چکیده
مکتب انتقال و مکتب تولید و مبادله معنا، دو مکتب مطرح در ارتباطات هستند که از ضریب نفوذ و تأثیر بالایی در نظریهها و مباحث ارتباطی برخوردارند. این دو مکتب با استمداد از قرآن و بهکارگیری روش استنطاق موردبررسی قرار گرفت. از منظر قرآن، نه اثباتگراییِ مکتب انتقال و نه تفسیرگرایی مکتب تولید و مبادله معنا (بهصورتی که این مکتب بیانگر آن است) پذیرفته است؛ بلکه از منظر قرآن، فهم و تفسیر مهم دانسته شده و تولید معنا در جامعه ایمانی و در قرآن در چارچوب خطوطی که در قرآن مشخص شده مجاز و معتبر دانسته شده است؛ بهگونهای که تولید معنا در راستای قصد فرستنده حرکت خواهد کرد و نسبیت و بیاعتمادی به پیام را بهدنبال نخواهد داشت. از طرف دیگر میتوان به رویکرد هنجاری، انتقادی و به بیانی دیگر، اخلاقی قرآن اشاره کرد که این دو مکتب در این زمینه حرفی برای گفتن ندارند. سرانجام قرآن بازیابی معنا را در کنار تولید معنا به رسمیت میشناسد و آن را به کار میبندد، و بازیابی را نتیجهٔ بهکارگیری روشهایی همچون انذار، موعظه و توبیخ میداند؛ روشهایی که بهدنبال علمآموزی نیست، بلکه با استمداد از زبان روح بهدنبال یادآوری است.