جان لاک و مسئله فهم انسانی

0
59

جان لاک، فیلسوف و سیاستمدار انگلیسی است که بیشتر به سبب نظریه‌ های سیاسی‌ اش در باب نهضت آزادیخواهی و تکمیل پژوهش قرارداد اجتماعی هابز شهرت دارد. وی با خلق دو رساله حکومت توانست با توجه به تحولات اجتماعی، سیاسی و اقتصادی انگلستان قرن هفدهم، پیوند همه فهم و نسبتاً مستحکمی را در روابط میان فرد و دولت برقرار سازد. لاک وارث وضعیتی از قرارداد میان دو حوزه دین و دولت نیز بود که با اصلاح دین از آموزه ‌های لوتر و کالون آغاز شده بود که به تدریج در موج دوم و سوم خود تحت عنوان پیوریتنیسم و پرسبیترینیسم به جنبش درآمد. لاک در رساله دوم حکومت، این مسئله را بیان می کند که دیگر نباید دنبال انسان صالح بگردیم، بلکه باید قوانین حکومت را تدوین کنیم. تا زمان لاک، اکثر نظریه پردازان برای حکومت به دنبال فرد صالح بودند و اعتقاد داشتند که فقط انسان درستکار می تواند عادلانه حکومت نماید، اما لاک با ذکر اصل خطا پذیری انسان ‌ها، چنین جستجویی را برای برقراری حکومت بیهوده و بی نتیجه عنوان کرد. از دید لاک، سیاست، فرایندی است که حتی افراد صالح را نیز فاسد می کند. لذا لاک بر آن شد تا برای حفظ آزادی، جان و مال مردم، قدرت سیاسی را به مردم اعطا کرده و راه هر گونه سلطه و استبداد را که وی از عوامل تباهی و فساد انگلستان می دانست، مسدود نماید.
از مطالعه آثار دوره جوانی لاک به این نتیجه می رسیم که وی در دوران جوانی تا حد زیادی تحت تأثیر فلسفه سیاسی هابز قرار داشت. اما با دقت در نظرات و تألیفات بعدی وی،می توان تغییرات عمده روش شناسی سیاسی وی بخصوص در پیوند میان اخلاق، مذهب و سیاست پی برد. کتاب نامه‌ای در باب تساهل لاک در سال 1689 به چاپ رسید. دو کتاب مهم ‌تر او، یعنی دو رساله حکومت و جستار در باب فاهمه انسانی نیز یکی پس از دیگری به چاپ رسید. لاک در سال 1693 با ورود به عرصه آموزش، “تأملاتی در باب آموزش” را تدوین کرد. سپس در سال 1695 کتاب دیگری را با عنوان معقول بودن مسیحیت به طبع رساند و بالاخره در اواخر عمر نیز نگارش کتابی با موضوع چگونگی هدایت قوای فاهمه را برای طرح تحقیقاتی خود برگزیده بود، که با مرگش ناتمام ماند.
اصول پایه ‌ای و گزاره ‌های مبنایی لاک از انسان و جهان در کتاب جستار در باب فاهمه انسانی تعریف شده است. لاک در این کتاب سعی داشت تا به خواننده بفهماند که “در فکر هیچ گونه اصول ذاتی و جبلی وجود ندارد.” او در جستار ضمن نقد مطلق گرایی، اظهار کرده که: درون بدن عقاید آن چنان در اذهان رسوخ کرده که به نظر می رسد اساساً “اصلی مسلم ‌تر از آن” وجود ندارد. لاک برای تبیین این نظریه، و آنچه به نظر او ارتباطی به زندگی در کره خاک ندارد، حجیت و دلیلی ارائه نداده است. او می گفت که بر فرض که چنین اصول مسلمی وجود داشته باشند، “بایستی ناشناخته باشد؛” وضعیتی که معمولاً با اهرام قدرت و سلطه دستگاه سیاست بر آن، به سوی خرافه و افسانه گرایش می یابد.
لاک در سراسر کتاب اول به خرافه زدایی از ذهن مشغول است. او می گوید که انسان‌ ها غالباً مجموعه ‌ای از مبانی فکری را که مقبولیت بیشتری دارد به منزله برهانی برای فطری و ذاتی بودن آنها گرفته، دیگر درباره آن حقایق و اینکه آیا خود آنها هم قابل پرسش و بحث هستند، فکر نمی کنند. اما اگر همان مسئله و یا حتی مفاهیم به ظاهر ساده را، پیش روی کودکان و یا
عوام‌الناس که اذهان دست نخورده و پاک ‌تری دارند قرار دهند، معلوم می شود که مسائل به ظاهر بدیهی، چندان هم ساده و روشن نیستند. برای فهم مسئله کافی است به اخلاقیات، آداب و رسوم و حتی مذاهب ملل و اقوام دیگر در این زمینه توجه کرد تا معلوم شود که مسائلی چون اصرار اخلاقی‌و دینداری که معمولاً از آنها به عنوان اصل یاد می وشد مبهم و متغیرند. بنابراین وی نتیجه می‌گیرد که در حافظه، هیچ گونه اعتقادات فطری یا ذاتی وجود ندارد. لاک قصد داشت تا نشان دهد که این عقاید بر مفاهیمی کاملاً انتزاعی بنا شده‌اند و به گونه‌ای هستند که تا در مواجهه با تجربیات قرار نگیرند، به پویایی نمی‌رسند.جستجو در جستار ردپایی از ادعای لاک مبنی بر پیشین یا پسین بودن ذهن نشان نمی دهد. در واقع، نظریه پیشین بودن ذهن و اینکه قوه فاهمه نزد لاک همچون لوح سفید است، نظریه‌‌ای است که برخی از محققین لاک شناس از مضمون جستار برداشت کرده‌اند؛ برداشتی کاملاً تجربه‌ گرایانه، که اساساً به دلیل زیرساخت‌های اخلاقی که لاک در فلسفه سیاسی خود بنا می کند، نه تنها جستار بلکه فلسفه سیاسی او را هم با تناقضی درونی مواجه می سازد. البته لاک در مقالات اولیه خود در زمینه قوانین طبیعی چنین گفته است: “نوزادان در هنگام تولد با اذهان خالی متولد می شوند.”لاک در فلسفه زبان نیز همین حدود را برای ایجاد عقل ارتباطی و برای فلسفه سیاسی خویش استفاده می کند. او زبان را موهبتی الهی و وسیله‌ای برای برقراری ارتباط میان انواع بشری دانسته است. و سعی می کند تا نشان دهد که کلمات نمی توانند روشنگر معنی مورد نظر ما باشند، زیرا هر کلمه در ذهن هر کس معنای خاص خود را دارد.کتاب حکومت لاک، فقط می تواند در زمینه روش سیاسی و حکومتی انگلستان مورد استفاده قرار گیرد، چرا که با توجه به تاریخچه تحولات اجتماعی، سیاسی و اقتصادی انگلستان نگاشته شده است. از سوی دیگر، دیدگاهی که لاک در این کتاب بیان نموده از بسیاری از جهات اشتباه است، چرا که لازمه حکومتی موفق که بتواند عدالت اجتماعی را برقرار سازد، حاکمی صالح و عادل است. از سوی دیگر او برای بسیاری از نظریات خود بخصوص کتاب جستار و عقاید درون زاد خود، حجت و دلیلی را ارائه نمی کند. او بسیاری از عقاید و باورهای واقعی انسان را خرافات تلقی کرده و سعی در زدودن آنها از ذهن انسان نموده است.

منابع:
1-مبانی اندیشه سیاسی در غرب از سقراط تا مارکس، دکتر فرشاد شریعت، تهران: نشر نی، 1384
2-آثار کلاسیک فلسفه، مترجم مسعود علیا، تهران: ققنوس، 1382
3-کلیات تاریخ فلسفه به زبان ساده، دکتر ملیحه صابری نجف آبادی، تهران: انتشارات سمت: 1389.
4-Maurice Cranston john locke: a biography (London: Longmans 1957)

 

منبع: روزنامه رسالت ۱۳۹۰/۰۹/۱۳
نویسنده : ابراهیم گودرزی