منظور از توسعه (ترقی) در جهان امروز، صرفا توسعه اقتصادی با معیارها و موازینی خاص است و اگر گاهی سخن از توسعه فرهنگی به میان بیاید مقصود فرهنگی است که در خدمت توسعه اقتصادی قرار دارد.
مثلا وقتی سخن از آموزش گفته میشود، منظور آموزش متد و ابزار توسعه در همان وجه خاص است نه چیز دیگر.
منظور از توسعه، ایجاد فراخی و رفاه بیشتر در زندگی مادی انسان و پیشبرد او در جهت تمتع هرچه بیشتر از مواهب طبیعی است.
دو تصویری که در غرب برای تفهیم ضرورت توسعه برای انسان میسازند بدین صورت است: تصویر اول: جامعه انسانی با محیط های روستایی و کثیف، بدون بهداشت و لوازم اولیه زندگی، در جنگ با عوامل ناسازگار طبیعی مثل سیل، قحطی و اسیر امراضی مثل مالاریا، سل، سیاهزخم، همراه با فقر غذایی و بیسوادی و جهالت و بر سبیل خرافهپرستی به سر میبرند.
تصویر دوم: در شهری صنعتی و نیمه صنعتی، برخوردار از بهداشت و ارتباط فردی و جمعی، غلبه بر طبیعت، در وضعیتی مطلوب که برطبق بیان آمارهای رسمی مرگ و میر در آن به حداقل رسیده و دیگر نشانی از مالاریا، سل، تراخم، سیاهزخم و فقر ویتامین بر جای نمانده، متکی به نفس، هوشیار و آگاه و در جهانی که همه قوانین و علل حوادث آن را میشناسند .
مسلما دومی بهتر است. این مقایسه اصلا از ریشه غلط است چرا که در این قیاس وجوه مقایسه کاملا مغرضانه انتخاب شده است. در تصویراول، جامعهای تجسم شده که هرچند روستایی و طبیعی است اما از آرمانهای حیاتی اسلام و احکام آن به طور کامل دور افتاده است.
حال تصویر دوم، کاملا خیالی و غیرواقعی است از جامعه ای صنعتی و ایدهآل که پارامترهای عدم اعتدالروانی، فساد جنسی و اخلاقی، نابودی عواطف و احساسات بشری، آلودگیهای مرگبار رادیواکتیو و جنگ دائمی، کفر و شرک و لامذهبی، از مجموعه آن پاک شده است.
معنای توسعه با مفهوم تکامل و تعالی در اسلام انطباق ندارد. مفهوم تکامل و تعالی در قرآن اصالتا به ابعاد روحانی و معنوی وجود بشر است و این تکامل روحانی نه این است که ضرورتا با توسعه مادی بشر ملازمه داشته باشد، بلکه برعکس، ثروت و استقلال در قناعت است و صحت در اعتدال و پرهیز از تمتع، تعالی در از خودگذشتگی و ایثار و سلامت نفس در غلبه بر امیال نفسانی و شهوات نفس اماره بالسوء.
منتهای حرکت تکاملی انسان و جهان و تاریخ در قرآن، الله است و در قرآن کریم با تعبیراتی گوناگون همچون (الیربک المنتهی( – )الی الله مصیر( – )ان الی ربک الرجعی( – )الیه راجعون- ) و … بیان شده است.
تکامل و تعالی در معارف اسلام به یک حرکت همه جانبه که در آن بعد فرهنگی و معنوی دارای اصالت است بر میگردد و حال آنکه در غرب تکامل به تطور انسان از صورتهای پستتر حیوانی به صورتهای تکامل یافته اطلاق میشود.
حرکت به سوی تکامل و تعالی در اسلام لزوما به توسعه مادی و اقتصادی همراه نیست و بلکه بالعکس، تعالی معنوی با قناعت و زهد و مصرف کمتر و … ملازمه دارد.
البته این سخن بدین معنا نیست که توسعه اقتصادی مخالف تکامل است، اما ضرورتا این نیست که بشر برای تکامل (به معنای وسیع آن در اسلام) ناچار از توسعه اقتصادی باشد. اگر حکومت اسلامی میخواهد برای رشد و تکامل انسان برنامهریزی کند اصالتا باید به ابعاد معنوی و روحانی وجود بشر توجه پیدا کند و در مرحله اول موانعی را که راه تعالی روحانی بشر به سوی خدا را سد کردهاند از سر راه بردارد و از جمله این موانع فقر مادی است.
بنابراین، اولا توجه به از بین بردن فقر مادی امری تبعی است نه اصلی و ثانیا هدف از آن دستیابی به عدالت اجتماعی است نه توسعه.
وظیفه اصلی حکومت اسلامی اصلا تزکیه و تعلیم اجتماع است، اما چون فقر و فقدان عدالت اجتماعی مانعی عظیم در برابر این هدف اصلی است، بالتبع، به تعالی معنوی جامعهبرنامهریزی میکند.
در نتیجه، آموزش و فرهنگ در خدمت رفع محرومیتها و از بین بردن فقر قرار نمیگیرد. بلکه مبارزه با فقر در خدمت اعتلای معنوی و فرهنگی است. اگر مبارزه با فقر مادی به عنوان محور و اصل اتخاذ شود، آن گاه آموزش و فرهنگ نیز به عنوان امور تبعی در خدمت آن قرار خواهند گرفت؛ اما اگراعتلای فرهنگی (یعنی تزکیه و تعلیم) محور واصل قرار گیرد، آن گاه مبارزه با فقر به عنوان امری تبعی و مانعی بر سر راه تکامل و تعالی معنوی لحاظ خواهد شد. هدف حکومت اسلامی در مبارزه با فقر، دستیابی به عدالت اجتماعی است نه توسعه.
منبع: روزنامه رسالت
نویسنده : اباذر تقیپور