اوصاف تقواپیشگان

0
60

“همام” که از صحابیان امیر مومنان(ع) و مردی عبادت‌پیشه و زاهد بود، به حضرت گفت: “ای امیر مومنان، تقواپیشگان و پارسایان را چنان برایم توصیف فرما که گویا آنان را می‌بینم. ”
امام(ع) در پاسخ او درنگ نمود و سپس فرمود:
“ای همام! تقوای الهی را پیشه کن و نیکو کردار باش، که خداوند با متقیان و احسان پیشگان است. ”
اما همام به این مقدار، قانع نشد و برخواسته پیشین خویش، اصرار ورزید… تا آن که حضرت، بر برآوردن خواسته آن یار خویش، عزم کرد. آنگاه خداوند را ستود و بر پیامبر اکرم(ص) درود فرستاد و سپس فرمود:

آغاز آفرینش آفریدگان
خداوند سبحان، آفریدگان را آفرید، در حالی که از طاعتشان بی‌نیاز بود و از نافرمانی و عصیانشان، در امان، زیرا نافرمانی گناهکاران به او زیانی نمی‌رساند و فرمانبری طاعت‌پیشگان نیز برایش سودی نداشت. سپس، روزی و معیشت آفریدگان را میانشان تقسیم فرمود و هر کدامشان را در مکانت خود نشاند.

مکانت تقوامندان
اما تقوامندان و پارسایان، در این جهان، اهل فضیلت‌اند (و دارای منزلتی ارجمندند. آن پاکنهادان و فرخنده‌جانان، چنین‌اند:
1 – بینش و گفتارشان بر صواب است و صلاح.
2 – روش و منش آنان، بر تواضع است و وقار.
3 – چشمهاشان را بر آنچه خداوند برایشان حرام فرموده، پوشانیده‌اند.
4 – و گوشهاشان را بر دانشهای سودمند، گشوده‌اند.
5 – در بلا و دشواری و نیز در آسایش و راحتی، منش و روشی یکسان دارند (و در هیچیک از آن دو حالت، گوهر گرانسنگ وجود خویش را نمی‌بازند).
6 – اگر خداوند، اجل و زمانی را برای ماندن آنان در این جهان، معین نکرده بود، جانهای (سبکبار و سبکبالشان) به اندازه یک چشم بر هم زدن، ‌در بدنهاشان نمی‌ماند، از شوق پاداش و اکرام خداوند که برایشان مهیا ساخته است و نیز از خوف کیفر (که مبادا با ماندن در این جهان، به گناه افتند و سزاوار عذاب شوند).
7 – خداوند سبحان، در جان این رشیدان، عظیم است و (از این روست که) غیر خدا، در دیدگانشان، کوچک است!
8 – بهشت برایشان چنان است که گویا آن را دیده‌اند و از نعمتهایش بهره‌مندند. و جهنم نیز برای آنان چنان است که گویی آن را دیده‌اند و عذابش را چشیده‌اند!
9 – دلهاشان محزون است (اما به حزن و عارفانه، و نه اندوه ناکامانه!).
10 – دیگران از آزارشان درامان‌اند.
11 – بدنهاشان نحیف است.
12 – نیازهاشان اندک است.
13 – جانهاشان عفیف است.
14 – چند روزی را (بر حق و بر ناگوارها) صبوری ورزیدند، که آسایش گوارا و جاویدان را برایشان در پی دارد، این تجارتی است سودآور که خداوند برای ایشان (به پاس شکیبایی و پارسایی‌شان) فراهم فرموده است.
15 – دنیا آنان را طلبیده، اما آنان دنیا را نطلبیدند.
16 – و دنیا در پی به چنگ آوردن و اسیر ساختنشان برآمد، اما پارسایان، با بر کف نهادن جان، خویشتن را از چنگال آن رهانیدند.

شبان و روزان آنان
17. و اما شب هنگام: به عبادت برمی‌خیزند.
18. و به تلاوت فکورانه و درنگ‌گونه قرآن می‌پردازند. جانهاشان را با قرآن، محزون می‌کنند و مرهم دردشان را از قرآن می‌طلبند. هر گاه به آیه‌ای شوقناک رسند، به آن دل می‌بندند و روانشان به سوی آن جذب می‌شود و آن را (و وعده‌های دلربایش را) پیش چشم ودل خویش می‌نهند. و آنگاه که به آیه‌ای خوفناک رسند، گوش دلهاشان را (هراسناک) به آن می‌سپارند و چنان اآند که گویی خروش هولناک جهنم، بیخ گوششان است!
19. از این روست که (در پیشگاه پروردگار) قامت خم می‌کنند و به رکوع می‌روند و نیز خویشتن را به سجده بر زمین می‌افکنند و چهره و دستان و پاهاشان را به خاک می‌سایند و از خداوند، آزادگی خویش از عذاب الهی را می‌طلبند.
20 – و اما روز هنگام: بردبارانی‌اند دانشمند و نیکوکردار و پارسا (که به صحنه جامعه، گام می‌نهند و به هدایت مردمان می‌پردازند).

دیگر اوصاف آنان
21 – خوف و خشیت الهی، ‌اندامشان را چونان تیر تراشیده، لاغر کرده است.
22 – بیننده‌ای ظاهربین که به آنان می‌نگرد، می‌پندارد بیمارند، اما بیمار نیستند. آن ظاهرنگر(که دیده ژرف‌نگر ندارد) می‌گوید: “اینان به اختلال حواس مبتلایند و نامتعادل‌اند. ” اما نه! بلکه امر عظیمی آنان را چنین حیران و اندیشناک کرده است!
23. (این پارسایان صالح) از کردار نیک خویش، اگر اندک باشد، خشنود نیستند و کردار پرشمارشان را – نیز – زیاد نمی‌پندارند. از این روست که خویشتن را تقصیر کار می‌شمارند و از اعمال خود(و از اینکه مبادا در ایفای وظایف خویش کوتاهی کرده باشند) بیمناک‌اند.
24 – هنگامی که از یکی از آن تقواپیشگان، تعریف و تمجید شود، از آنچه درباره‌اش می‌گویند، هراسناک می‌شود و می‌گوید: “من خود را بهتر از دیگران می‌شناسم و خدایم مرا بهتر از من می‌شناسد. خداوندا! مرا به آنچه درباره‌ام می‌گویند، محاسبه و مواخذه مفرما و از آنچه می‌پندارندم، برترم فرما و آنچه را از اوصاف و کردار نازیبایم نمی‌دانند، بر من ببخشای. ”
و از دیگر اوصاف هر کدام از این پارسایان، اینهاست:
25 – صلابت در دین.
26 – ژرف اندیشی همراه با نرمش شکوهمند.
27 – ایمان پایدار همراه با یقین.
28 – اشتیاق شورانگیز در طلب علم.
29 – علمی همراه با متانت و حلم.
30 – میانه‌روی و اعتدال هنگام ثروتمندی و بی‌نیازی.
31 – خشوع و دلشکستگی در پرستش و نیایش.
32 – آراستگی و عزت نفس هنگام فقر و تهیدستی.
33 – صبوری و شکیبایی هنگام دشواری.
34 – تلاش و کوشش در تحصیل رزق حلال.
35- شادابی و نشاط در مسیر هدایت و صلاح.
36 – دوری از طمع.
37 – (این انسان متعالی و کمالیافته) کردار شایسته، به جای می‌آورد و (اما از اینکه مبادا کوتاهی کرده باشد) بیمناک است!
38 – روز را با اندیشه شکرگزاری از خداوند به شب می‌برد.
(نهج‌البلاغه، خطبه 193)

منبع: / روزنامه / جمهوری اسلامی ۱۳۹۰/۴/۱۹