دانشآموخته حوزه علمیه قم و استادیار پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی
10.22081/PSQ.2018.66174
چکیده
محوریت نظریه «ولایت فقیه» در انقلاب اسلامی، این موضوع را در منظر اندیشهورزیِ پژوهشگران مختلف قرار داده است. بسیاری از متفکران معاصر و غیرمسلمان با رویکردهای بروندینی به دنبال فهم موضوع برآمدهاند و تبیینهای اندیشمندان اسلامی هم عمدتاً بر پایه فقه سیاسی است؛ در حالی که به شهادت تاریخ اندیشه سیاسی، ولایت فقیه موضوع مطالعه و دغدغه بسیاری از متکلمان و فیلسوفان شیعی هم بوده است. فقیهان بزرگ گذشته ابتدا با تبیین جایگاه اعتقادی و کلامی ولایت فقیه به سراغ تبیینهای اجتهادی موضوع برآمدهاند. آنها با اثبات مشروعیت الهی آن به مثابه «فعل الله» که از قِبل امامان معصوم(ع) بیان شده بود، به سراغ حکم تکلیفی و فقهی آن رفتهاند. فلسفه سیاسی فارابی نمیتوانست در خصوص جایگاه رئیس سنت در استمرار مدینه فاضله نبوی و علوی بیطرف بماند. تلاقی استکمالی سه دانش بر موضوع واحد، رویکرد بدیعی است که نوشتار حاضر مدعی آن است.