عينى بودن اصول عدالت

0
54

اصطلاح (objectivity) يا عينى بودن، معمولاً در مقابل (subjectivity) يا ذهنى بودن در شاخه‏هاى مختلف مباحث معرفتى كاربرد دارد، عينى‏گرايى (objectivism) در علوم انسانى و تجربى به‏معناى بى‏طرفى قضاياى علمى و عدم تأثيرپذيرى آنها از جهت‏گيرى‏ها و پيش‏داورى‏هاى عالِم و نظريه‏پرداز است. در حوزه فلسفه و مباحث هستى‏شناسى عينى بودن به معناى مطابقت با واقع و امكان وصول به معرفت حقيقى است. در مقوله تفسير متن، فهم عينى (objective) به معناى درك معناى متنى آن‏گونه كه مراد و مقصود مؤلف و پديد آورنده متن بوده است، تعريف مى‏شود. در فلسفه اخلاق، اصطلاح عينى بودنِ قضاياى اخلاقى به معناى عدم وابستگى آنها به احساسات فردى و ترجيحات شخصى است. زمانى كه مى‏گوييم «عدالت خوب است» و «بايد راست گفت» يك حقيقت اخلاقى را عنوان كرده‏ايم كه مستقل از نگرش و ديدگاه و احساس فردى ما و به عنوان يك ارزش و وظيفه توسط عقل و وجدان انسانى قابل درك است.
شايد عنصر مشترك در همه أشكال عينى گرايى مقابله با نسبى‏گرايى (relativism) باشد. نسبى‏گرايى با تكثّر و عدم پاى‏بندى به اصل ثابت يا فهم معتبر و فرا تاريخى عجين شده است.
اگر بپذيريم كه يك اصل يا قاعده براى افراد خاص و يا تحت شرايط خاص لازم و ضرورى است و بر حسب تغيير شرايط اجتماعى اصول ديگرى لازم است، در واقع،
منكر عينى بودن آن اصل شده‏ايم، زيرا اعتبار آن را به وجود شرايط يا موقعيت و يا افراد خاص گره زده‏ايم، در نتيجه با تغيير آن شرايط يا موقعيت ارزش و اعتبار آن اصل منتفى مى‏شود.
با ذكر اين مقدمه به سراغ اصول عدالت رالز مى‏رويم. وى بر آن است كه اصول عدالت وى امورى “عينى” هستند. او مى‏نويسد:
اين اصول عينى هستند. آنها اصولى هستند كه ما مى‏خواهيم هر كس ( كه شامل خود ما نيز مى‏شود) از آنها تبعيت كند… . وجود پرده غفلت [در وضع اصيل] مانع از اين مى‏شود كه ما ديدگاه اخلاقى خويش [اصول عدالت] را بر حسب منافع و علائق فردى و خاص خويش شكل دهيم. در آن وضع، ما از منظر و موقعيت خويش به مقوله نظم اجتماعى نمى‏نگريم بلكه هركس داراى منظرى است كه اتخاذ آن منظر براى هر كس ديگر به طور برابر فراهم است. در اين معنا ، ما به جامعه خويش و جايگاهى كه در آن داريم به طور عينى مى‏نگريم. همگى داراى ديدگاهى مشترك هستيم و داورى خويش را بر اساس جهت گيرى خاص فردى انجام نمى‏دهيم. به اين دليل اصول اخلاقى [اصول عدالت] و اعتقادات ما عينى هستند.
همان‏طور كه ملاحظه مى‏شود رالز بر آن است كه شرايط ويژه اى كه وضع نخستين و اصيل براى افراد فراهم مى‏آورد زمينه هرگونه ذهنى‏گرايى و دخالت دادن افق ذهنى، جهت‏گيرى‏هاى فردى و إعمال اغراض و اميال شخصى را از افراد مى‏ستاند، در نتيجه شرايط برابرى را فراهم مى‏آورد كه افراد كاملاً آزاد و مستقل از تأثير عوامل بيرونى نظير مذهب، ايدئولوژى، منافع فردى، تصور خاص از خير و سعادت درباره اصول عدالت و پايه اخلاقى جامعه به تصميم‏گيرى عقلانى مبتنى بر اصول انتخاب عقلانى اقدام نمايد. در اين تحليل، استقلال فردىِ (autonomy) افرادِ تصميم‏گير به درجه بالايى تأمين و ضمانت شده است، زيرا “وضع نخستين” شرايطى
را به تصوير مى‏كشد كه شائبه دخالت هر عامل درونى و بيرونى كه رنگ خود خواهى فردى و در بند كردن و وابسته كردن انتخاب فرد به امور شخصى را داشته باشد منتفى شده است و فرد در آزادى و استقلال كامل اقدام به گزينش عقلانى مى‏كند. چنين تصميمى همگانى و مشترك خواهد بود، زيرا همه از شرايط برابر برخوردارند و به سبب غفلت از ويژگى‏ها و شرايط فردى خويش همگان از منظرى مشترك به مقوله نظم اجتماعى مى‏نگرند. به همين دليل رالز مدعى است كه محصول اين گزينش عقلانى هم عينى و هم برخاسته از استقلال فردى است و نظريه عدالت وى و قرارداد اجتماعى ترسيم شده در “وضع اصيل” ميان عينى بودن (objectivity) و مستقل بودن (autonomy) سازگارى برقرار مى‏كند.
از نگاه رالز محصول اين انتخاب در آن شرايط خاص كه توسط افراد كاملاً آزاد و مستقل صورت مى‏پذيرد هر چه باشد حتى اگر “اصل نفع” مورد پذيرش نفع‏انگارى باشد، بهترين گزينه عقلانى و اصلى عينى (objective) خواهد بود، به اين معنا كه مقتضاى آن لزوم تبعيت همه اشخاص آزاد و عاقل از آن اصل است. اين‏كه در حقيقت افراد در آن وضعيت كدام اصول اخلاقى را بر مى‏گزيند و چرا به جاى اصل نفع يا هر اصل ديگر به انتخاب اصول عدالت پيشنهادى رالز روى مى‏آورند مطلبى است كه ادله رالز بر اصول عدالت عهده‏دار اثبات آن بايد باشد. ولى شرايطى كه وضع اصيل به تصوير مى‏كشد هم استقلال افراد و هم عينى بودن نتيجه را تضمين مى‏كند ولو محتواى اصول هنوز معلوم نباشد.

 

بریده ای از کتاب جان رالز، از نظریه عدالت تا لیبرالیسم سیاسی اثر استاد احمد واعظی