نویسنده
- نجف لک زایی
استادیار گروه علوم سیاسی دانشگاه باقرالعلوم قم
چکیده
حکمت سیاسی متعالیه، مکتبی خدامحور است. در این مکتب، خداوند متعال، حضور جدی و اصلی در متن زندگی فردی و اجتماعی دارد. عناصر جدی هستی در این تفکر عبارتنداز: خدا، انسان و طبیعت.
نظریة دولت هادی، برآمده از مکتبی غایتدار و هدفمحور است. در این تفکر، همة عناصر فکری و عملی به سوی خدا، قیامت و خیر و سعادت و تکامل انسان، تنظیم میشوند. «خیر»، چیزی است که انسان را به خدا برساند. هرکس به خدا نزدیکتر است، می-تواند سکاندار جامعه و رهبر و هادی آن باشد. از اینرو با توجه به شاخصهای پیشگفته، نظام سیاسی مورد نظر این دیدگاه، نظامی دینی است که در عصر رسالت پیامبر، در عصر امامت امام معصوم و در عصر غیبت، حکیم مجتهد عارف در رأس آن است.
در این مقاله، همچنین بر این نکته، تأکید شده است که اگر یاری مردم نباشد، رهبر الهی در عرصة رهبری نمیتواند به وظایف خود عمل کند. بنابراین، الگوی پیشنهادی این مکتب برای نظام سیاسی، مبتنی بر حضور دین در متن جامعه است که در آن رهبر نیز همچون سایر مردم، موظّف است براساس قوانین الهی، اقدام کند.
نظریة دولت هادی، برآمده از مکتبی غایتدار و هدفمحور است. در این تفکر، همة عناصر فکری و عملی به سوی خدا، قیامت و خیر و سعادت و تکامل انسان، تنظیم میشوند. «خیر»، چیزی است که انسان را به خدا برساند. هرکس به خدا نزدیکتر است، می-تواند سکاندار جامعه و رهبر و هادی آن باشد. از اینرو با توجه به شاخصهای پیشگفته، نظام سیاسی مورد نظر این دیدگاه، نظامی دینی است که در عصر رسالت پیامبر، در عصر امامت امام معصوم و در عصر غیبت، حکیم مجتهد عارف در رأس آن است.
در این مقاله، همچنین بر این نکته، تأکید شده است که اگر یاری مردم نباشد، رهبر الهی در عرصة رهبری نمیتواند به وظایف خود عمل کند. بنابراین، الگوی پیشنهادی این مکتب برای نظام سیاسی، مبتنی بر حضور دین در متن جامعه است که در آن رهبر نیز همچون سایر مردم، موظّف است براساس قوانین الهی، اقدام کند.