روش‌های سه گانه برای جلوگیری از تهدید امنیت اخلاقی جامعه

0
98

فرهنگ و معارف اسلامی مجموعه‌ای بزرگ از تعالیم و قوانین و ارزش‌هایی است که به همه جوانب حیات انسان نظر می‌گسترد و سعی دارد انسان‌هایی را بپرورد که از ضعف‌ها و کاستی‌های گوناگون در صحنه‌های زندگی فردی و عرصه‌های حیات اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و سیاسی به دور باشند و به گونه‌ای رفتار کنند که آئینه تمام‌نمای ارزش‌های اسلامی باشند.
برای دست یابی به هدف بزرگ تربیت و پرورش “انسان اسلام”، گام نخست کسب دانش دین است و هر مسلمانی باید خود را موظف به بالا بردن سطح آگاهی‌های خویش درباره فرهنگ و تعالیم اسلامی بداند.
اگر “دین پژوهی” به صورت مطالعه دقیق و همه جانبه در قوانین و معارف و ارزش‌های اسلامی صورت نگیرد، چگونه انسان بداند و بفهمد که دین از او چه خواسته و چگونه مشی و رفتار کند و چسان به مراقبت از خویش بپردازد و چه شخصیتی بسازد و بپرورد که مورد توجه و نظر اسلام باشد؟
آیا جز این است که برای ورود در هر موضوعی، دانش و آگاهی نسبت به آن لازم و ضروری می‌باشد و تا آدمی بینش‌های لازم را نسبت به کاری که می‌خواهد انجام دهد کسب نکند، قادر به آغاز و انجام آن نمی‌باشد؟
آیا وقتی مطالعه و کسب معلومات در هر رشته و هر کار و تلاش در ابعاد حیات فردی و جمعی اصل و قاعده‌ای ثابت می‌باشد، نباید آگاهی یابی نسبت به دین با تمام جنبه‌ها و جلوه‌ها و در همه صحنه‌ها و عرصه‌های حضوری که دارد، ضرورتی حیاتی و وظیفه‌ای عام و همگانی تلقی شود؟
اگر به “آفات فکری” نظر گستریم و آثار ناگوار آن را به صورت باورها و اعتقادات ناشی از تحرک جریان‌های التقاطی به مداقه گذاریم، در می‌یابیم که دین پژوهی و کسب دانش و آگاهی‌های اسلامی، بنیان‌های اعتقادی اصیل دینی را استحکام می‌بخشد و مانع نفوذ تفکرات باطل و مغشوش با رنگ و لعاب دینی می‌شود و جوانان را از هر خطر و تهدیدی محفوظ می‌دارد. همچنین اگر به “خرافات و موهومات” که بسیار ظاهرآرا و فریبنده در میان اقشار مردم جامعه گسترش می‌یابند نظر گستریم، در می‌بیایم که چنانچه دین پژوهی و کسب آگاهی و شناخت نسبت به معارف اسلامی به نحو مطلوب صورت گیرد، راه را بر نفوذ و تخریب‌های اعتقادی خرافه‌هایی که دشمنان ترویج می‌کنند، مسدود می‌سازد و مصونیت اعتقادی و فکری در جامعه به ارمغان می‌آورد.
نکته مهم دیگر این که اگر “آسیب‌های اخلاقی” در جامعه را به طور دقیق شناسایی و ارزیابی کنیم، متوجه می‌شویم که فقدان دین پژوهی و نداشتن دانش و آگاهی‌های لازم از نظام اخلاقی اسلام در ابعاد اخلاق فردی، اجتماعی، اقتصادی، رسانه‌ای و سیاسی باعث بروز آسیب‌های فراوان در جامعه و کشور می‌شود و چنانچه افراد مختلف جامعه و همه عناصر حاضر در عرصه و فعالیت‌های کلان در سطوح گوناگون به این مهم توجه داشتند و به مطالعات دقیق و کامل در موضوع “اخلاق اسلامی” در همه شاخه‌ها می‌پرداختند و به شناخت و بصیرت‌های اخلاقی می‌رسیدند، شاهد تحرکات مبتنی بر دروغ، نفاق، فریب، تهمت، پرده دری و پرخاش و اهانت نبودیم و افراد منتسب به جریان‌ها و احزاب و گروه‌های سیاسی ناسالم و اغواگر که موجودیت خویش را با تاخت و تاز در حریم آبرو و حیثیت دیگران می‌یابند و از این طریق به منافع باندی و مطامع جناحی خود نائل می‌آیند، به سهولت امنیت اخلاقی جامعه را به خطر نمی‌انداختند.
اگر می‌بینیم که افراد و گروه‌های خود سر و لجام گسیخته که ظاهری از دیانت دارند و آثاری از دیانت ندارند، از این سو و آن سو سر در می‌آورند و در این مکان و آن مکان حاضر می‌شوند و بدون هیچ مانع بازدارنده‌ای به هر کس که می‌خواهند می‌تازند و هر هتک و اهانتی که اراده می‌کنند انجام می‌دهند، علت اصلی و مبنایی را باید ضعف شناخت و آگاهی‌های دینی در همه موضوعات به ویژه موضوع اخلاق اسلامی بدانیم.
به شگفتی نیفتیم وقتی این ضعف و کاستی را نه تنها در اخلاق فردی و گروهی، که در اخلاق مطبوعاتی نیز می‌یابیم و برخی از همین تحرکات ضداخلاقی افراد و گروه‌ها ریشه در مطبوعاتی دارد که حرمت قلم را نگاه نمی‌دارند و این ابزار را که خداوند متعال به خاطر جایگاه و نقش هدایتگر و تعلیم دهنده‌اش به آن سوگند یاد می‌کند، با گناه و معصیت‌هایی چون دروغ بافی و شایعه سازی و تهمت زنی و اهانت به این و آن می‌آلایند. همین روزنامه‌ها هستند که برای افراد ماجراجو و هتاک “خوراک فکری” تدارک می‌بینند و آنان را به میدان‌داری و عربده کشی و پرخاشگری علیه صالحان ترغیب می‌کنند.
باز هم به شگفتی نیفتیم که تحرکات ضداخلاقی افراد خودسر علیه عناصر فکور و خدوم، به “بازیگران سیاسی” متصل است و این واقعیتی است که انکارناپذیر می‌باشد، زیرا کسانی که در بینش‌های سیاسی مبتدی هم باشند در می‌یابند که هرگاه مناسبتی پیش آید و فعالیتی سیاسی ضرورت یابد و به ویژه پای انتخابات مجلس و ریاست جمهوری به میان آید، بازیگران سیاسی به تحرکات ضد اسلامی روی می‌آورند و از آنجا که تابع اصل ماکیاولیستی “هدف وسیله را توجیه می‌کند” می‌باشند و برای رسیدن به مطامع خود دین و مذهب و اخلاق را به مسلخ نفسانیت می‌برند، با “تحریک سیاسی” خاص، افرادی را جلو می‌اندازند و به فعالیت ضد اخلاقی علیه رقیبان وامی دارند و این عناصر جاهل که خیلی زود فریب می‌خورند و به دام می‌افتند، به صورت ابزار مطمئن به بهره برداری می‌رسند و این جاست که بازیگران سیاسی بدون هیچ رنج و زحمت، به آنچه می‌خواهند دست می‌یابند.
می بینیم که وقتی ما فرهنگ سازی نکردیم و شرایط و زمینه‌های مناسب را آماده نکردیم افراد و اقشار مختلف مردم به ویژه جوانان با معارف اسلامی در همه موضوعات و از جمله مهم‌ترین آن یعنی “اخلاق” در تمام ابعاد آشنا نشدند و به شناخت و آگاهی‌های لازم دست نیافتند، آفات فکری و آسیب‌های اخلاقی چهره نمایان ساختند و در طول سال‌های پس از پیروزی انقلاب، بارها شاهد تحرکات مخرب افراد و گروه‌های ماجراجو و خودسر و قانون شکن شدیم. به دیگر سخن، وقتی ما در تغذیه سالم فکری جامعه مسامحه و غفلت کردیم، دیگران به مردم خوراک فکری مسموم دادند و آنگاه که ما در ایجاد بینش‌های لازم سیاسی در افراد قصور ورزیدیم، دیگران به سهولت به تحریک سیاسی آنها پرداختند و هرچه خواستند کردند و می‌کنند!
این حقیقت را نیز فراموش نکنیم که “اسلام” دینی جامع و همه سونگر است و هرگز نباید آن را در موضوعی خاص محدود و محصور ساخت. با توجه به وسعت نظر دین مبین حق و مجموعه قوانین و دستورالعمل‌هایی که برای پروردن انسان‌ها دارد، بدیهی است که فرهنگ سازی که مسئولیتی است حکومتی و در کنار وظیفه آحاد ملت در کسب آگاهی‌های اسلامی قرار دارد، به تنهایی تأمین کننده امنیت اخلاقی جامعه نخواهد بود، بلکه باید همراه با آن، برخورد قضایی نیز حلقه‌های تحرک های افراد و گروه‌های تخریب‌گر و هتاک را تنگ کند و مانع افزایش فعالیت‌های ضد اسلامی آنها شود. زیرا درست است که فرهنگ سازی اگر به طور کامل و دقیق به ظهور و عینیت در آید، آثاری مفید و سازنده در سطح کلان به وجود می‌آورد و اکثر افراد جامعه را مصونیت می‌بخشد، ولی باید اذعان داشت که همیشه افراد و گروه‌هایی بوده و هستند که در هر شرایطی از جمله با تحقق فرهنگ سازی درباره نظام اخلاقی اسلام در سطح جامعه، دست از فعالیت مخرب و ضداخلاقی خود نمی‌کشند و در این صورت باید برخورد به موقع و مناسب قضایی، مانع تداوم تحرکات شنیع و زشت آنان گردد. در متون فرهنگ و معارف اسلامی نیز تصریح شده است که وقتی مواجهات ملایمت آمیز برخاسته از تعالیم الهی، افراد شرور را به راه نیاورد، قانون مجازات اسلامی باید از ادامه آسیب رسانی‌های این عناصر ناسالم جلوگیری کند.
یکی دیگر از عوامل به خطر افتادن امنیت اخلاقی جامعه که به گشودن میادین تاخت و تاز به حیثیت و شخصیت دینی و اجتماعی و سیاسی افراد و عناصر صالح می‌انجامد، خودداری از انجام وظیفه‌ای است که به صورت “ارشاد و تذکر” بر دوش آگاهان به فرهنگ و معارف اسلامی سنگینی می‌کند.
این وظیفه هم جنبه “خاص” دارد و هم جنبه “عام” و باید این دو در کنار هم به نحو شایسته محقق گردد تا زمینه‌های کاهش تحرکات ضداخلاقی فراهم شود.
جنبه عام این وظیفه مربوط به برخی از افراد آشنا به تعالیم اسلام که نقش ناصحانه دارند و نیز گروه‌ها و سازمان‌های فرهنگی و تبلیغی دولتی و غیردولتی مربوط می‌شود. این افراد و سازمان‌ها باید اولاً از جناح زدگی‌ها و تعصب‌های باندی و سیاسی به دور باشند تا بتوانند تذکرات و نصایح خود را به زیور خلوص بیارایند و بهترین نتیجه و ثمر را از عملکردشان به دست آورند. ثانیاً باید فعالیت خاص فرهنگی که به صورت تحقیق و تألیف و تولیدآثار فکری و هنری متجلی می‌شود و بسیار هم ضروری می‌باشد، آنان را از فعالیت‌های اخلاقی و ارشادی برای مقابله با هتاکی‌ها و پرده‌دری‌ها و نشر دروغ و تهمت و مکر و فریب باز ندارد.
جنبه خاص مسئولیت “ارشاد و تذکر” در حیطه کار و فعالیت مراجع، فقها، اندیشمندان و علمای اسلام قرار می‌گیرد و طبیعی است که حوزه‌های علمیه در این باره مسئول می‌باشند.
در نگاه فرهنگ و تفکر اسلامی، مراجع تقلید و فقها و علمای اسلام دارای چهار وظیفه مهم می‌باشند. وظیفه اول تحصیل علوم حوزوی و اجتهاد در موضوعات گوناگون. وظیفه دوم تدریس و پرورش و تربیت شاگردان. وظیفه سوم حضور در عرصه فعالیت‌های اجتماعی و سیاسی و نظارت بر امور. وظیفه چهارم هدایت و ارشاد عموم مردم جامعه.
آنچه مورد نظر است و در ارتباط با صیانت از امنیت اخلاقی جامعه مطرح است، وظیفه چهارم مراجع و علمای اسلام می‌باشد. برمبنای این مسئولیت و وظیفه است که در طول تاریخ و بستر زمان همواره مراجع و فقها و اندیشمندان اسلامی از ارشادات، هدایت ها، راهنمایی ها، تذکرات و نصایح باز نمانده‌اند و هر جا و از جانب هر کس که خطا و گناه و فعالیت خلاف اخلاق مشاهده کرده اند، زبان به موعظه و تذکر گشوده‌اند. این وظیفه، از صدر اسلام و با رسالت پیامبر اسلام(ص) آغاز شد و با امامت ائمه اطهار(ع) تداوم یافت و در دوره غیبت امام عصر(عج) با نیابت مراجع و فقهای بزرگ اسلام تکرار گردید. یعنی مسئولیت هدایت و ارشاد که دارای ابعاد اعتقادی و فکری و اخلاقی می‌باشد، به صورت قانون و سنت ثابت الهی همیشه بوده و خواهد بود و در هیچ عصر و زمانی از مراجع و علمای اسلام سقاط نشده و نمی‌شود.
اگر در سیره و روش حضرت امام خمینی نظر گسترده و دقیق شویم، مشاهده می‌کنیم آن پیشوای الهی در همان حال که در جایگاه مرجع دینی و رهبر سیاسی ایفای نقش می‌کرد و انقلاب اسلامی را به پیروزی رساند و نظام جمهوری اسلامی را بنیان گذاشت و سیاستمداری جامع و ژرف نگر بود، هیچ گاه ذره‌ای از وظیفه ارشاد و هدایتگری‌های اخلاقی چه در سطح جامعه و نسبت به عموم مردم و چه در سطح مدیریت کلان سیاسی و نسبت به مسئولان و دولتمردان و مدیران غفلت نمی‌ورزید و هر جا که تحرکی خلاف اخلاق مشاهده می‌کرد، با زبان و قلم تذکر می‌داد و مانع نشر و تداوم آن می‌شد.
متأسفانه مجبوریم اعتراف کنیم که در شرایط کنونی، مراجع و فقهای بزرگ اسلام به این مسئولیت سنگین کمتر عمل می‌کنند و جز در مواردی و توسط برخی از مراجع، بیشتر آنان سکوت اختیار کرده‌اند و با این که شدت و فزونی تحرکات مخرب اخلاقی و آثار زیانمند و ویرانگر آن را می‌بینند، دم بر نمی‌آورند و نه سخنی می‌گویند و نه پیامی صادر می‌کنند.
تردیدی وجود ندارد که شاهد ساکت بودن بیشتر مراجع عظام و فقها و علمایی که از چهره‌های شاخص حوزه و روحانیت می‌باشند، غفلتی است که تکرار آن بسیار خطرناک است و همین سکوت و غفلت است که باعث شده اولاً فعالیت‌های مخرب اخلاقی توسط برخی از افراد و گروه‌ها تداوم می‌یابد و به طور روزافزون بر حجم آنها اضافه شود.
ثانیاً این افراد و گروه‌های هتاک را چنان جسارت بخشد که حتی به حریم برخی از مراجع عظام نیز اهانت کنند! اگر این روند تداوم یابد نمی‌توان این احتمال را انکار کرد که افراد و گروه‌های هتاک و مهاجم تا آنجا پیش روند که خود را صاحب نظر در مسائل حوزوی بدانند و با دیدگاه‌های فقهی مراجع مخالفت ورزند و به نفی آنها بپردازند و از این هم خطرناک‌تر اینکه چوب تکفیر به دست گیرند و هر تفکر و نظر اجتهادی مخالف با مطامع بازیگران سیاسی را خروج از دین بدانند!
اگرچه در انجام سه وظیفه حیاتی و مهم “فرهنگ سازی” و “برخورد قضایی” و “ارشاد و تذکر مراجع” برای جلوگیری از به خطر افتادن “امنیت اخلاقی جامعه” مسامحه و غفلت روا داشته ایم، لکن باید هم اینک این وظیفه و مسئولیت را به نحو شایسته انجام دهیم، زیرا آسیب‌های اخلاقی به سیل خروشان و خطرناکی می‌ماند که اگر جلوی آن گرفته نشود همه چیز را با خود می‌برد و به همین دلیل هر موقع بر سر راه این سیل ویرانگر مانع ایجاد شود دیر نیست.

روزنامه جمهوری اسلامی