نویسندگان مطرحی که مرگ مرموزی داشتند

0
88

داستان مرگ برخی از نویسندگان مشهور همانند زندگی‌شان سرشار از ابهام است. در این مطلب به چند نمونه از رازآلودترین و عجیب‌ترین آن‌ها اشاره می‌کنیم.

ایبنا به نقل از وات‌کالچر- سخت‌ترین بخش موقع نوشتن داستان، پایان‌بندی آن است. در این میان نویسندگانی بوده‌اند که این ایده را برای پایان زندگی واقعی خودشان به کار برده‌اند. به عنوان مثال ادگار آلن پو، پدر داستان‌های پلیسی در شرایط بسیار مرموزی درگذشت که معمای مرگش بعد از سال‌ها هنوز حل نشده باقی مانده است. اما او تنها نویسنده‌ای نبود که مرگش با ابهام و معما عجین شده است. در این مطلب عجیب‌ترین مرگ‌های برخی از نویسندگان معروف را می‌آوریم.

ادگار آلن پو

ادگار آلن پو، مشهورترین نویسنده آمریکایی است که از او به عنوان پایه‌گذار جنبش رمانتیک یاد می‌کنند. داستان‌های کوتاه این نویسنده آمریکایی به اندازه مرگ او، رازآلود و ترسناک است. در روز ۲۷ سپتامبر سال ۱۸۴۹ آلن پو از ریچموند ویرجینیا به منظور ویرایش یک مجموعه شعر دوست شاعرش، لئون لود، راهی فیلادلفیا شد اما هرگز به مقصد نرسید.
پو، بعد از ۶ روز ناپدید شدن سرانجام به صورت نیمه‌هوشیار در کنار خیابان و با لباس‌های خاکی که لباس‌های خودش هم نبودند، یافت می‌شود. هیچ‌کس نتوانست بفهمد در این ۶ روز چه بر سرش آمد و تا امروز هم گره مرگ عجیب او ناگشوده باقی مانده است. او سه روز پس از این حادثه با حالتی هذیان‌گویانه و خلسه‌وار از دنیا می‌رود و شب قبل از مرگش هم شخصی به نام رینولدز را صدا می‌زند، اما فردی با این نام هرگز شناخته نشد.

جک لندن

هنوز کسی نمی‌داند که جک لندن خودکشی کرد یا در حال تلاش برای درمان خودش درگذشت.
او یکی از اولین نویسندگانی بود که به شهرت جهانی دست یافت و از این راه به ثروت هم رسید. با این همه، هرگز در زندگی احساس خوشحالی نمی‌کرد. او از افسردگی و اختلال دوقطبی رنج می‌برد. علاوه بر آن به الکل و مواد مخدر نیز اعتیاد داشت. جک لندن در حالی که در حال گذر از اقیانوس آرام بود به چندین بیماری از جمله نوعی بیماری پوستی و اسهال خونی مبتلا می‌شود و برای کاهش درد به مورفین روی می‌آورد. او همچنین از یک محلول با ترکیب هروئین و جیوه در میان داروهای دیگر استفاده می‌کند که کلیه‌اش در نهایت دچار مشکل می‌شود و مرگ غم‌انگیزی برایش رقم می خورد. اما آیا مرگ او خودخواسته و ناشی از اوردوز بود یا فقط تلاش در جهت بهبود حالش!

پرسی بیش شلی

موضوع عجیب درباره مرگ پرسی بیش شلی چیزی است در زمان سوزاندن جسدش اتفاق افتاد.
پرسی بیش شلی شاعر عاشقانه‌های مشهور انگلیسی و دوست نزدیک لرد بایرون بود. از مهم‌ترین آثار او می‌توان به«ماسک آنارشی»- اثری که شاهکار او محسوب می‌شود- و «پرومتئوس رهاشده» اشاره کرد. او با مری شلی، نویسنده «فرانکنشتاین» یا «پرومته مدرن» ازدواج کرد.
مرگ بیش شلی با غرق شدن قایقش در خلیچ اسپزیا اتفاق افتاد. عده‌ای معتقدند که او به دلایل سیاسی ترور شد و شواهدی نیز وجود دارد حاکی از این که او توسط یک افسر اطلاعاتی اندکی قبل از مرگش مورد حمله قرار گرفت اما بهتر است بگوییم که به طور تصادفی مُرد.
اما یک نکته عجیب: بدن بیش شلی در ساحلی در ویارگو سوزانده شد اما قلبش سالم ماند و نسوخت. ادوراد ترلونی، رمان‌نویس و دوست بیش شلی که در مراسم خاکسپاری حضور داشت قلب او را از تل هیزم در حال سوختن بیرون آورد و آن را به همسرش، که آن روز در مراسم حضور نداشت داد. نویسنده «فرانکنشتاین» قلب را نزد خود تا روز آخر زندگی‌اش نگاه داشت. گفته می‌شود که قلب بیش شلی هنوز در کلیسای سنت پیتر در بورنموث نگه‌داری می‌شود.

تنسی ویلیامز

تنسی ویلیامز از بهترین نمایشنامه‌‌نویسان قرن بیستم به شمار می‌رود که برخی از مهم‌ترین نمایشنا‌مه‌های او «اتوبوسی به نام هوس»، «گربه روی شیروانی داغ» و «باغ وحش شیشه‌ای» نام دارند. ویلیامز در سال ۱۹۷۹ در به عضویت تالار مشاهیر تئاتر آمریکایی پذیرفته شد و چهار سال پس از آن زمانی که در اتاقی در هتل الیزه نیویورک بود، درپوش یک بطری به طور تصادفی در گلویش پرید و از دنیا رفت.
ویلیامز در وصیتنامه خود درخواست کرده بود تا بعد از مرگش، پیکرش درون چمدانی گذاشته شود و به داخل دریا پرتاب شود اما خانواده‌اش درخواست او را نادیده گرفتند و او را در قبرستان کلاوری در نیویورک به خاک سپردند.

یوکیو میشیما
میشیما نویسنده، شاعر، فیلم‌نامه‌نویس،مدل و کارگردان ژاپنی بود. او یکی از سرشناس‌ترین نویسنده‌های قرن بیستم نیز محسوب می‌شود. نام او در سال ۱۹۶۸ میلادی به عنوان یکی از بخت‌های جایزه نوبل مطرح شد. از مهم‌ترین آثار او می‌توان به «اعترافات یک ماسک»، «معبد طلایی» و «اسب‌های لجام‌گسیخته» اشاره کرد.
در واقع این زندگی سیاسی او بود که مرگ دراماتیک همراه با خشونت او را موجب شدند. او در سال ۶۸ تانتوکای (به معنای انجمن سپر) را که گروهی شبه‌نظامی از دانشجویان بود بنیان گذاشت و در ۲۷ نوامبر سال ۱۹۷۰ به همراه چهار نفر از اعضای این گروه به بازدید فرماندهی نیروهای دفاع از خود ژاپن در توکیو رفت و ساختمان آن را محاصره کرد و فرمانده‌شان را به صندلی بست. سپس میشیما به بالکون رفته و از سربازان خواست گرد هم آیند و تلاش کرد آن‌ها را به کودتا تشویق کند. اما سربازان شروع به مسخره کردن و هو کردن او کردند. او لحظاتی بعد از دیدن این صحنه به داخل اتاق برگشت و با پاره کردن شکمش، خودکشی به روش هاراکیری (خودکشی به روش سامورایی که با پاره کردن شکم و بریدن سر است) را انجام داد.

ویرجینیا وولف

ویرجینیا وولف نویسنده‌ای مدرن بود و در استفاده از جریان آگاهی به عنوان ابزاری روایی در کنار هم‌نسلانش پروست و جیمز جویس پیشگام است. او یکی از مهم‌ترین شخصیت‌های زن در لندن به شمار می‌رفت که از بیماری‌های روحی بسیاری رنج می‌برد. همانطور که اولین پاراگراف یادداشت قبل از خودکشی‌اش گواه بر آن است:
«عزیزترینم دیگر اطمینان دارم که دارم دیوانه می‌شوم. احساس می‌کنم نمی‌توانم از پس بحران‌ها در این زمانه پر آشوب برآیم. امیدی به بهبود ندارم و صداهایی در سرم می‌شنوم و تمرکز کردن برایم دشوار شده است. بنابراین کاری را می‌کنم که گمان می‌کنم بهترین کار ممکن است.»
بنابراین او در تاریخ ۲۸ مارچ ۱۹۴۸ میلادی جیب‌هایش را پر از سنگ‌ریزه کرد و به دریا رفت و خودش را غرق کرد.

لیونل جانسون

لیونل جانسون آدم گوشه‌گیری بود. اطلاعات زیادی از او در دست نیست جز اینکه شاعر و مقاله‌نویس انگلیسی و یکی از اعضای باشگاه ریمر بود. یکی دیگر از اعضای این کلوپ مردی بود با نام لورد آلفرد بروس داگلاس و جانسون او را به دوستش اسکار وایلد معرفی کرد که در نهایت به حبس وایلد منجر شد. نمی‌توان گفت که مرگ او عجیب بود و یا رازآلود بلکه اتفاقی و منحصر به فرد بود. جانسون در خیابانی در لندن مشغول نوشیدن بود که یک باره نقش زمین شد و از دنیا رفت. برخی معتقد بودند که حمله قلبی به او دست داده بود.

دیدگاهتان را بنویسید