“خشیت” در کنار معرفت و شهادت زمینه تفضل الهی را برای رسیدن به بهشت ابد فراهم میکند، زیرا بهشت از آن کسی است که از خدا بهراسد، چنان که رضای خداوند از آن کسی است که به همه قضاهای الهی تن بسپارد و همه کارهایش نیز مورد خشنودی خداوند باشد، “جزاؤهم عند ربهم جنات عدن تجری من تحتها الانهار خالدین فیها ابدا رضیالله عنهم و رضواعنه ذلک لمن خشی ربه”(1) پاداش آنان نزد پروردگارشان باغهای جاودان است که از زیر درختان آن نهرها روان است، برای همیشه در آن میمانند، خدا از آنان خشنود و آنان نیز از خدا خشنود هستند. این پاداش برای کسی است که از پروردگارش بترسد.
اگر شناخت خداوند و شهادت به توحید و خشیت از او نفسی و متوسط باشد، از بهشت همیشگی “جنات عدن” برخوردار میشوند و اگر عقلی و عالی باشد، از دو بهشت بهرهمند میگردند، یکی بهشت عدن و دیگری بهشت لقای الهی، “ولمن خاف مقام ربه جنتان” (2) “فادخلی فی عبادی و ادخلی جنتی” (3) از این رهگذر بود که به خاتم انبیا دستور داده شد تا طلب افزونی علم الهی کند، “و قل رب زدنی علما”(4) و نیز موسای کلیم(ع) از بنده صالحی که علمش از نزد خدا بود، یعنی حضرت خضر(ع) اجازه خواست تا از او پیروی کند و از تعلیم او به رشد بیشتری دست یابد، “هل اتبعک علی ان تعلمن مما علمت رشدا”(5)
قرآن کریم، گرچه اعزام انبیای پیش از اسلام و نیز پیامبر خاتم را، هم برای بشارت اطاعتکنندگان و هم برای انذار و ترساندن تبهکاران دانسته است: “فبعثالله النبیین مبشرین و منذرین”(6) و “یا ایهاالنبی انا ارسلناک شاهدا و مبشرا و نذیرا”(7) لیکن در هیچ آیهای سمت پیامبر(ص) را در بشارت حصر نکرده و در آیات فراوانی وظیفه آن حضرت را تنها ترساندن دانسته است، مانند “انما انت نذیر”(8) “ان انت الا نذیر”(9) “ان انا الانذیر”(10)
عصاره آیات فوق حصر ماموریت رسولاکرم(ص) در انذار است و به جهت اهتمام به مساله ترس از خدا، در بامداد رسالت آن حضرت از بشارت سخنی نیست، بلکه صلای وحی در بامداد رسالت با انذار آغاز میشود،”یا ایهاالمدثر قم فانذر”(11) زیرا هراس از خدای سبحان عین سرور است و ترس از حضرتش عین امید.
پس سهم مهم رسالت پیامبر(ص) در انذار مردم است، زیرا امت خداترس از هیچ فرد یا ملتی نمیهراسد و از حوادث خطرناک روی برنمیتابد. لذا هم در دنیا از بردگی دیگران رهاست و هم در قیامت از عذاب الهی آزاد است، ولی ملت تبهکار بیپروای از خدا، به جهت ارتکاب معاصی گرفتار ترس از سلطان زورگو خواهد شد. در نتیجه به ذلت و بردگی تن میدهد، چنان که از امام صادق(ع) رسیده است: “ان احدکم لیکثر به الخوف من السلطان و ما ذلک الا بالذنوب فتوقوها ما استطعتم ولا تمادوا فیها”(12) برخی از شماها از سلطان به شدت میترسند! علت آن جز گناه چیز دیگری نیست، پس تا میتوانید از گناه پرهیز کنید و بر آن اصرار نورزید. (شمیم ولایت، حضرت آیتالله جوادی آملی، ص 590 تا 592)
* پاورقی:
1- سوره بینه،آیه 8
2- سوره الرحمن،آیه 46
3- سوره فجر، آیات 29 -30
4- سوره طه، آیه 114
5- سوره کهف، آیه 66
6- سوره بقره، آیه 213
7- سوره احزاب، آیه 45
8- سوره هود، آیه 12
9- سوره فاطر، آیه 23
10- سوره شعراء، آیه 115
11- سوره مدثر، آیات 1 و 2
12 – اصول کافی، ج 2، ص 275
روزنامه جمهوری اسلامی
نویسنده : آیتالله عبدالله جوادی آملی