفرمایند: ما اگر از منظر معنویت نگاه کنیم که هدف انسان رستگاری، فلاح و نجات است بایست به سبک زندگی اهمیت دهیم اگر به معنویت و رستگاری معنوی هم اعتقاد نداشته باشیم، برای برخورداری از زندگی راحت، دارای امنیت روانی و اخلاقی باز پرداختن به سبک زندگی مهم است. بایست گفت سبک زندگی میتواند، انسان را به تعالی و یا سقوط در تباهی سوق دهد، بهگونهایکه انتخاب سبکهای مختلف زندگی در مواردی رشد و پیشرفتهای علمی، اقتصادی و فرهنگی را بهدنبال داشته است و در مواردی دیگر منجر به ظهور و بروز بسیاری از آسیبهای اعتقادی، اخلاقی و اجتماعی در سطح جوامع گردیده است که ریشه این آسیبها را بایستی در سبک زندگی غیرالهی جستوجو کرد. فرقه ضاله و انحرافی و در بعد کلان استکبار جهانی کمر همت بسته تا از طریق سبک زندگی به استعمار و استثمار ملتها بهویژه ملتهای مسلمان و شیعیان دست یابد. بنبراین شناخت ژرف و عمیق انواع سبکهای زندگی و انتخاب بهترین آنها که مطابق با فطرت و طبیعت انسانی باشد از ضرورتهای پیشروی هر جامعه انسانی است که بحث از آن مقالهای جداگانه را میطلبد.
نتیجهگیری
سبک زندگی در دهههای اخیر از مفاهیم اساسی در حوزهی علومانسانی بوده است. این مفهوم از زوایای مختلف مورد بررسی قرارگرفته و از دیدگاه صاحبنظران، مجموعهای از طرز تلقیها، ارزشها، شیوههای رفتار، حالتها و سلیقهها را تشکیل میدهد. سبک زندگی معنایی است که بهروش خاصی از زندگی یک فرد یا جامعه میپردازد و اثرپذیر از جهانبینی و ارزشهای حاکم بر آن فرد و جامعه است. هر دین یا مکتب بشری با توجه به رویکردهای نظری، جهانبینی و ارزشها و شرایط اجتماعی و فرهنگی زمان خویش، تعاریف و شاخصههایی را با تمرکز بر وجه یا وجوهی از این مفهوم چندبعدی ارائه کرده است. ازاینرو سبک زندگی از منظر جهانبینی قرآنی و الهی، سبکی است منزه از هر نظر و پاکیزه از همه آلودگیها و هرگونه چیزی که آب زلال زندگی را در کام انسان ناگوار میسازد و هنگامیکه ایمان همراه با عمل صالح شود، آن را به بار مینشاند که از آن بهعنوان حیات طیبه یاد شده است. اگرچه تنها یکبار در قرآن بهصراحت از حیات طیبه سخن بهمیان آمده است، اما در جایجای قرآن اشارات بسیاری به آن شده است که میتوان در میان مؤلفههایی به آن دست یافت که قرآن برای یک زندگی سالم معرفی کرده است. این مفهوم از منظر ائمه اطهار علیهم السلام نیز چیزی متفاوت از دیدگاه قرآن نیست؛ بهگونهایکه شیوه و روش زندگی صحیح در کلام و سیره پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم و ائمه معصومین علیهم السلام یکسره مشهود است و اگر در سبک زندگی این بزرگواران عمیق شویم، بهترین راه برای رسیدن به سبک زندگی ایدهآل و قرآنی را در اختیار خواهیم داشت. با نگاه اجمالی بر دیدگاههای اندیشمندان میتوان گفت، سبک زندگی یک نظام واره و سیستم خاص زندگی است که به فرد، خانواده یا جامعه، هویتی خاص میبخشد؛ بنابراین با توجه به ویژگیهای سبک زندگی که بیان گردید، برای اصلاح یا ساخت یک سبک زندگی با توجه به جهانبینی و ارزشهای حاکم بر فرد و جامعه، بایست اقدام گردد.